بررسی ویژگی‌های ادبیات فانتزی در سه داستان کودک و نوجوان محمدرضا شمس

ادبیات فانتزی در منابع و آثار هر ملتی پیشینهٔ طولانی دارد و قدمت آن به اندازهٔ عمر قصه و قصه‌گویی است. از هنگامی که انسان‌های غارنشین حوادث روزمره‌شان و حتی گاهی آرزوها و امیدهای‌شان را به کمک تخیل به شکل تصاویری بر دیوارها حک می‌کردند، فانتزی نیز به‌نوعی وجود داشته است، زیرا خمیرمایهٔ فانتزی تخیل است و خیال‌انگیزی نیز همواره با انسان همراه بوده است. در فانتزی همه چیز در خیال شکل می‌گیرد و وسعت می‌یابد و چون خیال‌پردازی از بزرگ‌ترین لذت‌های انسان، به‌ویژه در دوران کودکی است، اهمیت فانتزی‌ها مضاعف می‌شود.

در این دوران در مسیر تاریخ از همان وقتی که دوران کودکی جایگاهش را می‌یابد، به فانتزی‌ها نیز به‌طور خاص، توجه می‌شود و ادبیات فانتزی در میان مخاطب کودک و نوجوان دارای جایگاه ویژه‌ای می‌شود.

هنگامی که تخیل به عرصهٔ دانش بشری پا می‌گذارد و به اختراعات و اکتشافات مختلف می‌انجامد، فانتزی در آثار علمی‌تخیلی موضوعیت می‌یابد و اهمیت این ژانر از ادبیات، در خلقِ داستان‌های علمی‌تخیلی ملموس می‌شود و داستان‌های علمی‌تخیلی در کنار آثار فانتزی، با محبوبیتی دوچندان در میان گروه سنی مخاطب روبه‌رو می‌شود.

«فرهنگ واژگان انگلیسی «آکسفورد» دو شکل از واژه فانتزی را آورده که به صورت Fantasy و Phantasy نوشته می‌شود که از Phantasia لاتین و ریشه یونانی می‌آید، که در یک معنی به رؤیت درآوردن است و در معنای دیگر تخیل کردن به شیوه خیالی.» (محمدی، ۱۱۸: ۱۳۷۸)

«ادبیات فانتزی اصطلاح گسترده‌ای است که به کتاب‌هایی اطلاق می‌شود که موارد غیرممکن جادویی در آن انجام می‌شود که اغلب هم حوادثی که اتفاق می‌افتد، حیرت‌انگیز است. داستان‌های فانتزی می‌تواند در خود جهان هر روز صورت بگیرد، یا در جهانی و زمانی دیگر که شبیه زمان خود ماست.» (همان: ۱۲۳)

«گوهر فانتزی تخیل است. تخیل فانتاستیک، تخیل ویژه است که از جنبه شکلی با انواع دیگر تخیل تفاوت دارد، اما ماهیتاً در چارچوب تخیل به مفهوم عام می‌گنجد. تخیل فانتاستیک از آن گونه تخیل است که از مرزهای واقعیت فراتر می‌رود و یا به صورت خاص ابعاد و اَشکال واقعیت را در جهت نیازها و خواسته‌های خود دگرگون می‌کند.» (همان: ۳)

«تخیل کودکانه شکل دیگر تخیل است. این تخیل به نوعی هم خاص کودکان است و هم خاص شاعران و نویسندگان خلاق. اما این تخیل به نوعی زیر گروه تخیل فانتاستیک قرار می‌گیرد. تخیل موجود در فانتزی به‌خاطر ریشه اساطیری آن به تخیل کودک نزدیک است.» (همان: ۲۷)

«پیدایش گونه فانتزی به شروع دنیای نو برمی‌گردد. [...] فانتزی بیش از هر چیزی نوعی واکنش در قالب هنر است به انسانی که خِرَدگرایی را برترین و بالاترین شعار خود می‌داند. وقتی که دنیای عقلی به باورهای انسانی یورش می‌آورد، ضد حمله آن در قالب فانتزی‌ها شکل می‌گیرد. [...] فانتزی‌ها بیانگر نیاز دائمی انسان به برقراری رابطه با عواطف کهن الگویی است.» (همان: ۶۰)

از اولین آثاری که مرز بین فانتزی و گونه‌های کهن هستند می‌توان به «سفرهای گالیور» (۱۷۲۶ م.) از نویسندهٔ ایرلندی «جاناتان سویفت» و نیز «فندق‌شکن» و «شاه موش‌ها» از «هوفمان»، نویسندهٔ آلمانی اشاره کرد. (محمدی، ۷۰: ۱۳۷۸)

بررسی ریشه‌های پیدایش فانتزی در بریتانیا را می‌توان سال‌های پیش از نیمه سده نوزدهم و به‌طور مشخص ۱۸۵۰ تا ۱۸۷۰ م. جست‌وجو کرد. «در این کشور زنجیره‌ای از فانتزی‌های مربوط به کودکان و یا فانتزی‌هایی که بعداً برای کودکان شناخته شد، به‌وجود آمد.» و پس از آن به کشورهای دیگر تسرّی پیدا کرد. در فاصلهٔ سال‌های ۱۸۵۰ تا ۱۸۷۰، از آثار مطرح فانتزی می‌توان به «پادشاه و رودخانه طلایی» از جان راسکین، «رُز و انگشتری» از ویلیام میکپیس تکری، «صندلی شگفت گرنی» از فرانسیس برونه، «بچه‌های آب» از چارلز کینگزلی، «آلیس در شگفتزار» از لوئیس کرل و... اشاره کرد. (همان: ۷۱ و ۷۲)

ظهور نخستین فانتزی‌های ایرانی را در اواخر دوره قاجار می‌توان مشاهده کرد. از آغاز سدهٔ چهاردهم خورشیدی و در پی آشنایی برخی از روشنفکران ایرانی با دیدگاه‌های نو و روان‌شناسی غرب، توجه به افسانه‌ها و آثار تخیلی بیشتر شد. همچنین رویکرد توجه به آثار عامیانه، ابتدا به شکل ترجمه افسانه‌های «ازوپ» و «لافونتن» و سپس با گردآوری افسانه‌های عامیانه ایران توسط صادق هدایت، فضل‌الله صبحی مهتدی و حسین کوهی‌کرمانی ادامه یافت. (موسوی، جمالی، ۶۸: ۱۳۸۸)

موسی نثری همدانی با نوشتن کتاب «افسانه طی زمان» (۱۳۰۱ ش.) یکی از نخستین نمونه‌های فانتزی ایرانی را نوشت. بعد از او، کتاب «رستم در قرن بیست‌ودوم» (۱۳۱۳ ش.) نوشته عبدالحسین صنعتی‌زاده کرمانی را می‌توان نام برد.

در دهه ۱۳۴۰ برخی از آثار صمد بهرنگی مانند «یک هلو، هزار هلو»، «الدوز و کلاغ‌ها»، «الدوز و عروسک سخن‌گو» و «افسانه کچل کفترباز»، از آثار فانتزی این دوره برای کودکان و نوجوانان هستند. در دهه ۱۳۵۰ تا پیش از انقلاب ۱۳۵۷، برخی از برجسته‌ترین آثار فانتزی برای کودکان: «آب و گندم»، «میهمانی مهتاب»، از قدسی قاضی‌نور، «قصهٔ آقاکوزه» از اکبر نعمتی، «این پایین خبری نیست» از محمدرحیم اُخوت و «سرگذشت شهر کوچک» از منوچهر آتشی را داریم. از آثار فانتزی برای کودکان در سال‌های ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۸ به «هفت روز هفته دارم» از احمدرضا احمدی، «فضانوردها در کورهٔ آجرپزی» از محمدهادی محمدی می‌توان اشاره کرد.

پس از جنگ، سیل ترجمه فانتزی‌ها آغاز شد و تا امروز به‌طور مستمر ادامه دارد. ترجمه آثار فانتزی برجسته جهان همچون آثار رولد دال، میشل انده، شل سیلور استاین، جان کریستوفر، آسترید لیندگرن، جی. آر. آر. تالکین، سی. اس. لوئیس و... گواه بر این مدعا است.

از نویسندگان ایرانی معاصر کودک و نوجوان که در گونه فانتزی کارنامه درخشانی دارند، به فریبا کلهر، محمدهادی محمدی، محمدرضا شمس، احمدرضا احمدی و فرهاد حسن‌زاده می‌توان اشاره کرد. (همان: ص ۷۳-۶۹).

موضوع اصلی این پژوهش، تشریح ویژگی‌های گونه ادبی فانتزی و بررسی آن ویژگی‌ها در آثار کودک و نوجوان محمدرضا شمس است.

آثار بررسی شده محمدرضا شمس

۱. دختره خُل‌وچِل (۱۳۸۰)، تهران، حنانه ۱۳۸۰، (چاپ ۱۳۹۱، تهران، حوض نقره)؛

۲. دیوانه و چاه (۱۳۸۰)، چاپ نخست، تهران، حنانه، ۱۳۸۰، (چاپ ۱۳۸۷، تهران، افق)؛

۳. صبحانه خیال (۱۳۸۹)، تهران، چشمه، کتاب ونوشه، چاپ نخست ۱۳۸۹.

در تقسیم‌بندی اولیه، آثار فانتزی را به دو نوع کلی «فراتری» و «فروتری» می‌توان تقسیم کرد. در آثار فانتزی محمدرضا شمس، تخیل هم از گونه جهان فراتری و هم از گونه جهان فروتری وجود دارد. شمس گاهی عناصر فراطبیعی را به جهان واقعی داستان‌هایش فرامی‌خواند و فانتزی خلق می‌شود، مانند «دخترهٔ خُل‌وچِل»، «دیوانه و چاه»، «دماغ جادوگر»، و گاهی خود او جهان ابداعی برای داستان‌هایش می‌سازد، مانند «آینه‌ها»، «غول و چراغ جادو»، «عروسی».

گاهی شمس در این گونه آثارش، تخیل فانتاستیک داستان‌هایش را از میان الگوهای تخیل اسطوره‌ای، الگوهای تخیل کُهن یا فرهنگ عامه و ادبیات شفاهی، الگوهای تخیل جادویی و یا الگوهای تخیل رؤیا برمی‌گزیند و گاهی نیز از تخیل خودش بهره می‌بَرَد و داستانش را می‌آفریند.

این الگوها گاهی از نوع تخیل اسطوره‌ای هستند، مانند اسطوره‌های ادبی لیلی و مجنون در «دیوانه و چاه»، (ص ۵)، «دختره خُل‌وچِل» (ص ۵۰)، یا شیرین و فرهاد در «دختره خُل‌وچِل» (ص ۵۱) و یا اسطوره‌های حماسی و شاهنامه‌ای در «صبحانه خیال» (ص ۲۵)، «دختره خُل‌وچِل» ص ۵۱، و همچنین اسطوره‌های دینی و معنوی در «صبحانه خیال» (ص ۲۴)، «دختره خُل‌وچِل» (صفحه‌های ۱۴، ۵۱، ۵۲ و ۵۳)، و گاهی نیز این الگوها از ادبیات شفاهی و افسانه‌های فولکور هستند، مانند خاله‌سوسکه، «فاصله‌ای که پیر شد (یه روز یه آقاهه)» (ص ۳۸)، «دختره خُل‌وچِل» (ص ۵۷، ۵۸ و ۷۷»، کدو قلقله‌زن «صبحانهٔ خیال (تولد)» (ص ۶)، شنگول و منگول و حبه‌انگور، «فاصله‌ای که پیر شد (شنگول و منگول و حبه انگور ۲» (ص ۴۰)، ماه‌پیشونی، «دختره خُل‌وچِل»، (ص ۷۳ و ۷۴».

اگر مثل‌ها را جزو فرهنگ عامه دسته‌بندی کنیم، گاهی شمس از آن‌ها به‌جای الگوهای تخیل فانتزی‌هایش بهره می‌برد، مانند فکر اولیه یا ایدهٔ داستان «دیوانه و چاه»؛ یا مثل‌های معروفی که ایدهٔ برخی قسمت‌های فانتزی‌ها بوده‌اند، برای نمونه، مَثَل «مار از پونه بدِش می‌آد» در «دیوانه و چاه» (ص ۳)، «لیلی مَرد بود یا زن» در «دیوانه و چاه» (ص ۵) و یا مَثَل معروف «مِثل جن بو داده»، در فانتزی‌های «صبحانهٔ خیال» (ص ۲۷)، «فاصله‌ای که پیر شد (غول و چراغ جادو)» (ص ۱۹) و «به جای زندگی‌نامه» (ص ۱۹).

از داستان‌هایی که محمدرضا شمس در آن‌ها الگوی تخیلی جادوها به کار بُرده است، به «فاصله‌ای که پیر شد (غول و چراغ جادو)» (ص ۱۹) و یا «فاصله‌ای که پیر شد (دماغ جادوگر)» (ص ۶۹)، می‌توان اشاره کرد.

از الگوهای تخیلی رؤیا نیز به مضمون داستان «صبحانه خیال» و حتی بسیاری از داستان‌های مجموعهٔ «فاصله‌ای که پیر شد» می‌توان اشاره کرد. به بیان دیگر، چون رؤیاها از خودآگاه یا ناخودآگاه انسان سرچشمه می‌گیرند و سطحی یا عمیق می‌توانند باشند، بیشتر فانتزی‌ها را نشأت گرفته از الگوی تخیلی رؤیاها می‌توان دانست. به‌ویژه فانتزی‌های مدرن که معمولاً حاصل تخیل نویسنده هستند و در هیچ یک از الگوهای تخیلی که گفته شد، دسته‌بندی نمی‌شوند. اگرچه فانتزی‌ها در آثار محمدرضا شمس معمولاً در الگوهای تخیلی مختلف با یکدیگر همپوشانی دارند.

لحن طنز از ویژگی‌های شاخص بیش‌تر مجموعه آثار محمدرضا شمس است، چنان‌که در کنار دیگر ویژگی‌های آثارش، سبک و شیوه‌ای یگانه از فانتزی‌نویسی را برای او رقم زده است.

نویسنده
زهره بهنام‌خو
Submitted by admin on