دیوید مککی درباره خلق «المر فیل رنگارنگ» در گفتوگو با نشریه گاردین گفته است: روزی همراه همسرم و دخترم در پیادهرو میرفتیم. دختر من به سبب اینکه مادرش یک زن امریکایی – افریقایی تبار است، رنگ پوست تیرهای دارد. در این هنگام از آن سوی خیابان پسرکی که همراه خانوادهاش بود، فریاد زد: کاکاسیاهه!
فکر کردم او دخترم را به این لحن شرمآور صدا میزند. چیزی در من شکل گرفت و آن داستان «المر فیل رنگارنگ بود. ۱»
المر در جامعهای آفریده شد که ادعای مدارا دارد؛ اما حقیقت ماجرا چیز دیگری است. هنوز هم در کشورهایی که پیشرفته نامیده میشوند، مردم به سبب تفاوت در رنگ پوست و نژادشان کوچک شمرده میشوند.
در حقیقت المر برآمده از جامعهای بود که خود را رنگارنگ میدانست، اما تکرنگ بود و تنها رنگ خاکستری را به رسمیت میشناخت. از آن پس المر نمادی از پذیرش دیگری یا رنگارنگ بودن مردم از جنبه نژادی، فکری، ظاهر و قیافه و تفاوتها در کودکان با نیازهای ویژه شد.
این نکته بهویژه برای جامعه ما درسهای فراوانی دارد. گاهی کودکانی هستند که با دیدن یک کودک با نیازهای ویژه مانند یک کودک سندرم داون بدون اینکه خودآگاه باشند، واژههای نامناسبی درباره او به کار میبرند. یا اینکه کودکی از خطه جنوب ایران را در شهر خود میبینند و او را مخاطب سخنان ناگوار قرار میدهند، چون رنگ پوستش تیره است و به احتمال فارسی هم سخن نمیگوید. گاهی کودکی به زبان فارسی سخن میگوید، اما به زبان فارسی تهرانی سخن نمیگوید، کودکانی که زبان و لهجهشان با این کودک تفاوت دارد، او را مسخره میکنند.
بسیار دیده میشود که کودکان، کودکی را به سبب وضع و قیافهاش دست میاندازند؛ مانند اینکه کودکی به سبب تفاوت نژادی چشمان ریز دارد و او را چنان خطاب میکنند که انگار از سیاره دیگری به زمین آمده است.
برای اینکه ما تفاوتها را بپذیریم، باید که به کودکانمان بهدرستی آموزش دهیم که زندگی و طبیعت سرشار از تفاوتها و رنگها است. هر رنگی در جای خود نیکو است. روز المر را ترویج کنیم برای اینکه تفاوتها تنها در نژاد نیست، بلکه در زبان، لهجه، پوشاک و پوشش نیز هست. در ظاهرمان با هم متفاوت هستیم. اینگونه است که جامعه مدارا و تحمل دیگری را میآموزد.