معرفی کتاب های مناسب برای کودکان ۱۰ - ۱۲ سال

در این صفحه  کتاب های مناسب برای کودکان ۱۰ - ۱۲ سال معرفی شده‌اند.

در سال‌های پایانی دبستان، کودکان به مهارت کافی برای خواندن و نوشتن دست یافته‌اند و می‌توانند متن‌هایی بلندتر را بخوانند. با وجود این‌که در این سن کودکان می‌توانند به صورت مستقل کتاب بخوانند، اما باز هم از اهمیت بلندخوانی با کودکان نباید غافل شوید. بهتر است گاهی به صورت جمعی کتاب بخوانید و درباره‌ی موضوع کتاب بحث و تبادل نظر کنید. به این شکل کودک فرصت پیدا می‌کند درباره‌ی کتاب فکر کند، نظر خود را بگوید و نظر دیگران را بشنود.

کتاب‌هایی که مهارت‌های فردی و اجتماعی کودکان را تقویت کند، می‌ توانند برای‌شان بسیار مناسب باشند. دوست‌یابی، همکاری و مشارکت، پذیرش تفاوت‌های فردی، مهارت حل مساله و... موضوعاتی هستند که برای این گروه سنی توصیه می‌شوند. در این‌جا، فهرستی از این کتاب‌ها برای شما آورده شده است.

زیر دسته بندی ها
"سم" در دفتر خاطراتش نوشت که امروز یک جفت قوی شیپورزن را دیده که در کنار برکه ی کوچک اردوگاه، از آشیانه ی خود محافظت می کردند. سم می نویسد که در آشیانه، سه تخم پرنده دیده است اما مطمئن است قوی ماده، با عشق و شعف، تخم چهارم را هم به آن ها اضافه خواهد کرد.
چهارشنبه, ۲۹ مهر
دیگر همه مردم جزیره "هیکورو" می دانستند که "مافاتو" از دریا می ترسد. اگرچه ترس "مافاتو" از دریا، دلیل قابل قبولی داشت، ولی این مانع از آن نمی شد که همسالانش وی را به خاطر این ترس، مسخره نکنند.  مافاتو هیچ دوستی نداشت و مجبور بود در خانه بنشیند و تور ماهیگیری ببافد. تا آنکه یک روز، مافاتو بی هیچ سلاحی به ترسش حمله کرد و ...
سه شنبه, ۲۸ مهر
آیا از بابای خود راضی هستید؟ آیا می‌خواهید پدر خود را با پدر دوستتان عوض کنید؟ آیا دوست داشتید پدرتان ورزشکارتر، منظم‌تر، باهوش‌تر و یا دست و دلبازتر بود؟ «جوزف» بعد از پیدا کردن کتابخانه پر از پدر، تک‌تک این پدرها را به امانت گرفت و به خانه برد. پدر باهوش در تکالیف مدرسه به او کمک کرد، پدر دست و دلباز هر چه جوزف می‌خواست برای او خرید، ولی ...
سه شنبه, ۲۱ مهر
روزی، روزگاری درختی بود و او پسرک کوچکی را دوست می داشت. پسرک تا خردسال بود با شاخه هایش بازی می کرد، سیب هایش را می خورد و در سا یه اش می خوابید. به تدریج که بزرگ تر شد دیگر کمتر با درخت انس داشت.
یکشنبه, ۵ مهر
دسپرا، آخرین فرزند پدر و مادر و تنها موش زنده میان خواهر و برادرهایش بود. او برخلاف موش ها با چشم‌های باز میان دیوارهای یک کاخ به دنیا می‌آید. او بسیار کوچک است با گوش‌هایی بسیار بزرگ. رفتارش هم هیچ شباهتی به موش‌ها ندارد. خواهر و برادرهایش سعی می‌کنند روش زندگی موش‌ها را به او یاد بدهند. اما هنگامی که خواهرش او را به کتابخانه می‌برد تا راه و رسم به دندان کشیدن کاغذها را یادش بدهد، اتفاقی عجیب رخ می‌دهد؛ نشانه‌های روی صفحه‌ها، همان‌هایی که خواهرش به آن‌ها «خرچنگ قورباغه» می‌گوید، شکل می‌گیرند. شکل‌ها به واژه‌ها تبدیل می‌شوند و عبارتی دلنشین و شگفت‌انگیز را تشکیل می‌دهند: «یکی بود، یکی نبود.» و این‌گونه دسپرا جادوی کلمات می‌شود و نمی‌تواند مانند موش‌های دیگر، از جویدن کاغذها و تکه تکه کردن کتاب‌ها لذت ببرد. دسپرا، موش کوچولویی است که شبیه خواهر و برادرها و پدر و مادرش نیست. شبیه هیچ موش دیگری توی دنیا نیست. او نمی‌تواند کتاب‌ها را بجود، محو تماشای نور خورشید نشود و وقتی کاخ از صدای موسیقی‌ای که پادشاه برای دخترش می‌نوازد، پر می‌شود، خودش را کنترل کند. دسپرا نمی‌تواند قوانین موش‌ها را یاد بگیرد. وقتی یک موش تمام قوانین موش‌ها را زیر پا می‌گذارد و بدتر از همه عاشق دختر پادشاه می‌شود، جایی جز سیاهچال تاریک و وحشتناک نصیبش نمی‌شود. بله! سیاهچالی پر از موش‌های بزرگ گرسنه که منتظر موش‌های کوچک می‌مانند. سیاهچال مرگ!
شنبه, ۴ مهر
 آقای «ویلی وانکا» در داستان کتاب «چارلی و کارخانه شکلات‌سازی»، شیرینی‌سازی مشهور و صاحب بزرگ‌ترین کارخانه‌ی شکلات‌سازی است که تصمیم دارد با قرار دادن پنج بلیط طلایی در شکلات‌هایش، فقط و فقط به پنج بچه اجازه دهد از کارخانه‌ی عجیب او دیدار کنند و آن‌قدر به آن‌ها شکلات و آب‌نبات بدهد که تا پایان عمرشان تمام نشود.
سه شنبه, ۲۴ شهریور
تا حالا شده که در دل خاک باغی بزرگ یا در یک جنگل چیزی پیدا کنی؟ مثلا "یک سنگ خوشگل یا سنگواره یا حتی چیزی که انتظار نداری آن را آنجا ببینی مثل ظرفی شکستی که سالم مانده است؟ از پرورش و نگهداری از گل و گیاه چیزی می‌دانی؟
پنجشنبه, ۱۲ شهریور
خود «گرگوری» هم دیگر خسته شده بود؛ مدرسه که واقعا مزخرف بود، نه چیز بدردبخوری به آدم یاد می‌دهند و نه استعدادهای آدم را درک می‌کنند. از آن طرف، در خانه هم هر روز و هر روز دعوای پدر و مادرش را بخاطر نمره‌های درسی افتضاحش می‌دید. بعد از اتفاقی هم که برای بهترین دوستش، پدربزرگ، رخ داد گرگوری دیگر کاملا ناامید شده بود. اما مدرسه جدیدش باب میلش بود و پدربزرگ هم ...
پنجشنبه, ۱۲ شهریور
الیزابت آلن یک دختر لوس و ننر است. رفتار بد و غیر قابل تحملش پرستارش را فراری می دهد. در نتیجه پدر و مادر او را به مدرسه شبانه روزی می فرستند. الیزابت تصمیم می گیرد با بدرفتاری، سرپرستان مدرسه وادار کند که او را به خانه بازگردانند. اما در میانه ی ترم اول او می فهمد که چقدر تنها است و این آغاز تحول اوست. "شیطون ترین دختر مدرسه" نام نخستین کتاب از مجموعه ی شیطون ترین دختر است که انید بلایتون از نویسندگان موفق قرن بیستم در دهه ی ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ نوشته است. بلایتون نزدیک به ۷۵۰ داستان برای کودکان نوشته است. داستان های او برای علاقه مند کردن کودکان به کتابخوانی بسیار مناسب است.
دوشنبه, ۹ شهریور
‏"شما که غریبه نیستید" عنوان زندگینامه ی هوشنگ مرادی کرمانی، از نویسندگان بزرگ ادبیات کودکان ایران است که به صورت خاطره نویسی توسط خود ایشان نوشته شده است. بیشتر رویدادهایی که در زندگی روای پیش می آید سخت و تأثیر گذار است و سخت تر از آن ها ضربه های عاطفی است که به او وارد می شود. اما راوی در آن فضایی که فقر مادی و فقر فرهنگی به هم آمیخته است به روش های گوناگون سهم خودش را از زندگی می گیرد و ... کتاب مربوط به این کتاب گویا از سوی انتشارات معین در سال ۱۳۸۴ در ۳۱۹ صفحه به چاپ رسیده است. برای تهیه این کتاب گویا به کتابخانه حسینه ی ارشاد بخش نابینایان مراجعه کنید.
سه شنبه, ۲۷ مرداد
‏‏آرمان پیرمردی فقیر و ولگرد و بی‌خانمان است که زیر یکی از پل‌های پاریس زندگی می‌ کند و تمام دارایی او در یک گاری خلاصه می‌شود که با خود به این‌جا و آن‌جا می‌کشاند و هرچه گیرش می‌آید درونش می‌ریزد. آرمان دوستانی دارد که پبشنهاد کار به او داده‌اند ولی ...
سه شنبه, ۲۷ مرداد
۳۰۰ سال پیش از تولد مسیح، ارسطو نوجوانان را این گونه توصیف می کند: "پرشور و آتشی مزاجند و آماده اند که خود را به دست غرایز بسپارند".  استانلی هال پدر مطالعه ی علمی درباره ی نوجوانی، آن را دوران "طوفان و تنش" شدید و نیز دوران توانایی فوق العاده ی جسمانی، عقلی و عاطفی می داند. فیلسوفی نیز می گوید نوجوانی با زیست شناسی آغاز می شود و با فرهنگ پایان می یابد.
چهارشنبه, ۲۱ مرداد
ارسطو نوجوانان را این گونه توصیف می کند: "پرشور و آتشی مزاجند و آماده اند که خود را به دست غرایز بسپارند".  استانلی هال پدر مطالعه ی علمی درباره ی نوجوانی، آن را دوران "طوفان و تنش" شدید و نیز دوران توانایی فوق العاده ی جسمانی، عقلی و عاطفی می داند. فیلسوفی نیز می گوید دوره ی نوجوانی با زیست شناسی آغاز می شود و با فرهنگ پایان می یابد.
چهارشنبه, ۲۱ مرداد
مطالب این کتاب براساس توانایی های کودکان در دوره ی پیش دبستانی و دانش آموزان اول تا پنجم دبستان تنظیم و ارائه شده است. یکی از کتاب های بسیار ارزنده ای است که  در زمینه ی موضوع آن تئوری و عمل به طرز بسیار زیبایی تلفیق شده و کتاب را قابل استفاده برای همه پدران و مادران و مربیان در هر سطح تحصیلات نموده است.
سه شنبه, ۱۳ مرداد
آیا تاکنون شرط بندی کرده اید؟ اگر شرط بندی کرده باشید می دانید کاری بسیار هیجان انگیز است زیرا پای بردو باخت و اثبات خود در میان است. مرد جوان و خیاط حیله گر حکایت شرط بندی جوانی است با گروهی از مردم. جوان شرط می بندد که از پس حیله ی خیاطی بر آید که تا آن زمان هیچ کس از پس او بر نیامده است. هیچ کس !! شاید تعجب کنید ولی چنین است.
شنبه, ۳ مرداد
كاج كوچكی در زیباترین نقطه ی جنگل می روید. او در گردونه ای سرشار از زیبایی قد می كشد و می بالد. خورشید درخشان و نوازشگر، نسیم پرطراوت، پرندگان و آوازهایشان، ابرهای زیبا با هزاران طرح نو، برف سفید و خرگوشها....
یکشنبه, ۲۸ تیر
"بعضی وقت‌ها روز در حالی شروع می‌شود که منتظر هیچ چیز نیستی، و همه چیز بد و بدتر می‌شود، زندگی‌ات سیاه می‌شود و هیچ‌کس درکت نمی‌کند..." اگر افرادی شاد و به دور از حس تنهایی، افسردگی و غم هستید، خواندن این کتاب به شما توصیه نمی‌شود. اما اگر روزهایی در زندگی تان هست که از خواب بر خاسته و عمیقاً غمگین و نا‌امید بوده‌اید این کتاب را حتماً بخوانید/ ببینید.
چهارشنبه, ۲۴ تیر
وقتی ویلبر به دنیا آمد یک خوک زردنبو و لاغر بود برای همین آقای ارابل صاحب او تصمیم گرفت او را سر به نیست کند چون یک چنین خوکی دردسر ساز است. اما فرن، دختر آقای ارابل با خواهش و البته گریه فراوان پدرش را راضی کرد که در تصمیمش تجدید نظر کند.
یکشنبه, ۲۱ تیر
«برادلی چاکرز» مزخرف‌ترین بچه مدرسه بود، یک هیولای تمام عیار. هیچ چیز به اندازه تنبیه شدن او، بچه‌های دیگر را خوشحال نمی‌کرد. او در کلاس «خانم ایبل» در ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر می‌نشست، چون دیگر عقب‌تر از آنجا جایی برای نشستن او نبود؛ تا اینکه «کارلا» به مدرسه آنها آمد ... و برادلی تبدیل به دوست ‌داشتنی‌ترین پسر مدرسه شد.
جمعه, ۱۲ تیر
زن وشوهری باهم زندگی می کردند که وسط اسم شان @ بود. مثلا marlin@smith بود. این زن وشوهر مدام به اینترنت وصل بودند و در دنیای اینترنت زندگی می کردند.... عنوان داستان بود: "وقتی عشق لاگ اوت"می شود.... 
دوشنبه, ۸ تیر