بين زمين و آسمان
مثل پر کبوتران
برف مياد ريز و درشت
دانه به دانه مشت مشت
باد به هر طرف وزد
پنبه زنی به پا شود
به پشت بام و بر زمين
بر سر و روی آن و اين
از آسمان برف مي باره
دنيا به زير چلواره
برف نشسته بر چنار
بسته به شاخه ها نوار
کاج تنش سفيد شد
ز برف ناپديد شد
سرو کشيده تا کمر
تور عروس روی سر
يک شبه کوه پير شد
سرش به رنگ شير شد
ببين ببين که ديدنی ست
روی هوا پنبه زنی ست
عباس يمينیشريف