گزیدگی نوشته کارل هیاسن داستان پسر نوجوانی است به نام واهو کری. حیاط پشتی خانواده کری شبیه به باغ وحش است؛ محوطه ای پر از حیوانات؛ از لاک پشت گرفته تا مار و تمساح. پدر واهو از این حیوانات نگهداری می کند و آن ها را به سازنده های برنامه های نمایشی حیات وحش اجاره می دهد. میکی کری به تازگی به دلیل اصابت یک شی به سرش دچار مشکل دوبینی و سردردهای شدید شده است و قادر نیست مسایل مالی خانواده را حل کند. مادر واهو برای کسب درامد به سفر می رود.
در این میان کارگردان یک برنامه معروف تلویزیونی که برنامه های هیجان انگیز حیات وحش می سازد مبلغ قابل توجهی را در ازای استفاده از حیوانات آن ها پیشنهاد می دهد. پس از فیلمبرداری از چند صحنه، تصمیم گرفته می شود بقیه فیلم به همراه واهو و پدرش به عنوان راهنما در محیط واقعی ساخته شود. آن ها تصمیم می گیرند به اورگلایدزدر فلوریدا بروند، مکانی واقعی که به خاطر زیبایی و خطرناک بودن و اکوسیستم خاصی که دارد بسیار مشهور است. در این ماجراجویی دختر نوجوانی به نام تونا که پدر دائم الخمری دارد و مورد اذیت و آزار او قرار گرفته است نیز به جمع آنان می پیوندد. در اورگلایدز ماجراهای عجیبی در انتظار افراد گروه است. آیا واهو و پدرش قادر خواهند بود پاسخگوی خواسته های درک بجر، شخصیت معروف این نمایش تلویزیونی را باشند؟
گزیدگی داستانی است سرگرم کننده، جالب و لذت بخش مناسب گروه سنی ۱۰ تا ۱۴ سال؛ گروهی که ارضای حس ماجراجویی در آن ها اهمیت ویژه ای دارد. داستان همانند فیلمنامه دارای دیالوگ های فراوان است و بخش های زیادی از داستان به شکل سکانس های فیلم است.
در میان داستان اطلاعاتی درباره ی حیوانات و گیاهان، برخی ویژگی های آن ها و نام علمی آن ها به مخاطب ارائه می شود. مخاطب با خواندن داستان متوجه می شود که بسیاری از فیلم های مستند نمایشی که در آن شخصیتی در حال مبارزه با موقعیت های سخت است می تواند ساختگی و تنها نمایشی باشد.
شخصیت های نوجوان داستان دو نوجوان دختر و پسر هستند که هر یک ویژگی ها و مهارت های خاص خود را دارند. نویسنده این دو نوجوان را در موقعیت های مختلف قرار می دهد و نحوه برخورد آن ها را به تصویر می کشد. آن ها با وجود سن کم دارای بلوغ فکری هستند و همواره در تلاشند تا راه حل مناسبی برای حل مشکلات و موقعیت ها پیدا کنند.
داستان از حیات وحش به دفاع می کند و با استفاده از زبان طنز نیشدار و طعنه آمیز تجاوز به حریم آن ها را به سخره می گیرد. حیوانات در این داستان انگار امیدوارند به نوعی از دست انسان غارتگر و گرسنه پول نجات یابند.
در دل طبیعت
دوست دارید رمانی بخوانید که دنیای حیوانات در آن نقش پررنگی دارد؟ اگر بله گزیدگی انتخاب خوبی است! رمانی که در آن با خانوادهای آشنا میشوید که کارشان نگهداری از حیوانات است. نه حیوانات اهلی و خانگی مثل گربه یا پرنده...نگهداری از حیوانات مثل تمساح، مار و میمون! میکی کری، پدر این خانواده آمریکایی، خیلی خوب میتواند با حیوانات کنار بیاید. او این عشق و استعداد را به تنها فرزندش، واهو، هم منتقل کرده است. پسر نوجوانی که موجب است در غیاب مادرش مراقب پدرش باشد. مادری که هزاران کیلومتر آن طرف تر در چین دارد به گروهی از کارمندان، زبان آموزش میدهد. میکی کری به خاطر برخورد یک ایگوانای خشک شده به سرش، دچار مشکلاتی مثل سردرد و گیجی شده و تقریباً زمینگیر شده است. او نمیتواند کار کند و مشکلات مالی حسابی نگرانش کردهاند.
برای همین است که وقتی یک پروژه مستندسازی به او پیشنهاد میشود، واهو پدرش را راضی میکند تا قبول کند. آنها باید حیواناتشان را در اختیار گروه درک به جر بگذارند و بهعنوان مربی حیوانات همراه گروه باشند تا پروژهی ماجراجویی در طبیعت ساخته شود؛ مستندی که ظاهراً مستند نیست و درک به جر حسابی جلوی دوربین فیلم بازی میکند تا بینندگان باور کنند او در یک بیابان بی آب و علف گیر افتاده و مجبور است مار بخورد تا زنده بماند.
میکی و واهو از مواجهه با این دروغها شگفتزده شدهاند، اما مجبورند کارشان را ادامه دهند چون بدجور به پول نیاز دارند. در این میان وارد شدن تونا، دختر نوجوانی که قربانی خشونت خانگی است، داستان را به سمت هیجان و ماجراجویی میبرد. تلاش واهو برای نجات تونا، سرحال نگهداشتن پدرش و پیش بردن کار مستند، به خواننده نشان میدهد که یک نوجوان چه تواناییهایی دارد.
شخصیتهای داستان خیلی خوب پرداخته شدهاند و خواننده میتواند بهخوبی با آنها همراه شود. همچنین طنزی گزنده که چاشنی این رمان است میتواند باعث شود خواننده تا کتاب را تمام نکرده، آن را زمین نگذارد.