کتاب «فرهنگ تصویری مشاغل» کتابی است ساده و آسان برای کودکانی که درباره مشاغل مختلف کنجکاو هستند و یا بهانه خوبی است برای آشنا کردنشان با مشاغل مختلف.
در کتاب «به پروژه خلاقیت خوش آمدید» کلبی شارپ از بیش از چهل نویسنده و تصویرگر کتاب کودک خواست تا ایده اولیه یک داستان را برای هم بفرستند. این ایدههای اولیه شامل چیزهایی است مانند: عکس، نقاشی، شعر، نثر، یا هر چیزی که بشود با آن رؤیاپردازی کرد. بعد از اینکه هر کدام از آنها این ایدههای اولیه را گرفتند، آن را تبدیل به پروژههای خلاقانهای کردند که دوست داشتند. و حاصلش شد این کتاب خاص.
کتاب «درخت آرزو» اثر «کاترین اپلگیت» حکایتی فریبنده و ساده است که در آن احترام، مقاومت و امید پیروز میشود. داستان توسط یک درخت بلوط کهنسال که دوستانش به او قرمز میگویند روایت میشود. اما توی محله سالهای سال است که آدمها به او میگویند درخت آرزو. هرفصل کتاب با کلماتی وحدتبخش و همدلانه آغاز میشود و با جملهای زیبا و تفکر برانگیز به پایان میرسد.
کتاب «آمبر براون یک مداد شمعی نیست» اولین جلد از مجموعه 9 جلدی «آمبر براون» است. در این کتاب آمبر 9 ساله که پدر و مادرش از هم جدا شدهاند و پدرش اکنون دور از آنها و در پاریس زندگی میکند، با چالش جدید روبرو میشود. جاستین، صمیمیترین دوست او به خاطر کار پدرش باید همراه خانواده از آن شهر برود. حالا باز قرار است همه چیز به هم بریزد و آمبر به شدت ناراحت است.
کتاب «25 شغل ماشا فیلیپنکو» در مورد دانش آموز سال سوم دبستان، ماشا فیلیپنکو است. او که علاقهای به درس خواندن ندارد، در بازدید یکی از اعضای شورای شهر، انشایی مینویسد که به نظر پروفسور پر از ایدههای خلاقانه است. او از ماشا دعوت میکند تا به مراکز تجاری و خدماتی شهر که دارای مشکل هستند برود و به شیوه خودش راه حل پیدا کند.
«سلام ترس!» کتابی در مورد شناخت احساس ترس است. عنوان کتاب از همان ابتدا روشن میکند که باید با ترس آشنا شد و به او سلام کرد.
«دختری به نام لاکپشت» داستان دختر یازده سالهای به نام لاکپشت است که مجبور میشود از مادرش جدا شود و پیش بستگانش زندگی کند. داستان چالشهای زندگی لاکپشت و چگونگی غلبهاش بر آنها را روایت میکند.
«پیونگ یانگ؛ سفری به کرهی شمالی» نخستین کتاب از مجموعهی چهارگانه سفرنامههای مصوری هستند که «گی دولیل»، انیماتور و کارتونیست کانادایی به تصویر کشیده است. این چهارگانه ماجراهای سفرهای «دولیل» به چهار کشور آسیایی کرهشمالی، فلسطین، میانمار و چین را با سادگی، صداقت و طنز روایت میکنند.
خواندن کتاب «دماغ ملکه» از دیک کینگ اسمیت شما را در هر سنی که هستید خوشحال میکند. «دماغ ملکه» با نثری روان و جذاب ماجراهای هارمونی پارکر دختر ده سالهای که عاشق جانوران، جادو و خیالپردازی است را به زیبایی به نمایش میگذارد. دختری است که انتخابهایش و آرزوهایش چندان مورد تایید خانواده نیست و رابطهاش با والدین و خواهرش بهتدریج از چالشهای همیشگی به صلح میرسد.
یکی بود، یکی نبود. در پر کنهی هند روباه بدجنسی بود که نزدیک دهی در جنگلی زندگی میکرد، یک روز به ده آمد تا شکاری به دست بیاورد، هرچه گشت چیزی به دستش نیامد. در این میان به دکان رنگ رزی رسید، صاحب دکان آنجا نبود و چندتا دیگ بزرگ رنگاب آنجا بود. روباه به خیال آنکه در آن دیگها گوشت و خوراکی پیدا میشود، خودش را به یکی از آنها رساند و پرید توش، دید جز رنگ توی دیگ به این بزرگی چیز دیگری نیست! به زحمت از دیگ بیرون آمد، ولی از رنگ، پوستش نیلی سیر شده بود که دم به سیاهی میزد.
لوته و لوییزه، دوقلوهایی هستندکه از وجود هم بیخبرند و در دو دنیای متفاوت زندگی میکنند. لوییزه همراه پدرش که رهبر ارکستر و آهنگسازی مشهور است در دنیای پرهیاهو و مجلل هنرمندان در وین به سر میبرد و لوته با مادرش که سردبیر عکاسی یک مجله است، در مونیخ زندگی سادهای دارد.
کتاب «چارلی و آسانسور بزرگ شیشهای» دنبالهی کتاب «چارلی و کارخانهی شکلاتسازی» است. داستان کتاب درست از همان جایی آغاز میشود که کتاب قبلی به پایان رسیده بود؛ چارلی همراه پدر و مادرش و پدربزرگها و مادربزرگهای سالخوردهاش در آسانسور شیشهای و بزرگ آقای وانکا، صاحب کارخانهی شکلاتسازی، هستند.
«فضانوردها در کوره آجرپزی»، داستان دو پسر مهاجر از خراسان جنوبی است که کارگران کورهٔ آجرپزی هستند. «سبزعلی»، یکی از پسران، پایاش در میان خاک به چیزی تیز گرفته و زخمی شده و گرفتار بیماری مهلک کزاز شده است. «چمن»، پسر دیگر، میخواهد او را نجات دهد؛ اما از این بیماری خلاصی نیست. سبزعلی بیمار است و هذیان میگوید: «بیبی من رفتم توی کوزه شنا کنم. آنقدر به من نگو سوسک سیاه! ببین ماهی شدم!... نه مرا نیاندازید توی تنور!» چمن که میخواهد او را زنده نگه دارد، به یاد فیلمی میافتد که در تلویزیون دیدهاند: فیلمی دربارهی سفر به ماه: «مگر قرار نیست با هم به کره ماه برویم؟ فضانوردها را یادت رفته؟ کره ماه را چه؟ نگاهاش کن، از پنجره پیداست! آن سیاهیهای رویاش را ببین! آنجا آب و درخت است!» اما سبزعلی آرام نمیگیرد و مرتب تکرار میکند که میمیرد. او از مرگ میترسد: «من که مردم، زیر خاکام میکنید! مثل بابا غریب! چمن نگذار مارها گوشت تنام را بخورند!» چمن با تصویرهایی که از سفر به ماه برای سبرعلی میسازد، تلاش میکند او را تا سحر بیدار نگه دارد؛ زیرا گفتهاند سبزعلی، سحر را نخواهد دید و این درد، درمانی ندارد: «درماناش مرگ است!»
«بابا و دایناسور» داستان پسری است که میخواهد مانند پدرش شجاع باشد. او از یک دایناسور کمک میگیرد که از هیچچیز نمیترسد. تا اینکه دایناسور گم میشود و اینجا پدر به کمک او میآید. پسر درک میکند که ترسیدن ایرادی ندارد و دوباره دایناسورش را مییابد.
کتاب «لافکادیو، شیری که جواب گلوله را با گلوله داد» اولین داستان شل سیلور استاین برای کودکان بوده است. این داستان مثل دیگر داستانهای این نویسنده از مفاهیم عمیق و فلسفی برخوردار است. نمیتوان گفت داستان فقط مخصوص کودکان است؛ بلکه بزرگسالان هم میتوانند با بارها خواندن از آن لذت ببرند و به فکر فرو روند. «لافکادیو»، شیری بود که از شیر بودن خسته شده بود و مسیری جدید در پیش گرفت اما آن مسیر نیز نتوانست روح ناآرام او را آرامش بخشد.
کتاب «دلشورهٔ روز اول» از مجموعه کتاب «داستانهای معلم دوست داشتنی ما»، داستان دلشورهای است که با وارد شدن به یک فضای جدید آدم را فلج میکند. ترس و وحشت و ناتوانیای که با روبهرو شدن با شرایط تازه همه وجودمان را فرا میگیرد. با خواندن این کتاب، کودکان متوجه میشوند که دلشوره و ناآرامی فقط مخصوص کودکان نیست، بلکه هر کسی، حتی آموزگارها هم میتوانند در شرایط تازه به آن دچار شوند.
کتاب «رامونا همیشه راموناست» جلد هفتم از مجموعه کتاب «رامونا» ست. داستان این جلد داستان بزرگ شدن راموناست. رامونای شیطان که نمیشد دقیقهای او را به حال خود گذاشت؛ الان تنها در خانه میماند تا مادر و پدر و خواهرش «بئاتریس» به خانه برگردند. او در این مدت سعی میکند دختر خوبی باشد تا از رفتن به خانه مادربزرگ «هوی» نجات پیدا کند و در اینکار به نظر میرسد کاملاً موفق است.
کتاب «مرگ بالای درخت سیب» کتابی است در ستایش مرگ. از آنجایی که همه ما انسانها در تمامی دورانها به دنبال زندگی جاودانه هستیم، شنیدن این داستان دوباره آرزوی دیرینهمان را به ما یادآور میشود. آرزوی زیستن برای همیشه و زندگی بدون مرگ.
کتاب «مادرجون! چرا اسمم یادت رفته؟!» مثل یک کتاب شعر است، شعرهایی بیقافیه. شعرهایی که «پرل» برای ما میگوید و ما را با اینکار شریک دردهای زندگیاش میکند. کتاب «مادرجون! چرا اسمم یادت رفته؟!» کتابی است درباره عشق، دوست داشتن و خانواده. کتابی است درباره «پرل»، دختری تنها.
کتاب «با آیدا تا همیشه» داستانی است درخصوص دوست داشتن و از دست دادن. «با آیدا تا همیشه» داستانی است پر از احساس که قرار است به خواننده کمک کند تا با احساس غم و درد نبود دیگری کنار آید. این کتاب داستان دو خرس قطبی واقعی است که در باغ وحش نیویورک زندگی میکردند و «کران لیویس» این داستان را به کتابی زیبا برای کودکان تبدیل کرده است.