« کارا لندری » به روزنامهنگاری علاقهی فراوانی دارد. والدینش یک سال پیش متارکه کردهاند و او به ناچار پس از طی روزهایی بحرانی به مدرسه جدیدی میآید. او در مدرسهی جدید به روز نامهنگاری ادامه میدهد.
نخستین شماره آن را به نام « خبر لندری » تهیه و شعار هفته نامه اش را "حقیقت و محبت" میگذارد و به دیوار کلاس نصب میکند. در سر مقاله با زبان تند و تیز به معلم منفعل کلاس پنجم یعنی آقای لارسن انتقاد می کند. همین امر موجب عصبانیت این معلم باسابقه می شود که سه سال پشت سرهم معلم نمونه بوده اما اکنون حوصله تدریس ندارد. اما چگونه این روزنامه دستی یک برگی تبدیل به روزنامهای رسمی و چند برگی میشود و حمایت همه جانبهی هیات مدیره مدرسه و والدین را به خود جلب میکند، موضوعی است که باید در داستان واقعگرای « خبر لندری » بخوانید.
این داستان شما را با دنیای مطبوعات و قوانین آن و جهنمی که پس از جدایی پدر و مادر برای کودکان طلاق ایجاد میشود آشنا میکند. داستان تمرین کوچکی از شهروند خوب بودن، رعایت حق دیگران و بازگو کننده هدف اجرای قوانین برای مخاطب است. همکاری، همبستگی گروهی، طرح مسایل اجتماعی و انسانی از موضوعاتی است که در این اثر مطرح می شود.
شخصیت داستان یعنی کارا، دختری است متفاوت با دیگران. هم لباس پوشیدنش و هم رفتار و کردارش. او در حقیقت نمیخواهد دیده شود اما کارهایش در جهت دیده شدن است. پس مسئولیت آنها را میپذیرد و از پس مشکلاتش هم خوب بر میآید. مخاطب نوجوان این اثر، در همه لحظات خود را جای او میگذارد و با او همذاتپنداری میکند. و با خواندن این اثر، تجربهای با ارزش در زندگی را تکرار میکند.