معرفی کتاب برای کودک ۹ تا ۱۲ سال
در این صفحه می توانید اطلاعاتی از لیست کتاب ها، مقالات، خبرهای مرتبط با معرفی کتاب برای کودک ۹ تا ۱۲ سال را مشاهده کنید.
و همه چیز بد و بدتر بشود!
«بعضی وقتها روز در حالی شروع میشود که منتظر هیچ چیز نیستی.» روز با این حس آغاز شده و کتاب «درخت قرمز» هم با این جملهها. برای خواندن «درخت قرمز» باید به عقب برویم و تصویرهای پیشین را هم ببینیم. پیش از این صفحه آغاز و پس از صفحه شناسنامه، کتاب تصویری دارد که متنی همراهاش نیست. این تصویر با ما چه میگوید؟ در این تصویر، ساعت پایهدار بلندی را میببینیم که عقربهاش کمی مانده تا به یک برگ قرمز برسد.
دوشنبه, ۴ شهریور
...و لوسی بازی میکند!
«پدر لوسی گفت: باید برویم در مدار قطب شمال زندگی کنیم... برادرش گفت: بهنظرم باید برویم در فضا زندگی کنیم... مادرش گفت: باید برویم در صحرای آفریقا زندگی کنیم...» به کجا میتوانیم فرار کنیم؟ تا کجا؟ برای فرار از صداها چه جایی برای سکونتمان بهتر است؟ گریختن، صداها را از ما دور میکند؟ تا چه زمانی میتوانیم بگریزیم؟
دوشنبه, ۲۸ مرداد
عشق بیدار است!
شما هم با خواندن قصهٔ ننهسرما و عمونوروز دلتان میگیرد؟ ننهسرمایی که هر سال به انتظار عمونوروز مینشیند و سَرِبزنگاه، او را خواب میرباید، و هنگامی که عمونوروز سرمیرسد، دلباختهاش را غرق در خواب میبیند و دلش نمیآید او را بیدار کند، و نشانهای برایش میگذارد. ننهسرما که بیدار میشود، اندوه دلش را میسوزاند کهای وای! بازهم خواب ماندم! و سال آینده این قصه باز تکرار میشود.
اما «بنفشههای عمونوروز» داستان عشقی بیدار است، خاکی که بیدار شده است: «روز سوم، عمونوروز بوی خاکِ بیدار را حس کرد.»
دوشنبه, ۱۴ مرداد
بررسی کتاب «ماه میخواهد پلنگ را بدزدد
پلنگ میخواهد ماه را بدزدد»
میخواهم تو را بدزدم!
دوشنبه, ۷ مرداد
پیش از مطالعه این مقاله بخش نخست آن را مطالعه کنید.
بخش دوم: طراحی
طراحی چیست؟ طراحی یک ساختمان، طراحی فضای داخلی یک خانه، طراحی فرش، چهره، پارچه، زیورآلات یا طراحی واژهها و طراحی زبان! این آخری با بقیه متفاوت است؟ طراحی زبان یعنی چی؟ چه اتفاقی در زبان میافتد؟ صفحهٔ اول کتاب «طوطی و بقال» را به یاد بیاورید، چینش واژهها را در هر سطر، ضربآهنگ واژهها، چینش فعلها. این طراحی پیام متن را در خود دارد.
دوشنبه, ۱۷ تیر
بخش اول: تغییر و آغاز
تغییر چهگونه رخ میدهد؟ تکان خوردن یک ظرف از سرجایاش، تغییر است؟ حرکت ابرها در آسمان، تغییر است؟ نوشیدن یک لیوان شیر، تغییر است؟ راه رفتن، ایستادن، نشستن، درازکشیدن، خندیدن، حرف زدن، تغییر است؟ تغییر چه معنایی در ذهنمان دارد؟ بستگی به چه چیزی یا چه چیزهایی دارد؟ حرکت ابرها در آسمان، تغییر در آسمان است یا ابرها؟ نوشیدن شیر، تغییر در لیوان است، در شیر یا در کسی که نوشیده؟ حرکتهای هر روزهٔ بدن، تغییر در ماست؟ تغییر را نسبت به چیزی میسنجیم؟
یکشنبه, ۱۶ تیر
بخش دوم: «سفر با رؤیا در رؤیا»
بسیاری از ما فکر میکنیم که خیالپردازی و خیال بافی یکی هستند. خیال، زبان ذهن ما است. ما مجموعهای از اطلاعات دیداری و شنیداری در قالب تصویرها و واژهها در ذهنمان داریم.
دوشنبه, ۲۷ خرداد
بخش اول: «بلدیم رؤیا بسازیم؟»
رویاها در کجا ساخته میشوند؟ در ذهنهایمان؟ با چه چیزی آنها را میسازیم؟ آرزوها رؤیا میشوند یا رؤیا بخشی از آرزوست یا هیجکدام؟ رؤیا چیست؟ نقشهای برای یک زندگی بهتر؟ یک هدف؟ یک نیرو؟ گفتم یک نیرو! رویاها ما را به جلو میبرند یا ما را سرجایمان نگه میدارند؟ حتماً میپرسید یعنی چی؟ مگر رؤیا میتواند باعث توقف شود؟ من از شما میپرسم؟ نمیتواند؟ این جمله را حتماً شنیدهاید: «اینقدر نشین خیال بباف. بلندشو کاری بکن!» خیال بافتن یا رؤیا بافتن بد است؟ میدانیم رؤیا از چه ساخته شده و چه کارکردی دارد؟ ما چه رویاهای مشترکی میتوانیم داشته باشیم؟ تفاوت آرزو و رؤیا چیست؟ نقطهٔ آغاز این دو در ذهن ما کجاست؟
یکشنبه, ۲۶ خرداد
دستهای همه ما خالی است!
زمین گرد است، یا کوه به کوه نمیرسد اما آدم به آدم میرسد. چهقدر از این زبانزدها شنیدهایم؟ دانستن این زبانزدها یا عبارتها به چه کارمان میآید؟ اینها همه بخشی از حکمتی است که مردم به مرور زمان به آن رسیدهاند. حکمت یا دانش مردمی با خواندن و نوشتن آغاز نمیشود، با یادگیری سواد در مدرسه. از دورهای بسیار دور در فرهنگ انسان شکل گرفته و پایانی هم ندارد.
دوشنبه, ۳۰ اردیبهشت
معرفی کتاب
سر زنگ آزمایشگاه، یک مداد کوچک میافتد زمین. میرود زیر پای بچهها و با تن زخمی و نوک شکسته، توی آزمایشگاه جا میماند. به هوش که میآید، هوا تاریک است و در نور مهتاب، وسایل آزمایشگاه، عجیب و ترسناک به نظر میرسند. مداد سروصدا میکند و آزمایشگاه را میگذارد روی سرش. وسایل آزمایشگاه از خواب میپرند و او را بیشتر میترسانند. اسکلت میخواهد با انگشت دراز استخوانیاش مداد را بگیرد و بااش نقاشی بکشد و بِشِر دنبال حلال مداد میگردد تا حلش کند و همه از شرش خلاص شوند. نزدیک است مداد پس بیفتد که اژدهای آزمایشگاه وارد میدان میشود…
نویسنده: آویسا شرفی
تصویرگر: مجتبی حیدرپناه
ویراستار: محدثه گودرزنیا
ناشر: مبتکران
دوشنبه, ۲ اردیبهشت
کتاب «اژدهای آزمایشگاه» داستان همدلیست؛ مهربانی کردن، وقتی بقیه مهربان نیستند.
معرفی کتاب
سر زنگ آزمایشگاه، یک مداد کوچک میافتد زمین. میرود زیر پای بچهها و با تن زخمی و نوک شکسته، توی آزمایشگاه جا میماند. به هوش که میآید، هوا تاریک است و در نور مهتاب، وسایل آزمایشگاه، عجیب و ترسناک به نظر میرسند. مداد سروصدا میکند و آزمایشگاه را میگذارد روی سرش. وسایل آزمایشگاه از خواب میپرند و او را بیشتر میترسانند. اسکلت میخواهد با انگشت دراز استخوانیاش مداد را بگیرد و بااش نقاشی بکشد و بِشِر دنبال حلال مداد میگردد تا حلش کند و همه از شرش خلاص شوند. نزدیک است مداد پس بیفتد که اژدهای آزمایشگاه وارد میدان میشود…
نویسنده: آویسا شرفی
تصویرگر: مجتبی حیدرپناه
ویراستار: محدثه گودرزنیا
ناشر: مبتکران
یکشنبه, ۱ اردیبهشت
بخش سوم: و به جزیره میرسیم...
دوشنبه, ۲۶ فروردین
بخش دوم: سفر به کجاست؟
«این داستان من و شماست.» هنگامی که نویسندهای، ابتدای کتاباش، برای ما این جمله را مینویسد، باید بدانیم شکافهایی برای خواندن و درک داستاناش برای ما گذاشته است. «البته یافتن شادی همیشه آسان نیست.» و سفر ما هم برای خواندن و درک این کتاب ساده نخواهد بود چون باید «به احساسهای خود نیز گوش...» بسپاریم. زیرا «انسانها احساسهای گوناگونی دارند و آرزوهای متفاوت.»
یکشنبه, ۲۵ فروردین
بخش اول: چگونه یک نقشهخوان خوب باشیم؟
شگفتانگیزترین ماجراهای زندگی، آشنا درآمدن چیزهای غریب و عجیب است با زندگی خودت! میگویی: «وای! چه شگفت!» بعد ناگهان یادت میافتد این را میشناسی، زمانی حساش کردهای، در اصل برای تو بوده، قصه تو است. و کتاب «جزیره شادی» از این جنس است. هنگامی که آن را خواندم، گفتم: «ای وای! اینکه قصه من است! ماریت از کجا میدانسته من جزیره دارم؟ چرا برای من قصه نوشته؟»
شنبه, ۲۴ فروردین
بخش سوم: چطور اتفاق بسازیم؟
اتفاق چیست؟ خوردن یک سیب یک اتفاق است؟ رفتن به سفر چی؟ دیدن یک آشنا در خیابان؟ یا عاشق شدن در مواجهه اول؟ کدامشان اتفاق داستانی است؟ با سیب شروع کنیم که در بخش دوم هم دربارهاش گفتیم. این سیب را ماده خام داستان در نظر بگیریم و با آن تمرین کنیم، مانند بخش دوم. اینبار تمرین عملی هم بکنیم. یک سیب برداریم و گاز بزنیم. چه اتفاقی میافتد؟ بخشی از سیب نیست. بستگی به دندانها و بزرگی و کوچکی دهانمان دارد. چه اتفاقی افتاد؟ سیب خوردیم، سیبمان دیگر کامل نیست و... از کدام زاویه بهش نگاه کنیم؟ تمرین بخش دوم را یادتان میآید که درباره دوربینها و زاویه نگاه گفتم؟ حالا بیاییم فکر کنیم.
دوشنبه, ۱۹ فروردین
بخش دوم: مانند شعری بلند!
شعر هم زاویهای خاص است برای دیدن! هر نویسندهای در صندوقچه ذهنش دوربینهایی برای دیدن دارد، بعضی بیشتر بعضی کمتر. این دوربینها، ابزار داستان نوشتناش هستند. بستگی به این دارد که چقدر تمرین کرده باشد که جور دیگر ببیند، چقدر تمرین کرده باشد که ریزترینها را هم ببیند و یا فقط درشتها به چشماش بیاید. چقدر تمرین داشته باشد که همان ریزترینها را از زاویههای مختلف ببیند.
یکشنبه, ۱۸ فروردین
بخش نخست: ابزارهای واقعیت، ابزارهای خیال؛ داستان چه میکند؟
تغییر در جهان چگونه رخ میدهد؟ اگر یک آدم برفی باشیم با عمری یک شبه، چهکار خواهیم کرد؟ داستان میتواند چه تغییری در جهان داستانی، در جهان خودش، داشته باشد با عمری کوتاه در یک کتاب؟ بیایید به کتاب «آدم برفی و گل سرخ» از این دریچه نگاه کنیم.
شنبه, ۱۷ فروردین
بخش دوم: رنگ آفتابی خیال!
در تصویر، پشتِ دو گاو در طویله به ماست و آنا دو دسته ظرف چوبی بزرگی را گرفته و متیو دسته بلند وسیلهای را در دستش دارد که با آن طویله را تمیز و علوفه را جابهجا میکند. آنا و متیو هر دو پابرهنه هستند. پشت به آنها و رو به ما، دری تا نیمه به سوی بهار باز شده است. رنگهای سبز و روشن را از لایاش در تصویر میبینیم: «وقتی بهار به میرا رسید، متیو و آنا نه چرخهای آبی ساختند که در رودخانه بگذارند و نه از پوست درخت قایقی تا به نهر آب بیاندازند.
دوشنبه, ۲۰ اسفند
بخش اول: رنگ خاکستریِ نداری!
چقدر از رنگها برای نوشتن داستان استفاده میکنیم؟ رنگ به چه کار نویسنده میآید؟ با آن استعاره بسازد، تشبیه درست کند و یا درهمشان کند و معجون جادویی خودش را برایتان آماده کند؟
یکشنبه, ۱۹ اسفند
بخش دوم: خواندن معنا با ضربههای متن
اول بروید سراغ کلمات و جملات توصیفی یا اضافههای تشبیهی یا استعاری یا ابهام و ایهام و یا کنایه؛ یکی از روشهای خواندن معنا همین است، بروید سراغ جملاتی که سرراست نیستند. اما میخواهم در این بخش با چیز دیگری هم شما را آشنا کنم.
دوشنبه, ۱۳ اسفند