لی لی لی لی حوضک

کتاب «لی‌ لی لی ‌لی حوضک» بازآفرینی ترانه‌متلی کهن است. محمدهادی محمدی، نویسنده و پژوهش‌گر نام‌آشنای ادبیات کودکان، در بازآفرینی متل‌ها، این‌بار، سراغ لی‌لی‌ حوضک رفته «تا از درون بندهای شکسته‌ی این ترانه‌متل روایتی تازه و کامل بیافریند.»
متل‌ها و ترانه‌متل‌ها گونه‌ای از ادبیات شفاهی محسوب می‌شوند که از دوران کهن به جای مانده‌اند. مخاطبانِ متل‌ها کودکان‌اند و به همین دلیل، در ساخت متل، ادبیات و بازی در هم آمیخته و نقش عنصر بازی برجسته است. «ترانه‌متل‌ها از جنبه‌ی خاستگاه و تاریخ و فرهنگ تنها برای سرگرم کردن کودکان ساخته نشده‌اند. این روایت‌ها در هر زبان بخشی از کارکردهای زبان گفتاری مانند ریتم و لحن و سبک‌های آوایی زبان را به کودکان خردسال آموزش می‌دهند.[1]» متل‌ها از نخستین گنجینه‌های زبان‌آموزی‌اند و ساده‌ترین واژه‌ها را به آهنگین‌ترین شکل ممکن از فرد بزرگسال به نوزاد و نوپا منتقل می‌کنند.
لی‌لی حوضک ترانه‌متلی است که از دیرباز کارکرد زبانی و کارکرد بازی انگشتی داشته است. مادر دست کودک را می‌گرفت و با انگشت، نقش حوضی را کف دست کودک می‌کشید. سپس هم‌زمان می‌خواند: «لی‌لی لی‌لی حوضک/ جوجه اومد آب بخوره افتاد تو حوضک.»

در سایت کتابک بخوانید: نگاهی به بازآفرینی‌های محمدهادی محمدی در ترانه‌متل‌ها: بازآفرینی در چرخه کمال

از این ترانه‌متل، چند نسخه به جا مانده است که ویژگی شفاهی متل‌ها در آن‌ها مشهود است. در این نسخه‌ها یا روایت کامل نیست یا کارکرد بازی انگشتی چیره است و ماجرای افتادن جوجه در حوض همان ابتدا رها می‌شود. در نسخه‌ای که خودم به خاطر دارم بعد از کشیدن نقش حوض و افتادن جوجه در آب، انگشت‌ها شخصیت می‌شدند، زبان باز می‌کردند و با هم حرف می‌زدند. مادر سرِ انگشت کوچک دستم را می‌گرفت و تکان می‌داد، انگار که سرِ انگشتم دارد حرف می‌زند، و مادر از زبان او می‌خواند: «این می‌گه بریم دزدی» بعد نوبت انگشت دیگر می‌رسید. به این ترتیب، مادر یکی‌یکی انگشت‌ها را می‌گرفت و تکان می‌داد و گفت‌وگویی بین‌شان شکل می‌گرفت: «این می‌گه چی بدزدیم؟/ این می‌گه تشت طلا بدزدیم/ مگه از خدا نمی‌ترسی؟»
تا به انگشت شست می‌رسید که قرار بود بین انگشت‌ها از همه کله‌گنده‌تر و نترس‌تر باشد! و از زبان او پاسخ می‌داد: «من، منِ کله‌گنده.» آن زمان نه می‌دانستم تشت طلا چیست و نه می‌فهمیدم سروکله‌ی دزدی از کجا پیدا شد، تنها از کشیدن نقش حوض کف دستم، آوای لی‌لی لی‌لی و بازی با انگشت‌ها لذت می‌بردم. در این شیوه، لمس دست و انگشتانْ پیوندی عاطفی بین کودک و دیگری ایجاد می‌کرد و برای کودک خوشایند بود. اما این نسخه از متل، روایت منسجمی نداشت و انگار جوجه در آب به حال خود رها می‌شد!

ترانه متل


خرید کتاب‌های ترانه- متل


محمدی می‌داند که در معماری سنتی ایرانی، حوضْ قلب و میان (حیاط) خانه است. به همین دلیل است که افتادن در حوض هسته‌ی این متل را می‌سازد. «در خانه‌ی ایرانی یک حوض در میان، و اگر فضا بود، چهار باغچه در چهار گوشه‌ی آن بود. مرغ‌ها و جوجه‌ها هم در میان این باغچه‌ها بودند و جوجه‌ای که می‌خواهد نوک بر آب حوض بزند و در آن می‌افتد.»
جان‌مایه‌ی این متلْ خطر و نجات است و محمدی حول این درون‌مایه روایت تازه، منسجم و کاملی ساخته و پرداخته است. او در بازآفرینی لی‌لی حوضک صحنه‌نمایشی ساخته که راوی آن مرغک است؛ مرغکی که خرده‌روایت‌هایی از پرندگان دیگر تعریف می‌کند: جوجه در حوضک می‌افتد، دارکوب در خمره، هدهد در کوزه، کبک در آب، کبوتر در باغ، کلاغ زیر دروازه و... یکی می‌خواهد آب بخورد، یکی نان، یکی بازیگوش است، یکی خسته، یکی می‌خواهد عکس ماه را در آب بگیرد و یکی «چوب‌هاش نبود اندازه»... آیا این زنجیره‌ی روایی را می‌توان ادامه داد؟ بله. البته اگر مثل نویسنده اندرونه‌ی نجات را در هر خرده‌روایت بگنجانید، به شیرینی تکرار کنید، با بوسه و ناز و نوازش مرغکی را از خطر برهانید و با مِهر و بازی دانه‌اش دهید: «خیاط دوید درش کرد/ ماچی بر سرش کرد/ هدهد ناز بر پرش کرد/ درش و سرش/ سرش و پرش/ دونه بذار دور و برش.»
در این بازآفرینی، نه جوجه در آب و روایتِ نیمه‌کاره به حال خود رها می‌شود، نه خبری از فکر دزدی و ماجرای بی‌ربط است؛ با اینکه متل‌ها برای کودکان خوانده و سروده می‌شدند، اما اندرونه‌ی برخی متل‌ها مناسب کودکان نیستند. محمدی در بازآفرینی لی‌لی‌ حوضک به نیاز عاطفی کودک اندیشیده، و ناز و نوازش و نشاط را در بندِ نجات هر مرغک گنجانده و تکرار کرده است. او در این بازآفرینی دو چهره‌ی تهدید و نجات زندگی را به نرمی به کودک نشان می‌دهد «تا به کودک یادآوری کند همیشه کسی هست که جوجه‌ات یا خود تو را از تهدید رهایی بخشد. ریتم زندگی این است با آن همراه شو.» تکرار بند نجات در بخش پایانی هر خرده‌‌روایت به کودک اطمینان‌خاطر می‌دهد و خطر را در متل به بازی تبدیل می‌کند؛ چه از حواس‌پرتی و تشنگی در حوض بیفتی، چه از بازیگوشی در کوزه، چه از خستگی بر زمین و چه از شیدایی در آبگیر، کسی همان نزدیکی هست که درت بیاورد، در آغوش پرمهرش جایت دهد و خوراکت دهد تا نگرانی از تنت در رود.
زبان و واژگانی که محمدی در بازآفرینی این متل به کار برده، مناسب درک کودک خردسال است و به گوش او آشناست. او بند بند این متل را متناسب با هر قصه و خرده‌روایت اندازه زده و کوتاه و بلند کرده است؛ مثلاً، دارکوب هم مانند جوجه‌ای که به دنبال آب بود، به دنبال چیزی است؛ او می‌خواهد نان بخورد و در خمره (نان) می‌افتد: «دارکوب اومد نون بخوره/ افتاد تو خمره.» همان‌قدر کوتاه و ساده و هم‌اندازه.
وقتی با کودک خردسال حرف می‌زنیم لحن و آهنگ کلام ما متفاوت از زمانی است‌که با بزرگسالی چون خودمان سخن می‌گوییم. هنگام سخن گفتن با کودکْ واژه‌ها را مثل غذای کودک نرم می‌کنیم و لحن را ملایم؛ جوجه جوجو می‌شود و کلاغ کلاغه. محمدی برخی واژگان را شکسته، لحن را به زبان گفت‌وگو با کودک و نحو را به گفتار نزدیک کرده است: «کبکه اومد بخوابه/ دید عکس ماه تو آبه.»
بازآفرینی او از لی‌لی حوضک شبیه بافته‌ای است چندتکه که طرح یک‌دستی دارد و نقوش گونه‌گون. هر خرده‌روایت این متلْ طرح ساختاری کلی را در خود دارد، نقش خود را می‌زند و قصه‌ی‌ دیگری تعریف می‌کند؛ مثلاً، کبوتری نامه‌بر، در این دنیای پرخبر، میان باغی دربسته خسته می‌شود و نزدیک است بر زمین بیفتد که باغبان می‌دود و شتابان او را می‌گیرد و نجاتش می‌دهد. تصویر می‌گوید باغبان با کلاهش کبوتر را گرفته و متن می‌گویید «باغبان دوید درش کرد.» پرندگان دیگرِ متل درون چیزی افتادند و خطری آن‌ها را تهدید می‌کرد (جوجه در حوض افتاد، هدهد در کوزه و دارکوب در خمره) اما کبوتر با افتادن در کلاه از خطر «درآمد». در حقیقت، باغبان او را از خطر در کرد و بیرون آورد. بدین ترتیب، بند نجات متل و کنش رهانیدن از خطر یکی است، چه هدهد را از کوزه درآوری، چه کبوتر را در کلاه بگیری، هر دو را از خطر در کرده‌ای. ضرباهنگ بند نجات تند است و شتابان و بانشاط، تا خاطر کودک را آسوده کند که پرنده زود نجات یافت و خطر جدی نبود.

بین تصویرها و متن ترانه‌متل هم هماهنگی است. تصویرهای سلیمه باباخان آن‌قدر با متن هماهنگ است که انگار محمدی تصویرهای باباخان را به شعر ترجمه کرده یا تصویرگر گستره‌ی ذهن شاعر را خوانده و به زبان تصویر برگردانده است. این هماهنگیِ خیره‌کننده از همان صفحه‌ی نخست کتاب آغاز می‌شود: مرغک روی صحنه است، پشت میکروفونی ایستاده تا روایت کند؛ همچنین پرندگان دیگر را می‌بینیم که هنوز پشت پرده‌اند و از لای آن سرک می‌کشند و منتظر نوبت روایت قصه‌شان هستند. نوری بر مرغک راوی و جوجه‌ی بازیگوشی افتاده است که اول از همه به صحنه آمده و کله‌معلق می‌زند و هنرنمایی می‌کند. تصویر انگار می‌خواهد نفر اولِ این متل را زودتر معرفی کند؛ همچنین همان ابتدا، با نشان دادن پرندگان دیگر از لای پرده، جمله‌ی آخر کتاب را پیش چشم مخاطب ترسیم می‌کند: «این بازیه و نمایشه/ اگه نوره این تابشه.»
ما همراه با کودک به صحنه‌ی این نمایش دعوت شده‌ایم تا به چشم ببینیم و بخوانیم: «زندگی چیست؟/ خوبی و خوشی، بخشایشه.» از آنجا که مرغک راوی متل است در بیشتر تصویرها در گوشه‌و‌کناری حاضر است؛ مثلاً، در قصه‌ی هدهد، مرغک جلوی آینه ایستاده و لباس‌ تازه‌اش را برانداز می‌کند. تصویر می‌گوید او راوی است؛ چون در قصه‌ی هر پرنده‌ای حاضر بوده و ماجرا را به چشم خودش دیده است. اما متن می‌گوید چون او راوی است، در همه‌ی تصویرها حضور دارد. تصویر و متن دست به دست هم داده‌اند و متل را ساخته‌اند.
در قصه‌ی افتادن کبک در آب، تصویرگر با انتخاب زاویه‌دید مناسب قاب چشم‌نوازی خلق کرده است. گوزن (جنگل‌بان) کبک را بر پشت خودش سوار کرده و از میان رود می‌گذرد. بیننده از بالا به این صحنه نگاه می‌کند و عبور گوزن را در میانه‌ی رود می‌بیند.
افزون بر همه‌ی دلبری‌های تصویر و لطافت متن، خواندن ترانه‌متل‌ها با کودکان می‌تواند به بهبود لکنت زبان در خردسالان، که ریشه و منشأ سرریز واژگانی دارد، کمک کند. محمدی می‌نویسد: «بازگویی روایت‌های متل‌ها می‌تواند در کاهش لکنت‌های زبانی که برآمده از وضعیت انفجاری زبان‌آموزی در دوره‌ی سنی دو تا سه‌سالگی است به کودکان کمک شایانی کند. وقتی‌که چنین کودکانی متل را حفظ می‌کنند و در حافظه‌ی خود نگه می‌دارند هربار با بازنمایی یا اجرای آن هم در وجه گفتاری زبانْ چیرگی و مهارت بیشتری به دست می‌آورند و هم اینکه در اجرای نمایشیْ خجالت و کمرویی را کنار می‌گذارند؛ همچنین تکرار واج‌ها و هجاها و قافیه‌ها به کودکانی که مشکل لکنت در دوره‌ی رشد زبانی دارند، کمک می‌کند از راه‌های غیرکلینیکی بتوانند زودتر بر این اختلال و پریشانی چیره شوند.[2]»

در سایت آموزک بخوانید: کاربرد ترانه-متل‌ها در بهبود و درمان لکنت‌های رشد زبانی کودکان خردسال

این کتاب رشته‌های زیادی برای گفت‌وگو و تماشا بر دست و چشم شما و کودک می‌گذارد. به تصویرها نگاه کنید و درباره‌ی مشاغل با کودک گفت‌وگو کنید، روی ابزارها انگشت بگذارید و به کودک بگویید چه استفاده‌ای دارد و به چه دردی می‌خورد. بعد از چند بار خواندن ترانه، کودک با شما همراه می‌شود و بند نجات را از بر می‌کند. در بخش‌های دیگر متل هم از تصویرها کمک بگیرید و از کودک بخواهید با نگاه به تصویرها ترانه را بخواند. مهم نیست تمام واژه‌ها را درست به خاطر سپرده باشد، نکته‌ی مهم درک ارتباط بین متن و تصویر و فهم ساختار متل است.


پانویس

۱- محمدی، محمدهادی، کاربرد ترانه‌متل‌ها در بهبود و درمان لکنت‌های رشد زبانی کودکان خردسال. سایت آموزک

۲- همان

گزیده‌هایی از کتاب

لی‌لی‌لی‌لی حوضک
بیا بشنو از مرغک:
جوجه اومد آب بخوره
افتاد تو حوضک
خروسه دوید درش کرد
ماچی بر سرش کرد
جوجه ناز بر پَرش کرد
درش و سرش
سرش و پرش
دونه بذار دور و بَرش

سال نشر
۱۴۰۲
قالب کتاب
نگارنده معرفی کتاب
Submitted by editor69 on