«من و زرافه و پِلی» ماجرای همیاری و همکاری است. داستان درباره بیلی کوچولوست که با سه جانور همراه میشود. آنها کار تازهای را آغاز میکنند و بیلی هم در پایان به رویای خود میرسد.
بیلی همیشه آرزو دارد شیرینیفروشی متروک در خیابانشان را دوباره سرپا کند. یک روز درمییابد ساختمان این مغازه فروخته شده و زرافه و میمون و پلیکان در آن یک شرکت شیشهپاککنی راه انداختهاند. آنها از او کمک میخواهند تا مشتری پیدا کند. بالاخره دوک از آنها میخواهد تا بروند و شیشههای بسیار زیاد خانهاش را تمیز کنند. آنها بیلی را بهعنوان مدیربرنامههایشان به آن خانه میبرند. دوک از آنها میخواهد کارشان را شروع کنند. میمون روی سر زرافه میرود و زرافه گردنش را بلند میکند تا او به پنجره برسد. پلیکان هم در دهاش برایشان آب میآورد تا پنجره را تمیز کنند. ناگهان آنها متوجه دزدی در خانه دوک میشوند. پلیکان دزد را در دهانش زندانی میکند؛ اما کسی نمیتواند او را بیرون بیاورد چون مسلح است. او دهان پلیکان را با تیری سوراخ میکند. پلیسها او را میگیرند و جواهرهایی که دزدیده را از او پس میگیرند. دوک برای تشکر از آنها میخواهد برای همیشه در خانه او بمانند، در آنجا روزگار بگذرانند و از باغهای آنجا غذا بخورند. به یکی از افرادش هم دستور میدهد تا مانند گرفتن پنچری لاستیک، دهان پلیکان را نیز درست کند. حالا نوبت به تشکر از بیلی میرسد. دوک از او میپرسد چه آرزویی دارد و او هم رویای شیرینیفروشی را به دوک میگوید. دوک هم به او قول همکاری میدهد تا رویایش واقعی شود. بیلی شیرینیفروشی را به کمک دیگران از نو میسازد.
داستان هیجانانگیز پیش میرود، درحالی که قلم «رولد دال» مانند همیشه طنزی ویژه و زیبا دارد. «کوئنتین بلیک» نیز با تصویرهای زندهاش داستان را کامل میکند. هرکس تلاش میکند تا به رویایش دست پیدا کند و شغلی را بیابد. هرکس از تواناییهای خود استفاده میکند، پلیکان از دهانش، میمون از دستهایش و زرافه از قدش. در این بین یک رویداد ماجراجویانه پلیسی نیز به داستان شور میبخشد. کودک در این داستان با مفهوم تلاش، همکاری و همیاری آشنا میشود. او درمییابد که هرکس مهارت و استعدادی دارد و خوب است آن را به بهترین شکل به کار گیرد و کار گروهی و مکمل بودن با دیگری زودتر و بهتر ما را به نتیجه میرساند، و در آخر این همکاریها با سپاسگزاری بابت تلاشهای همکارانمان تکمیل میشود. و بدین روی زندگی سرشار از رشد و نیکی میشود.
«رولد دال» بهترین نویسنده مرد انگلستان، نویسنده این رمان بوده است. او در جنگ جهانی دوم، خلبان جنگنده نیرویهوایی بوده است و زمانی که از انگلستان به واشنگتن آمده، نوشتن را آغاز کرده است. اولین داستان او درباره جنگ بوده است. با اینکه او در سال 1990 میلادی از دنیا رفته است اما هنوز هم از برترین و محبوبترین نویسندگان کودک و نوجوان دنیا محسوب میشود.
«کوئنتین بلیک» تصویرگر انگلیسی این کتاب است. او در رشته ادبیات انگلیسی دانش آموخت و به صورت پارهوقت در کالج هنر چلسی، نقاشی خواند. وی از کودکی نقاشی را دوست داشت و تا کنون بیش از 300 کتاب را تصویرگری کرده است. همچنین او داستانهایی را برای کودکان نوشته است که جایزه بردهاند. «بلیک» از برترین تصویرگران بریتانیاست که در سال 2002 جایزه «هانس کریستین اندرسن» مهمترین جایزه جهانی ادبیات کودک را دریافت کرده است.
برگردان این کتاب را «محبوبه نجفخانی» انجام داده است. او کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی از مدرسه عالی ترجمه سابق (دانشگاه علامه طباطبایی فعلی) را داراست. او در کودکی به همراه پدربزرگ و مادربزرگ خود شاهنامهخوانی میکرده برای همین به کتاب علاقهمند شده است. نجفخانی عضو شورای کتاب کودک و انجمن نویسندگان کودک و نوجوان است، چندین مجموعه کتاب را ترجمه کرده است و فعالیتهای بسیاری در حوزه کتاب و کتابخوانی داشته و دارد.