نقطه پایانی بر رسمیت کاربرد خط تحریری در کتاب فارسی اول دبستان  

آسیب‌شناسی سوادآموزی پایه در ایران - بخش اول

کاربرد خط تحریری برای کودک دبستانی، شکست کاری نابجا 

خبر ساده و در همین حال تکان دهنده است. ساده است، چون به سادگی فهمیده می‌شود، تکان‌دهنده است، برای آن‌ها که ریشه‌ها و پشت این ماجرا را می‌دانستند و امروز را پیش‌بینی می‌کردند.

در نشستی که در ۵ تیرماه از سوی برخی کارشناسان دانشگاهی و کارشناسان پژوهشکده‌های آموزش و پرورش برگزار شد، به نقل از «خبرگزاری پانا» که وابسته به دستگاه آموزش و پرورش است، چنین آمده است: سخنرانان نشست بررسی انواع قلم در کتاب‌های درسی دوره ابتدایی پیشنهاد کردند تا خط تحریری از کتاب‌های درسی پایه اول حذف و فقط از خط نسخ استفاده شود.[1]

هفده سال از آن زمان می‌گذرد که این رسم الخط، جایگزین خط مطالعه شده و تثبیت شده کلاس اول یا خط حاصل کار آموزشگران برجسته و گرافیست‌ها و طراحان خطی چون زمان زمانی و فریدون جهانشاهی شد.

خط تحریری

تصویر خط فارسی اول دبستان کار فریدون جهانشاهی

اهمیت این خبر به‌ویژه برای آن‌ها که در کار سوادآموزی پایه هستند، مانند آموزگاران و آموزشگران و نظریه‌پردازان زبان‌آموزی و زبان‌شناسان بسیار زیاد است. اما شوربختانه به سبب فضای پر التهاب اجتماعی که تکانه‌های اقتصادی نای قشرهای گوناگون و به‌ویژه فرهنگیان و مردم فرودست را گرفته است، چنین خبر مهمی در جای خود و به درستی بازتاب نیافت. اکنون به سهم خود می‌کوشیم این خبر و اهمیت آن را به درستی بازتاب دهیم و در زنجیره‌ای از جستارهایی که پس از این خواهد آمد، خواهیم گفت که ریشه‌های این کار بی‌برنامه و زیان‌بار در کجا شکل گرفت و چرا به حوزه سوادآموزی رسوخ کرد.

خط تحریری

تصویر کتاب بخوانیم و بنویسیم 

 در یک کلام، چقدر باید افسوس خورد، چقدر باید نالید که این ندانم‌کاری بابت چه بود؟ پاسخ این همه هزینه را به فرهنگ این کشور چه کسی پرداخت می‌کند؟ آیا آنان که نام‌شان در همه‌ی این دوره‌ها به حق یا ناحق، درست یا نادرست به عنوان گروه مولفان فارسی اول دبستان در کنار هم به کار رفت، به‌راستی پاسخی درخور برای ثبت در تاریخ آموزش و پرورش این سرزمین دارند؟ آیا نام و جای‌شان در سوی درست تاریخ خواهد رفت؟ اگر از منِ تاریخ‌نگار آموزش و پرورش و ادبیات کودکان پرسیده شود، می‌گویم، هرگز. هفده سال زمان کمی نیست.

کودکان کلاس اول آن سال‌ها اگر دانشگاه رفته باشند، اکنون دوره لیسانس را تمام کرده‌اند. آن‌ها به مدرسه رفتند و فارسی آموختند، اما دانش زبانی‌شان چنان نشد که نسل‌های پیش‌تر از آن‌ها بود. سال به سال کودکان ایرانی خواندن و نوشتن‌شان بدتر و پُر دست‌اندازتر شد. یکی از دلیل‌ها همین بود که برای کودک نوآموز سال اول دبستان سه خط یا زبان‌نگاره طراحی کردند.

از همان هنگام جمع کوچک ما در مؤسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان که سرگرم پژوهش روی تحول زبان‌آموزها از دوره قاجار تا پهلوی دوم بود، می‌دانستیم که برجسته‌ترین آموزشگران ایرانی، خط ساده شده کودک یا کلاس اول را پس از سال‌ها تمرین و گفت‌وگو و آزمون به دست آورده‌اند، بنابراین جایگزین کردن این خط، با خطی  پیشرفته‌تر از آن ممکن است نه با ریشه‌کن کردن‌اش. بنابراین کار دگرگونی خط ساده شده کتاب فارسی اول دبستان، بدون مطالعات بنیادی به یک فاجعه انجامید.

ما که خود درگیر دو کار بودیم، هم پژوهش تاریخ فرهنگ کودکی و هم طراحی زبان‌آموزهای خلاق و نو بر پایه ادبیات کودکان، هرچه گفتیم و فریاد زدیم صدای‌مان به جایی نرسید. کسی به سخن ما گوش نداد.( آخرین مورد از اعتراض‌مان به این روند را در مقاله تحول زبان‌آموزهای فارسی در ایران و در ۵۰ سال گذشته بخوانید)

ما به روشنی می‌دیدیم که این زبان نگاره یا خط با اصول بنیادین برنامه سوادآموزی در تضاد است. اما شد آن کاری که نباید می‌شد. مانند هزاران کار دیگر در این سرزمین که نباید می‌شد، اما شد. نمونه‌ها فراوان است. از سدسازی‌های بی‌برنامه تا روند نابودی جنگل و آب و کوه، شوربختانه باید گفت هزینه‌ای که کار تغییر خط بر روند سوادآموزی پایه در ایران گذاشت به راستی بزرگ‌تر از آن است که بتوان به آسانی آن را ارزیابی کرد و سنجید. 

اما چرا اکنون و در این نقطه پژوهشگران و کارشناسان وابسته یا ناوابسته به آموزش و پرورش به این حقیقت رسیدند که خط تحریری و خط شبه‌نستعلیق در روند زبان‌آموزی کودکان خردسال پریشانی ایجاد می‌کند؟ در همه این سال‌ها گروهی دل‌سوز بودند که به گونه‌ای فردی درباره آسیب‌های این شیوه از سوادآموزی سخن می‌گفتند. اما آن‌ها که این بلا را در دامن برنامه سوادآموزی ایران گذاشتند، به ناحق و با استدلال‌های بی‌بنیاد از کار خود دفاع می‌کردند. نمونه آن دفاع دکتر فریدون اکبری شیلدره در جایگاه رئیس گروه زبان و ادب فارسی وزارت آموزش و پرورش(۱۳۹۲) درباره چرایی به‌کارگیری این زبان‌نگاره‌های سه‌گانه در برنامه سوادآموزی است. او دراین‌باره در سال ۱۳۹۲ به خبرنگار ایسنا می‌گوید: «خط تحریری بر حسب مطالعات و پژوهش‌های متفاوت برای مشق و نوشتار کودکان و زبان‌آموزی انتخاب شده است. به دلیل اینکه خط تحریری مبتنی بر قوس و دایره است و دست زبان‌آموزان در نوشتن روان‌تر حرکت می‌کند و تقلید نوشتاری آن نیز آسان است، بر این اساس متن درس‌ها به خط تحریری است و به عنوان سرمشق در نوشتن مورد استفاده قرار می‌گیرد.» و درباره به کارگیری خط نسخ چنین استدلال می‌کند: «خط نسخ یا خط چاپی تنها در بخش‌های روان‌خوانی کتاب به کار گرفته شده که اکثر این بخش‌ها دارای ساختار داستانی است و با هدف آشنایی بصری دانش‌آموزان با خط چاپی و سهولت در خواندن و افزایش سرعت خواندن به کار گرفته شده است.

این خط با توجه به اینکه گوشه‌دار یا زاویه‌دار است، برای نوشتن مناسب نیست و دست کودکان را در نوشتن کند می‌کند.» و در ادامه می‌گوید:«خط شبه نستعلیق یا نستعلیق ساده نیز تنها در شعرهای کتاب مورد استفاده قرار گرفته که هدف اصلی‌ از استفاده این خط در کتاب‌های درسی، آشنایی بصری زبان‌آموزان با جلوه‌های هنری خط است که به عنوان یکی از میراث فرهنگی و هنری ایرانیان به شمار می‌رود.» و البته درباره انتقادهایی که از این شاهکار به کار رفته در کتاب‌ فارسی اول دبستان و بعدها کتاب‌های فارسی سال‌های بالاتر شده، خبرنگار از قول او چنین می گوید: «اکبری در ادامه درباره برخی انتقادهایی که برخی از رسانه‌ها درباره رسم الخط و عدم آشنایی مولفان با زبان فارسی عنوان می‌کنند، گفت: این موضوع نیاز به تامل و درنگ دارد و آنچه که گفته شده یک موضوع کلی و البته نسنجیده‌ای است، چرا که این صحبت را می‌توان درباره هر نهاد، دانشجو و یا هر دانشگاهی به کار برد، در حالی که اثبات آن دشوار است.»

عضو هیات علمی سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی آموزش و پرورش پیشنهاد کرد: «کسانی که چنین نگرشی به کتب درسی دارند، این کتاب‌ها که اسناد چاپ شده‌ای هستند و اسامی مولفان نیز در آن ذکر شده، انتخاب گفته‌های خود را اثبات کنند.» وی ادامه داد: «اینکه بدون مطالعه و شواهد یکدیگر را متهم کنیم، نه تنها مشکل رسم الخط سامان پیدا نمی‌کند، بلکه رسم الخط آداب گفتاری در تعلیم و تربیت نیز به هم می‌ریزد.» [6]

اکنون که سال ۱۳۹۷ است، ناکارآمدی این شیوه از به‌کارگیری خط یا زبان‌نگاره در خود نظام آموزش و پرورش اثبات شده است. اثبات آن هم نه در این نشست، که این نشست، درحقیقت نقطه پایانی بوده است برای پایان رسمیت در کارآمدی این سه خط در کتاب فارسی اول دبستان. بسیاری از آموزگاران دلسوز به‌گونه‌ای غیررسمی فریاد برآوردند. اما سخن‌شان شنیده نشد. ( نمونه‌ای از این نقدها را در گفت‌وگو با یک کارشناس آموزش ابتدایی درباره پیامد ورود خط شکسته به کتاب‌های ابتدایی بخوانید) 

و البته خود خط تحریری از جنبه‌های خوش‌نویسی نیز به طور پراکنده نقد شده است که در مقاله «بررسی سیر تحول طراحی حروف کتاب فارسی اول دبستان» یک نمونه از آن را می‌توانید ببیند. نویسندگان این مقاله در بخش نتیجه‌گیری این پژوهش آورده اند: «متاسفانه خط تحریری کتاب سال اول دبستان مطابق با اصول خوش‌نویسی ارائه نشده و حروف به‌درستی به روی خط زمینه قرار نگرفته‌اند؛ لذا در هنگام آموزش مشکل‌ساز شده است. عدم تبعیت از خط زمینه موجبات بدخطی دانش را فراهم کرده است.

همچنین آموزش خط تحریری به دانش‌آموزان وقت‌گیر است و اکثر دانش‌آموزان توانایی نوشتن این خط را ندارند و معمولاً درشت و بد خط می‌نویسند. از سویی دو کتاب «بخوانیم و بنویسیم» در سال اول دارای خطوط متفاوتی شده‌اند، هر سه خط در این دو کتاب دیده می‌شوند که مشکلاتی را در خواندن و نوشتن برای دانش‌آموزان به‌وجود آورده است و پیشنهاد می‌گردد از یک نوع خط استفاده شود.»[2]

اما این ناکارآمدی چگونه به گونه‌ای رسمی و قابل پذیرش به اثبات رسید؟ همه این‌ها برمی‌گردد به تحقیق جامع یکی از اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان به نام آقای دکتر حیدر قمری که در پژوهشی به نام «ارزشیابی خط فارسی اول دبستان» این ناکارآمدی را به شیوه‌ای فراگیر به اثبات رسانده است. به گفته پژوهشگر این پژوهش: «روش انجام این پژوهش، ارزشیابی و جامعه آماری آن همه معلمان، سرگروه‌های آموزشی و دانش‌آموزان پایه اول دبستان، متخصصان خوش‌نویسی و متخصصان آموزش زبان فارسی در کل کشور در سال تحصیلی ۱۳۹۰-۹۱ بوده است. پنج استان تهران، خوزستان، زنجان، کرمانشاه و یزد به صورت نمونه‌گیری هدفمند، ۷۲۰ معلم، ۱۶۵ سرگروه آموزشی و ۸۴۰ دانش‌آموز به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای و سه متخصص خوش‌نویسی و چهار متخصص آموزش زبان فارسی به روش نمونه‌گیری هدفمند به عنوان نمونه‌های پژوهش انتخاب شدند. برای گردآوری داده‌ها از پرسشنامه و آزمون پیشرفت تحصیلی املا و ابزار سنجش «خوانانویسی» استفاده شد.»[3]

 و در نهایت این پژوهشگر در نتیجه‌گیری از این پژوهش آورده است: « نتایج پژوهش نشان داد استفاده هم‌زمان از سه خط در پایه اول دبستان نامناسب بوده است، دانش‌آموزان را دچار دوگانگی و سردرگمی کرده و موجب ابداع و به کارگیری خطی میانه خطوط نسخ و تحریری از سوی آنان شده است. استفاده از خط تحریری برای پایه اول دشوار است. خط نسخ به دلیل سادگی آن به تنهایی برای این پایه ترجیح دارد.»[4]

درباره این‌که این پژوهش تا کجا در کمبودها و ناکارآمدی‌های خط تحریری ریز شده است، بهتر است اصل آن خوانده شود و توصیه ما به همه آموزگاران و آموزشگران این است که اصل این پژوهش را از اینجا بخوانند. اما در جای جای این پژوهش مواردی از تضادهای نوشتن به خط تحریری آمده است که در جستارهای آینده به آن خواهیم پرداخت. اما برای نمونه، هنگامی که کودک با خط تحریری می نویسد «آمد»، این واژه را به شکل «آمر» می‌نویسد، یعنی تفاوت «د» و «ر» را در نوشتار متوجه نمی‌شود[5] و همین نکته سبب اختلال‌های بنیادین در شناخت نویسه‌های الفبای فارسی در همان گام نخست سوادآموزی می‌شود.

و در پایان، نشستی که خبر آن در این جستار تحلیل شد، یک جمع‌بندی پایانی دارد به نام نتایج حاصله از گزارش نشست تخصصی تحلیل و بررسی انواع قلم در کتاب هاي درسی دوره ابتدایی از منظر آموزش و پیشنهادات، جمع‌بندی داده شده در این نشست چیزی نیست جز اعتراف به پایانی غم‌انگیز برای کاری که در تاریخ آموزش و پرورش ایران بدون مطالعه و تنها برپایه اندیشه خام چند تن که می‌خواستند جبران رنج‌های مکتب‌داران را بکنند، شکل گرفت و برای نزدیک به دو دهه در وضعیت سوادآموزی پایه کودکان ایرانی پریشانی بزرگی ایجاد کرد.

شاید این کسان ناخواسته می‌خواستند از کارهای سترگ کسانی چون میرزا حسن رشدیه و جبارباغچه‌بان و دکتر هوشیار و شاگردان آن‌ها مانند ثمینه باغچه‌بان، عباس سیاحی، ایرج جهانشاهی و لیلی ایمن پیش بیافتند، در حالی که شوربختانه نگاه به پس داشتند. برگشت خط تحریری به کلاس اول دبستان و حوزه زبان‌آموزی بخشی نهان از نبرد پنهان صاحبان تفکر مکتب خانه‌ای با آموزش و پرورش مدرن بود که در آینده آن را بیش‌تر خواهیم شکافت.

 


[2]علی اصغر شیرازی، زینت لطفی آصف ، بررسی سیر تحول طراحی حروف کتاب فارسی اول دبستان ( از سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۹۵) ، نشریه مبانی نظری هنرهای تجسمی ، شماره ۳، بهار و تابستان ۱۳۹۶، ص ۹۰

[3]دکتر حیدر قمری، ارزشیابی خط کتاب فارسی اول دبستان، فصل نامه علمی - پژوهشی تعلیم و تربیت، دوره ۳۱، شماره ۱ ( ۱۳۹۳-۹۴) صفحه های ۱۴۱ تا ۱۷۲، ص ۱۴۱

[4]دکتر حیدر قمری، ارزشیابی خط کتاب فارسی اول دبستان، فصل نامه علمی - پژوهشی تعلیم و تربیت، دوره ۳۱، شماره ۱ ( ۱۳۹۳-۹۴) صفحه های ۱۴۱ تا ۱۷۲، ص ۱۴۱

[5]دکتر حیدر قمری، ارزشیابی خط کتاب فارسی اول دبستان، فصل نامه علمی - پژوهشی تعلیم و تربیت، دوره ۳۱، شماره ۱ ( ۱۳۹۳-۹۴) صفحه های ۱۴۱ تا ۱۷۲، ص ۱۴۵

[6] گفت‌وگو دکتر فریدون اکبری شیلدره با خبرنگار «آموزش و پرورش» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، ۵ آذر ۱۳۹۲ 

جستارهای پسین:

نویسنده
محمدهادی محمدی
پدیدآورندگان:
Submitted by editor on