"آنتونیو"ی نجار خوشحال است چون تکه چوبی پیدا کرده است و می تواند یک پایه ی میز چوبی از آن بسازد، اما با اولین تیشه بر چوب، انگار صدای نازکی می گوید: "یک خرده آهسته تر بزن." با هر تیشه صدای ناله از چوب بلند می شود و آنتونیو کار را ناتمام می گذارد. آنتونیو چوب را به دوستش "ژپتو" می دهد تا با آن آدمکی چوبی برای خیمه شب بازی بسازد و با آن نان در بیاورد.
ژپتو در حال ساخت آدمک است، اما هر عضو آن را که می سازد رویداد عجیبی پیش می آید. دماغ آدمک بزرگ می شود. دهانش با شکلک در آوردن ساخته می شود و دست و پا و شانه و گردنش مرتب می رقصند و ادا در می آورند. خلاصه ژپتو آدمک را تمام می کند و نامش را " پینوکیو" می گذارد و تصمیم می گیرد او را به مدرسه بفرستد. روزی که ژپتو در خانه نیست، پینوکیو تصمیم می گیرد از خانه او فرار کند و به سفر برود…
پینوکیو یک کتاب اخلاقی – تربیتی است اما نه از آن گونه کتاب های خشک اخلاقی که کودکان را خسته می کند، بلکه با زبان داستان به زیبایی به انسان دوستی، همدردی با مردم و صلح می پردازد و کینه، انتقام، ظلم و دروغ را از صفات نا پسندیده می انگارد. سفر پینوکیو سیری است معنوی همراه با مجازات و پاداشها. در این سفر او وسوسه ها و مجازات آن ها را تجربه می کند. این داستان معانی، احساسات و نکات بسیاری را بیان می کند و همانند بهترین های ادبیات کودکان، هم داستانی فانتزی و سرگرم کننده برای کودکان است و هم اثری است دارای ژرف ساخت با نکاتی ظریف که تنها برای خوانندگان بزرگسال فرهیخته قابل دریافت است.
والت دیسنی" از روی این شاهکار کارلو کلودی فیلمی ساخته که خود شاهکار جداگانه ای است. در ایتالیا آن را به عنوان کتاب درسی تدریس می کرده اند. کتاب در ۱۸۸۱ میلادی به شکل پاورقی در روزنامه های کودکان ایتالیا به چاپ رسید و با استقبال کم نظیر کودکان روبه رو شد. "پینوکیو" بارها به صورت خیمه شب بازی اجرا شده است.