کتاب «درخت دستکشی» کتابی است در ستایش تفاوتها. پسرک کتاب درخت دستکشی، متفاوت با دیگران است و خود این تفاوت را پذیرفته. او میداند که متفاوت بودن باعث خنده، ناراحتی دیگران و در بعضی مواقع باعث اذیت کردنش میشود. اما پسرک خود متفاوتش را پذیرفته و از اینکه گوشهگیر است و تنهایی را دوست دارد لذت میبرد.
پسرک برعکس دیگران که معمولاً با هم کاری را انجام میدهند به تنهایی کارهایی را انجام میدهد و از این بابت خوشحال است. اما کاری که از همه کارهای تنهاییاش بیشتر دوست دارد، بالا رفتن از درختش است. برتولت نام درخت پسرک است. پسر از زندگی و شادیها و تجربههایش با برتولت برای ما میگوید. او از عمر طولانی برتولت و شاخهها و برگهای فراوانش میگوید. از این میگوید که بهترین لحظهها را در کنار برتولت تجربه کرده است. او لحظه شماری میکند تا درختش، برتولت، از خواب زمستانی بیدار شود تا او بتواند از تنه تنومندش بالا رود و مثل هر سال از میان شاخهها و برگهای برتولت دیگران را تماشا کند؛ بدون اینکه دیگران بتوانند او را تماشا کنند.
اما بخش مهم کتاب «درخت دستکشی» آنجاست که پسرک پی میبرد که برتولت دیگر از خواب بیدار نمیشود و مرده است. او میخواهد پیش از خداحافظی با برتولت برای او کاری کند. پسرک که پیش از این به نظر نمیرسید برای مواجهه با مرگ تنها دوستش آماده باشد، برمیخیزد و از تمام شهر همه دستکشهای یک لنگهای را جمع میکند و برای خداحافظی با تنها رفیقش، شاخههای او را با دستکشهای رنگی میآراید.
«ژاک گلدستین» نویسنده و تصویرگر کتابهای زیادی است. او که در ابتدا زمین شناسی خوانده، بعد از مدتی به نقاشی روی میآورد و در مجلات و روزنامهها به کشیدن کارتون میپردازد. از کتابهای دیگر او میتوان به «نامههایی به یک زندانی»، «گرگ بزرگ، گرگ کوچک» و «قهوهای» اشاره کرد. کتاب «درخت دستکشی» جایزه بهترین کتاب تصویری کریکس را در سال 2017 دریافت کرده است.
«شیما حسینی» مترجم کتاب «درخت دستکشی» مترجم شعر کودک و نوجوان و دارای مدرک کارشناسی ارشد ادبیات کودک و نوجوان است.