کتاب های آموزگاران و معلمان

زیر دسته بندی ها
خرگوش کوچولو به همراه مادرش به نمایشگاه نقاشی می روند. او از تماشای نقاشی ها لذت می برد و شکل های زیادی می بیند که برخی از آن ها کمی عجیب به نظر می آمدند. آخر چگونه می شود خورشید آبی باشد؟!
شنبه, ۲۹ مهر
"همه ی ما حق داریم زندگی کنیم و آزاد و سلامت باشیم.  همه حق دارند که قانون از آن ها حمایت کند.
یکشنبه, ۲۳ مهر
کتاب شارون محیط زیست را پیدا می‌کند، با این جمله ها آغاز می‌شود: «یک روز صبح، شارون زود از خواب بیدار شد. آموزگارش، خانم کلارک، به او گفته بود همه باید محیط زیست را پاکیزه نگه دارند. شارون می‌بایست اول محیط زیست را پیدا می‌کرد تا بعد بتواند آن را پاکیزه نگه دارد. جمعه بود و او فرصت کافی برای این کار داشت ...»
چهارشنبه, ۱۹ مهر
سوزان کودکی است که مانند همه کودکان کارهای زیادی انجام می‌دهد. اومی‌خندد، آواز می‌خواند، به کمک پدر پرواز و یا آب بازی می‌کند. او همیشه دختر خوبی نیست، گاهی هم بد می‌شود و همیشه خوشحال نیست و گاهی غمگین می‌شود. راستی سوزان نرمش هم می‌کند و گاهی روی دوش پدر سوار می‌شود. او گاهی مسئله‌ای را اشتباه و گاهی هم درست حل می‌کند.
شنبه, ۸ مهر
در دنیای امروز ما، اطلاعات رشد انفجارگونه دارد و زمانی که نتوانیم به اطلاعات دسترسی کافی داشته باشیم سبب می شود در بسیاری از زمینه ها دچار ناتوانی شده و کارایی لازم را نداشته باشیم. از این رو یکی از وظایف انسان امروزی، یادگیری وآموزش تأمین نیازهای اطلاعاتی است که به آن سواد اطلاعاتی نیز می گویند.
دوشنبه, ۳ مهر
لولا خواهر کوچولوی با مزه چارلی است. قرار است یک روز عکاس به مدرسه برود تا از آن ها عکس بگیرد. مادر به لولا می گوید اگر تمیز و مرتب باشد عکسش فوق العاده خواهد شد. ولی چارلی باور ندارد که رعایت تمیزی برای لولا کار آسانی باشد. در ضمن خندیدن او خیلی بامزه است چون هنگام گرفتن عکس می گوید سیب!
سه شنبه, ۲۸ شهریور
عدد آموزها از انواع کتاب های تصویری هستند و کمک می کنند تا کودک مفهوم عدد را که ازمهمترین مفاهیم اساسی است یاد بگیرد. هدف کتاب های عددآموز، آموختن عدد نیست بلکه کودک را با شکل عدد و تناظر یک بر یک آن آشنا می کند.
سه شنبه, ۲۸ شهریور
بیشتر کودکان از دستشویی رفتن گریزان هستند و گاهی با وجود آن که به لگن نیاز دارند ولی در برابر این پرسش که آیا نیاز به دستشویی دارند می گویند "نع".
دوشنبه, ۲۷ شهریور
مت دوازده ساله باید تا زمان بازگشت خانواده اش به خانه در محیط بکر و وحشی منطقه "مین" گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. در نبود خانواده مت با دو سرخپوست به نام های "ساکنیس" رئیس قبیله سمور و نوه اش "اته آن" آشنا می شود. رئیس قبیله از مت می خواهد تا به نوه اش خواندن و نوشتن به زبان انگلیسی را یاد بدهد و در ازای آن او هم برایش شکار و خوراک بیاورد.
شنبه, ۲۵ شهریور
پادشاهی به همراه دختر کوچکش در قصری زیبا زندگی می کنند. در جلوی قصر نگهبانی می ایستد ولی در باغ پشت قصر باغبانی است که بر باغ قصر فرمانروایی می کند. مراقبت از گل های رز، آب دادن شمعدانی ها و کوتاه کردن چمن ها کار او است.
یکشنبه, ۱۹ شهریور
واندا پترونسکی روز دوشنبه دیگر بر روی صندلی یکی مانده به آخر کلاس ١٣ ننشسته بود. واندا دختری مهاجر از لهستان با اسمی عجیب و غریب بود. او دختری آرام بود که به ندرت حرف می زد و هیچ دوستی در مدرسه نداشت. او همیشه پیراهن آبی رنگ و رورفته ای می پوشید؛ لباسی بی ریخت ولی همیشه تمیز.
دوشنبه, ۱۳ شهریور
دخترک به ظرف شیشه ای بیسکوییت نگاه می کند در حالی که تعدادی موش با چتر نجات وتیر و کمان هم او را حمایت می کنند . دختر به سمت ظرف می رود. ظرفی پر از شیرینی. او چه باید بکند؟ آیا دور از ادب و نزاکت نیست که بدون اجازه بیسکوییت بردارد؟ چرا او باید از یک بزرگتر خواهش کند و بگوید "لطفا".
سه شنبه, ۳۱ مرداد
اعضا تیم رویا موجودات کوچولویی هستند که مامور رساندن رویاها و کابوس ها به انسان ها هستند. آن ها سه قانون جاویدان دارند که در صورت سرپیچی از گروه اخراج می شوند. ورت، اسنفل، میج و هارلی در حال گذراندن دوره ی کارآموزی خود هستند و در یک گروه قرار دارند.
سه شنبه, ۳۱ مرداد
 کتاب هیچ هیچ هیچانه مجموعه ۵۳ هیچانه از هفت شاعر کودک و نوجوان معاصر است که در قالب هیچانه سروده شده اند. 
سه شنبه, ۳۱ مرداد
روزی روزگاری ببر، مار، میمون و زرگر بدجنسی در گودالی که شکارچیان در جنگل کنده بودند گرفتار می شوند. جهانگردی آن ها را پیدا می کند و می رهاند. پس از مدت ها، جهانگرد و زرگر دوباره با هم برخورد می کنند.
سه شنبه, ۲۴ مرداد
ایندی دختری ده ساله است که پدر و مادرش از هم جدا شده اند. آن دو همچنان از یکدیگر دلخورند و از گفت و گو با هم پرهیز می کنند. از سوی دیگر آموزگار ایندی از دانش آموزانش خواسته نقشه ای از خانواده خود ترسیم کنند و عکسی از افراد خانواده شان را بر روی آن بچسبانند.
یکشنبه, ۲۲ مرداد
در یک روز آفتابی، جک که یک پرنده است تصمیم می گیرد سفر کند و دریای‌ آبی را ببیند. خود را به دریا می رساند و این آغازی برای دوستی با جیم مرغ دریایی است. جیم او را به خانه اش دعوت می کند. اما اهالی دهکده جیم رفتار دوستانه ایی با او ندارند و با تعجب به او نگاه می کنند.
سه شنبه, ۱۷ مرداد
موش کوچولو احساس تنهایی و بی کسی می کند چون مادرش را گربه خورده، پدرش در یک تله گرفتار شده، خواهرش به راه دوری رفته، و برادری هم ندارد. داستان "موشی کی هستی" بر اساس مجموعه ای از پرسش و پاسخ شکل گرفته است که به شکل ماهرانه ای موش کوچولوی داستان را به سوی پاسخ و راه حل راهنمایی می کند.
دوشنبه, ۹ مرداد
کتاب پنگوئن داستانی است درباره‌ی دوستی و محبت. پسرکی به نام بن هدیه‌ای دریافت می‌کند. درون جعبه یک پنگوئن می‌یابد. خیلی خوشحال می‌شود. به او سلام می‌کند، اما پاسخی نمی‌شنود. برای او شکلک در می‌آورد، برایش آواز می‌خواند، می‌رقصد، روی سرش می‌ایستد، اما پنگوئن هیچ واکنشی به او نشان نمی‌دهد. تا آن که یک شیر در این ماجرا دخالت می‌کند و بن در آخر می‌فهمد که او برای پنگوئن تا چه حد اهمیت دارد.
شنبه, ۷ مرداد
اولین باری که دخترک را دیدم به دریا خیره شده بود. به او پیشنهاد بازی قایم باشک را دادم و او پذیرفت اما با چشم های باز بازی می کرد و این کار مرا متعجب کرد. فهمیدم چشمانش قدرت دیدن ندارد اما خود او آن قدر توانا بود که با لمس کردن صورت من توانست شکل مرا روی ماسه های کنار دریا بکشد.
سه شنبه, ۳ مرداد