کتاب های آموزگاران و معلمان
کتاب « گفتوگو با زمان » مجموعه مصاحبهها و سخنرانیها یا پیامهای توران میرهادی در دورهای بیش از پنجاه سال است. بررسیها، درهمکرد و دستهبندی اندیشههای او کاری است که در این کتاب انجام شده است. هر بخش از این کتاب به موضوعی ویژه اختصاص دارد که موضوع کار یا علاقه ایشان بوده است.
سه شنبه, ۱۹ آذر
پسرک در انبار خانه اش هواپیمای عجیب و خارق العاده ای پیدا می کند و تصمیم می گیرد با آن به فضا برود.
شنبه, ۲ آذر
پسرک ستاره ها را خیلی دوست دارد و در آرزوی داشتن ستاره ای برای خودش است.
او تلاش زیادی می کند، روی درخت می رود و تا غروب منتظر می ماند ولی موفق به گرفتن ستاره نمی شود. موشک او هم بنزین ندارد تا خود را به آسمان برساند، مرغ دریایی هم به او کمک نمی کند، تا اینکه کنار ساحل ستاره ای بر روی آب می بیند. او خود را به آب می رساند تا ستاره را بردارد ولی موفق نمی شود و سرانجام یک ستاره در ساحل پیدا می کند و حالا او یک ستاره برای خود خودش دارد.تلاش برای رسیدن به هدف و نیاز به دوست، بازی کردن و خیال پردازی از ویژگی کودکان است که در این اثر به خوبی بیان شده است.
شنبه, ۲ آذر
«این نقشه چرا کوچک شد؟» دومین کتاب از مجموعهی «تاریخ با غرغرهای اضافه» است؛ مجموعهای که تاریخ را در روایتی داستانی و گاه همراه با طنز برای کودکان و نوجوانان بازگو میکند. خواندن این مجموعه تجربهای تازه است و میتواند هر کودک و نوجوانی را به تاریخ علاقهمند کند. در این مجموعه، همراه با روایت سلسلهها و پادشاهان، تصویرهای جالبی از بناهای تاریخی و گاه رخدادهای مصورشده میبینیم که هم مکمل متن هستند و هم روایت تاریخی را جذابتر میکنند.
شنبه, ۲ آذر
در این کتاب ۲۲ داستان از نویسندگان معروف این عصر و ادبیات عامیانه و کهن سرزمین های مختلف گردآوری شده است. داستان هایی جالب از خرسی بزرگ که عاشق بغل کردن است تا کرم کوچکی که آرزوی درخشیدن دارد. هر قصه از این کتاب می تواند فقط در پنج دقیقه خواننده را سرگرم کند و به وجد آورد. این مجموعه با تنوعی که دارد ثابت می کند حتی زمانی که برای کوتاه ترین قصه صرف می کنیم می تواند منحصر به فرد باشد. فراموش نکنید برای یک قصه همیشه وقت است .
سه شنبه, ۲۱ آبان
پسرک برای بازی به دشت رفته است. بالای تپه ای گل بزرگ پژمرده ای را می بیند که ساقه اش روی زمین خم شده است. او تصمیم می گیرد گل را نجات دهد! امّا چگونه؟ آن بالا حتی یک قطره آب هم نیست!
پسرک خود را به رودخانه ای که در پائین کوه جریان دارد می رساند و دستانش را پر آب کرده و برای گل می برد. او ده ها بار فاصله تپه تا رودخانه را طی می کند. پاهای برهنه اش زخمی می شود، امّا سرانجام گل سرپا می ایستد و بوی خوشش در هوا پراکنده می شود. او کاری انجام داده بود که خیلی از خودش بزرگ تر است.
سه شنبه, ۲۱ آبان
آب آرام پاندای بزرگی است که با راهنمایی چترش به خانه سه خواهر و برادر به نام مایکل، ادی و کارل وارد می شود. آن ها با هم دوست می شوند و هر روز یکی از بچه ها به سراغ پاندا می رود و هر کدام هدیه ای از او دریافت می کنند.هدیه پاندا به دوستان جدیدش قصه است. او با کمک قصه گویی به آنان یاد می دهد که می شود برای حل مشکلات راه حل هایی به گونه ای دیگر جستجو کرد. پاندا در هر قصه گره ای را برای بچه ها باز می کند.
سه شنبه, ۲۱ آبان
دیوید برادر کوچک کاترین، مبتلا به اوتیسم است. کاترین برای اینکه دیودی دچار دردسر نشود مقرراتی را برایش وضع می کند: چگونه باید غذایش را بخورد، چگونه با دیگران رفتار کند یا جای اسباب بازی در آکواریوم نیست و....
سه شنبه, ۲۱ آبان
در شهر تاریخی نورولت در پنسیلوانیا در سال ۱۹۶۲ مادر جک گانتوس دوازده ساله را به خاطر خلافی که انجام میدهد محکوم میکند تمام تابستان را در حبس خانگی سپری کند بنابراین زمانی که دوشیزه ولکر، همسایه مسنشان از او میخواهد که برای کمک نزد او برود میپذیرد زیرا فرصتی است برای فرار از حبس.
سه شنبه, ۲۱ آبان
آهنگ تار کولی داستان آوارگی کولی ها بر روی زمین از هزاره های دور تاکنون است. مردمی که تاریخ هند و ایران آنها را دوره گردان آهنگ پرداز و آوازه خوان نامیده اند. آهنگ تار کولی با زبان نمادین چهار عنصر بنیادین هستی را که آب، آتش، خاک و هوا هستند در پیکر چهار فرزند بابا کولی که شخصیت اصلی داستان است، نهاده است.
سه شنبه, ۲۱ آبان
در یک روز پاییزی سال ۱۳۵۷ پدری پسرش را برای تحصیل به دیار خیلی دور فرستاد.
چهارشنبه, ۱ آبان
موش خاکستری از میان علف ها، صخره ها و شاخه های درختان جنگل می گذرد و سرانجام به خانه می رسد.
مخاطب کودکی که او را در این مسیر همراهی می کند متوجه می شود که آنچه که او پشت سرمی گذارد، آن چیزی نیست که در نگاه اول به نظر می آید. کتابی تصویری برای کودک ۳ تا ۶ سال که کودکان را با جانوران آشنا می کند.
چهارشنبه, ۱ آبان
این کتاب یکی از کتاب های مجموعه زندگی پنهان است که مخاطب را با جاندارانی بسیار ریز آشنا می کند که درون بدن مان، روی پوست مان، در اتاق خواب، آشپزخانه، باغچه خانه و کلاس درس زندگی می کنند و دیده نمی شوند.
چهارشنبه, ۱ آبان
لس نهمین فرزند خانواده است. مادرش که از تولد دختر دیگری در خانواده دلخور است، از انتخاب نام برای آخرین فرزندش خودداری می کند و همه او را پیکا یا دختر می نامند.
چهارشنبه, ۱ آبان
آسان ترین راه حل ها وقتی که کسی می خواهد شما را به کاری ناخواسته مجبور کند چیست؟ یک راه حل تسلیم شدن است یعنی هر کاری که از شما خواسته شود، انجام دهید.
راه حلّ دیگر این است که وارد جنگ شوید تا اجازه ندهید که شما را به کاری مجبور کنند که نمی خواهید آن کار را انجام بدهید. تسلیم شدن، شما را تبدیل به یک برده می کند و جنگیدن، هم خسارت هایی دارد و هم ممکن است پایان آن پیروزی نباشد. در این صورت، آیا می توان راه حلّ دیگری پیدا کرد؟ آیا می توان راهی پیدا کرد که هم تسلیم نشوید و هم وارد جنگ نشوید؟ شاید بتوان چنین راه حلی پیدا کرد ولی پیدا کردن آن آسان نیست. باید خوب فکر کرد.
چهارشنبه, ۱ آبان
همیشه و همواره در آمیختن ادبیات با ریاضی یا با زبان شناختپذیر برای کودکان دشوار بوده است. شمارورزی زبان نمادین ویژه خود را دارد که کار آن اندازهگیری چندیها یا کمیتها است. ادبیات اما زبان عاطفی و گاهی نمادینی است که سروکارش با کمیتها نیست و از درون انسان و آرزوها و تخیلش سخن میگوید.
چهارشنبه, ۱ آبان
داستان هفت رویای کلاغ داستان کلاغی است که نمیخواهد مانند همه کلاغها زندگی کند. او میخواهد به جهان به گونهای دیگر نگاه کند. نگاه از دریچه رویاها. برای این کار او هر بار پوشاک یک جانور را میپوشد و به رنگ او درمی آید تا سرانجام به رنگ آبی آسمان میرسد.
آبی همان رنگی است که از هرچه وابستگی و کرانمندی آزاد است و سرانجام کلاغ داستان با پوشیدن این پوشاک از کرانه زمان میگذرد و خود را در جهان بیکران آزاد میبیند. تصویرگر این کتاب زنده یاد نفیسه ریاحی است.
چهارشنبه, ۱۷ مهر
کتاب شامل هشت داستان کوتاه و طنزآمیز از نویسندگان معروف جهان به نام های روزی که من مردم، مرد زبان نقره ای، کتابدار و راهزن ها، داستان ترسناک، قتل با املت چینی و مبارزه ساندویچی، دزدان دوچرخه، گروه کلاه پشمی ها که داستان هایی شیرین و سرگرم کننده هستند.
این اثر برای قصه گویی، بلندخوانی مناسب است و می توان داستان های آن را بارها خواند.
یکشنبه, ۲۴ شهریور
روز اولی است که خرگوش کوچولو می خواهد به پپش دبستانی برود و به خاطر دور شدن از مادرش نگران، مضطرب وعصبانی است . او آرزو می کند که حداقل بتواند روز اولی که به پیش دبستان می رود مادرش را با خود ببرد. او در خیال خود مادرش را خیلی کوچک کرده و در جیبش می گذارد.
در طول روز او مادر را بسیار نزدیک خود حس می کند، با او ناهارمی خورد، بازی می کند، از این سو به آن سو می رود تا اینکه زمان مهد کودک به پایان می رسد. او خیلی خوشحال است و حتی فردا هم که می خواهد به پیش دبستانی برود محبت مامان را زمانی که او را بغل می گیرد و می بوسد از یاد نمی برد و همراهش است.
شنبه, ۹ شهریور
کتاب «ماجراهای لودی: خرسی بازیگوش لودی کجاست؟» از مجموعه کتاب «ماجراهای لودی» درباره روزی است که لودی میخواهد با عروسکش خرسی بازی کند، اما او را پیدا نمیکند. لودی همه جای ممکن و غیر ممکن را دنبال او میگردد. اما انگار هیچ اثری از خرسی نیست!
لودی میخواهد با عروسک خرسیاش بازی کند ولی او را پیدا نمی کند. او همه جا را می گردد، توی کمد لباس، توی سبد، زیر میز، زیر یک کلاه کهنه و بزرگ، زیر تخت، توی شمعدان، توی یک لوله، لای بوتههای گل، پشت درخت و بالای درخت. ولی هر چه دنبالش میگردد بیفایده است.
شنبه, ۹ شهریور
دو غول قرمز و آبی در جنگلی کنار دریا زندگی کنند. در ساحل دریا قلوه سنگ های زیادی وجود دارد ولی از آنجایی که آن ها خیلی تنبل هستند از برداشتن سنگ ها را هر بار به روز دیگری موکول می کنند. تا اینکه روزی غول زرد رنگی با یک قایق به آنجا می آید و دو غول قرمز و آبی در ازای اجازه اسکان، از او می خواهند که سنگ ها را جابه جا کند.
شنبه, ۹ شهریور
نگران می شود و فکر می کند که پدر و مادرش تصادف کرده اند و حالا او حامی و قیم برادرش هم هست. بنابراین به مهد کودک می رود و برادرش را به خانه می آورد.
او برنامه روزانه برادرش را می داند، خوردن چای و بیسکویت و تماشای تلویزیون. پس با تعدادی الوار خانه ای کوچک می سازد و از برگ های خشک پتویی برای برادرش تهیه می کند. سراغ پیرمرد همسایه می رود و لوازم کیک از او می گیرد و با یک جعبه مقوایی،برای او تلویزیون درست کرده وبرایش نمایش می دهد. هنگامی که او دیگر ناامید شده پدر و مادرش از راه می رسند و معلوم می شود که او ساعت را اشتباه خوانده و دو ساعت زودتر از مدرسه بیرون آمده است.
سه شنبه, ۵ شهریور
خندیدم و گفتم: «یعنی دوباره لجباری کنم؟ حالا بد است کمی عاقل شدهام؟!» پدرم گفت: «نه دست بر قضا خیلی هم خوب است اما سکوتت خوب نیست! جوانی به سن و سال تو که نباید این قدر کمحرف باشد!» کمی سکوت کردم و بعد در حالی که نفسم را بیرون میدادم، گفتم: «راستش را بخواهید هشام یک روز به من گفت: «اشکال بعضیها این است که آن قدر پرحرفی میکنند که دیگر رمقی برای فکر کردن ندارند.
سه شنبه, ۵ شهریور
مجموعه ده داستان کوتاه به نام های راست دروغ نما، نمی شه بیاریش اینجا، واردیلو، روایت ویلیام، ویلی و فیلم ترسناک، جک تنبل، پازی مخترع، روزی که مایکل خبرساز شد، خانم می گیج می شود،
پیتر نمونه و هنری زلزله که همه دارای موضوع های متنوع و پرباری هستند که از میان داستان های دلنشین و سرگرم کننده بهترین نویسندگان کودک و نوجوان انتخاب شده که برای قصه خوانی یا قصه گویی و بازخوانی مکرر مناسب است.
کودکان معمولاً از طنز لذت می برند و این داستان ها برای آنان جذاب خواهد بود
سه شنبه, ۵ شهریور