"ما زندگی امروزمان را وامدار تجربه های مردمان گذشته هستیم. انسان ها ذره ذره تجربه کرده اند، رنج کشیده اند، فکرکرده اند و حالا نتیجه تجربه هایشان در اختیار ماست."
همه اش تقصیر آن جد خوک دزد بیبو و خاصیت بود، وگرنه استنلی یلنتس با آن هیکل چاق در مدرسه مسخره نمیشد، به خاطر جرمی که مرتکب نشده بود به این اردوگاه لعنتی نمیآمد، هر روز در گرمای طاقتفرسا، یک گودال عمیق نمیکند و از همه مهمتر در حالتی که توی یک گودال، بدون حرکت ایستاده است ثانیه ثانیه منتظر مرگ نبود.... اما در همین لحظه او خوشبختترین نوجوان در سرتاسر تگزاس بود.
به بهانه ترجمه کتاب بر بال های صلح به سراغ رضی هیرمندی رفتیم. رضی هیرمندی سال ۱۳۲۷ در زابل به دنیا آمد و دانش آموخته زبان شناسی همگانی از دانشگاه تهران است.
شاهنامه مانند یک منشور است که از هر زاویه به آن بنگری رنگ و درخشش و بازتابی بجز زاویه دیگر دارد و وقتی دور خویش بگردد دنیایی از رنگ است که اندیشه و فکر و هنر و تاریخ اقوام فراوانی را از دوران غارنشینی تا یکی از شکوفاترین تمدن های کهن در خود دارد.
یکی از اصول سازنده جامعه های امروزی یا جامعه مدنی مشارکت است. مشارکت شهروندان با هم و مشارکت آن ها با دولت سازنده پایه های جامعه مدنی است. بنابراین مشارکت از کلیدی ترین مفاهیمی است که در این روزگار کاربردهای گسترده دارد.
بر بال های صلح به کجا می توان رفت؟
رضی هیرمندی که پیش از این مجموعه ای از آثار سیلوراستاین و ۱۵ کتاب قصه از دکتر زیوس و نیز قصه هایی از مارتین وادل و رولد دال را برای کودکان ترجمه کرده، این بار سراغ کتابی رفته است که حدود ۶۰ شاعر، نویسنده و تصویرگر از سراسر جهان دست به دست هم داده اند و آن را از کار در آورده اند.
نوجوانی دارای ویژگیهای مخصوص به خود است که کاملاً با رفتار و منش دوران کودکی متفاوت میباشد.
شبی که خانم و آقای دارلینگ از خانه بیرون رفته بودند، پیتر پن به خانه آن ها فرود آمد. چیزی نگذشت که به وندی، جان و مایکل، کودکان خانم وآقای دارلینگ پرواز کردن را یاد داد و آن ها در هیجان انگیز ترین ماجرای عمرشان به پرواز در آمدند و به "هیچستان" رفتند.
ما پاره ای از خاکیم و، او پاره ای از ماست.
گل های عطرآگین، خواهران ما هستند.
خرس، گوزن، عقاب بزرگ، اینان برادران ما هستند.
برخی از داستانها به مرتبهای میرسند که فرهنگساز میشوند و بخشی از فرهنگ بشری را میسازند. شازده کوچولو یکی از این داستانها است. «شازده کوچولو» کتاب قرن فرانسه شناخته شده است و یادمان باشد که فرانسه در سده بیستم یکی از سه کشور فرهنگ ساز جهان بوده است. چنین امتیازی نشان میدهد که این کتاب کم حجم بیش از آن که داستانی ساده باشد، فلسفهای بزرگ و شگفت را در پشت خود دارد.
یک روز غروب که "هوگارت" پس از ماهیگیری به تماشای دریا ایستاده بود ناگهان حس غریبی در وجودش جاری شد. احساس کرد کسی اورا تماشا می کند. ترسید. سرش را برگرداند و دامنه پر شیب صخره ها را نگاه کرد.
كتاب دارای آموزه های اخلاقی و دینی در قالب ساختارهای ادبی با تصویرهایی چشم نواز برای مخاطبان نوجوان است. "سهراب نیستم وپدرم تهمتن نبود. اما زخمی در پهلو دارم. زخمی كه به دشنه ای تیز، پدر برایم به یادگار گذاشته است.
جوانمردا! چندان كه توانی از مال و جاه و از قلمرو زبان از هیچ كس دریغ مدار كه وقت آید كه خواهی خیری كنی و نتوانی. روایت آغازین كتاب "جوانمرد نام دیگر تو" كه دارای چهل روایت است، به معنای جوانمردی میپردازد و پیشینه آن را به عیاری (ایاری) میرساند و به آیین مهر و میترا. سپس از صفاریان و حكومت آنها میگوید و گروههای دیگری كه خود را جوانمرد میدانستند، همچون اخیان و لوتیان و جوانمردانی مانند جوانمرد قصاب و شیخ ابوالحسن خرقانی و ...
خانه و خانواده مفهومی زیستی و در همین حال جامعه شناختی نیز است. این مفهوم یا پدیده در دوره ای از تاریخ زندگی انسان پدیدار شده است و در گذر سده ها و هزاره ها دگرگونی ها و تحولات عمده ای را از سرگذرانده است.
آرتمیس فاول، نوجوان نابغه، تابلوی گرانقیمت دزد اجنه را با کمک باتلر از صندوق امانات بانک مونیخ میدزدد و برای انجام آزمایشهای لازم به اتاقش در هتل میبرد. درست در همین موقع، دشمن او اوپال، موشکی مسلح به بیوبمب به سوی او میفرستد اما سروان هالی شورت که با کمک فرماندهاش، روت، متوجه نیرنگ و هدف اوپال شده است، ماموریت مییابد که جان آرتمیس را نجات دهد و در دام اوپال میافتد.
یک شب پسری در خانه باب و جون؛ پیرمرد و پیرزنی کهنسال (کفاش و رختشوی)، را میزند و پناه میخواهد و در معرفی خود میگوید: "من موش بودم." باب و جون اسم او را راجر میگذارند و در صدد پیداکردن خانوادهاش برمیآیند اما هیچ سرنخی پیدا نمیکنند.
آلیس هنرید دختری نابغه است که با پدربزرگ ریاضیدان خود در امریکا زندگی میکند. وزارت دفاع ایالات متحده امریکا در سال ۱۹۴۳ برای پایان دادن به جنگ دوم جهانی، دست به تجربه عجیب نامرئی کردن یک ناوشکن آمریکایی می زند.
رمانی تاریخی است كه چند راوی دارد. آن ها چند روایت را در كنار هم نقل می كنند. اولین راوی "من"، خود نویسنده است كه مستقیماً در امور دخالت می كند. راویان دیگر مینا، زهره و میرزا جعفر خان میرزا باشی هستند.
روزی گرگی برای شکار حیوانی به راه افتاد. او رفت و رفت تا به درهای سرسبز رسید. در آنجا برهای را دید... اما از بره گول خورد. بره فرار کرد و گرگ خواند:
آواره بود یک بره
تک و تنها بود تو دره
کوچولو (پرنیان) شخصیتی خیالی و جزٔ اهداکنندهی رویا به آدمیان است. این شخصیتها با لمس اشیای متعلق به آدمیان، خاطرههای زیبای آنان را جذب میکنند و بعد با تمرکز بر آنها، آن خاطرهها را وارد رویاهای انسانها میکنند و با رویاهای شیرین به آدمیان آرامش و تعادل می بخشند.