«جینی، قورباغهی خوبی باش!» کتابی است دربارهی الگوی ارتباط بدون خشونت. جینی قورباغهی کوچکی است که برای اولین روز مدرسهاش خوشحال و هیجانزده است. اما همین یک جملهی مادرش: «جینی، قورباغهی خوبی باش!»، او را نگران و سردرگم میکند. او چطور باید قورباغهی خوبی باشد؟ موش کور فکر میکند منظور مادرش این بوده که در جنگل گم نشود، اما نظر جغد این است که مادر دلش میخواسته جینی به معلم و همکلاسیهایش سلام کند. شاید هم منظورش این بوده که جینی لباسهایش را کثیف نکند! اما در نهایت معلم جینی به او و سایر همکلاسیهایش کمک میکند تا با خوب گوش کردن، تلاش برای درک احساسات طرف مقابل و سپس گفتوگو و بیان درست احساس، نیاز و تقاضایشان منظور یکدیگر را بفهمند.
کتاب «جینی، قورباغهی خوبی باش!» موضوعی ساده و در عین حال کلیدی مهم را برای برقراری ارتباط سالم و بدون خشونت مطرح میکند، و آن بیان واضح و مشخص تقاضا، خوب گوش دادن به تقاضای طرف مقابل و دوری از پاسخ دادن از روی عادت و عکسالعملهای غیرارادی است.
بخشی از گفتوگوهای روزانهی ما براساس الگوهای کلامیای که با آنها بزرگ شدهایم انجام میشوند. این الگوها معمولاً شامل قضاوتهای اخلاقی و مقایسه هستند و نه با آگاهی، بلکه از روی عادت بیان میشوند.
«الگوی ارتباط بدون خشونت» یا «زبان زندگی»، که اولینبار مارشال روزنبرگ آن را ابداع کرد، تأکید میکند که برای ابراز درست خود و درست شنیدن دیگران، باید بر چهار مرحلهی «مشاهده»، «احساس»، «شناسایی نیاز» و «تقاضا» تمرکز کنیم. این الگو بیان میکند لازم است ابتدا بدون قضاوت، واقعیت را مشاهده کنیم. سپس احساس خود را، فارغ از استنباط و تفاسیر خود، شناسایی و ابراز کنیم. در مرحلهی بعد باید بفهمیم چه نیازی در ما منجر به ایجاد آن احساس شده است. و در مرحلهی آخر، تقاضایمان را برای رفع نیازمان بهطور واضح بیان میکنیم.
کتاب «جینی، قورباغهی خوبی باش!» به بیان بخشی از این الگو میپردازد. وقتی پدر و مادر بچههای کلاس به روشنی تقاضاهایشان را بیان نمیکنند، بچهها سعی میکنند معنای تقاضاهای انتزاعی آنها را حدس بزنند.