ایران‌بان

رمان «موسیقی استخوان» داستانی فراواقع درباره‌ی بازگشت آدمی به بستر طبیعت و خویشتنِ خویش است. شخصیت‌های اصلی داستان نوجوانانی با نام‌های سیلویا و گابریل‌‌اند. سیلویا دخترکی خجالتی است که به اجبار مادرش از شهر و دوستانش دور شده و همراه با مادر به زادگاه کودکی او آمده است؛ منطقه‌ای دور از داشته‌ها و دستاوردهای شهری و تا حدودی بکر. شخصیت دیگر پسرکی به نام گابریل است که پیش از این‌ها، همراه با پدر و برادر کوچک‌ترش در این منطقه ساکن شده‌اند. او، که پسرکی بسیار باهوش است، برعکس سیلویا، حضور در طبیعت بکر را به بودن در شلوغی شهر ترجیح می‌دهد. زیرا حضور در این منطقه به او اجازه می‌دهد که خودش باشد، بی‌آنکه نیازی به تقلید داشته باشد. گابریل نمی‌خواهد به دلیل توانایی‌ها و هوش فوق‌العاده‌اش به روباتی لبریز از اطلاعات بدل شود. او دوست دارد به جای فرو بردن سرش در دنیایی از اطلاعات، پسرکی آزاد و رها باشد که برای تجربه کردن اصالت قائل است.
شنبه, ۲۹ مرداد
 داستان کتاب «رنگ خورشید» در یک روز شکل می‌گیرد. آمیزه‌ای از واقعیت و تخیل و وهم، بدون مرز مشخصی بین این‌ها.
دوشنبه, ۱۷ تیر