یک نویسنده، یک اثر
در صفحهی «یک نویسنده، یک اثر»، محمدهادی محمدی با هر نویسنده گفتوگویی را دربارهی یکی از آثارش ترتیب داده است. در این گفتوگوها، به بررسی و تحلیل آثار تالیفی پرداخته میشود. محمدهادی محمدی از نویسندگان سوالهایی دربارهی چگونگی شکلگیری ایدهی اصلی کتاب، شخصیتهای داستان، درونمایه و نوع روایت داستان و... پرسیده است.
این گفتوگوهای خواندنی به شما کمک میکند شناخت بهتری نسبت به کتابها و تفکرات نویسندهی هر اثر پیدا کنید.
۱. اگر بخواهم از یک زاویه نابهنگام و ناگهانی شروع کنم؛ این پرسش است: چرا این قدر شیفته دیوها هستید؟
چون دیوها بازنمای آن بخش وجودی انساناند که همیشه میخواهیم بدون شناخت درست و کافی، انکارش کنیم و پسش بزنیم. دیوها شرارتهای موجود درون هر انسان را به نمایش میگذارند. آنها میخواهند ابعاد و ساحت...
من درختها را میشناختم. درختهای بسیاری را به نام میشناسم و دوستشان دارم. درختها برایم نشانهای بودند و هستند از چیزهای دیگر. درخت کاج باغ قدیمی در انتهای کوچهمان، خانهی کلاغهاست. درخت سرو میان کوچه را برای بردن تیرآهن و آجر و ساختن خانه همسایه بریدند. درختان خیابانی که در آن زندگی میکنم،...
گفتوگوی عادله خلیفی با محمدهادی محمدی
«آواره بیخورشید» بازنشر ۱۳۹۹
خواندن یک داستان میتواند تجربه زیستن در سرزمینی دیگر باشد. خواندن داستانی از فرهنگ و سرزمین دیگر، زیستن در کالبدی دیگر است. دیدن با چشم دیگری و تجربه کردن یک زندگی با احساسات انسانهای دیگری است. چشیدن رنجها، لمس دوباره رخدادهای...
پیش از مطالعه این مطلب بخش نخست آن را بخوانید
یک نویسنده یک اثر
گفتوگوی محمدهادی محمدی با فاطمه سرمشقی
در کتاب دوم، شخصیتهای جادویی داستان عوض میشوند، بوشاسپ خوابخوار، یا پوش غول همه چیزخواه. این جابهجا شدن شخصیتها یا ورود شخصیتهای تازه بر پایه چه منطقی در داستانتان شکل گرفته است؟
در جلد...
یک نویسنده یک اثر
گفتوگوی محمدهادی محمدی با فاطمه سرمشقی
از نگاه شما فانتزی برای کودکان و نوجوانان به چه نیازهایی از آنها پاسخ میدهد؟
داستان فانتزی در مرحلهٔ اول تخیل کودک را پرورش میدهد و به او کمک میکند تا بتواند خود را در موقعیتهای متفاوتی که تجربه نکرده یا فعلاً نمیتواند تجربه کند، قرار...
یک نویسنده یک اثر
گفتوگوی محمدهادی محمدی با جعفر توزنده جانی
افسانههای عامیانه چه قدر در ذهن و جان خودتان حضور دارند؟
حضوری جدی دارند. از دوران کودکی شیفته افسانهها بودم. هر کس به خانه ما میآمد تا افسانهای یا به قول ما نیشابوریها اوسنهای تعریف نمیکرد دست از سرش برنمیداشتم گاهی یک افسانه...
پیش از مطالعه این مطلب بخش نخست آن را مطالعه کنید.
یک نویسنده یک اثر
گفتوگوی محمدهادی محمدی با فریدون عموزاده خلیلی
۱۶. سمندر در صفحه شصت کتاب اوراق میشود. هرگز فکر نمیکردم جدا کردن اجزای یک دوچرخه مانند جدا کردن اجزای تن یک آدم باشد، انگار اجزای یک موجود روحدار را از او میگیرند، مانند شاخه...
یک نویسنده یک اثر
گفتوگوی محمدهادی محمدی با فریدون عموزاده خلیلی
بخش نخست
۱- دوچرخه برای بچههای هم نسل من و شما، تنها یک وسیله نبود. مثل الان که بگوییم این بچه یا آن بچه کنار تبلت یا گوشیاش یک دوچرخه دارد. ما بچههای بدون امکانات بودیم؛ اما دوچرخه برای ما یک امکان بود، فراتر از یک وسیله....
یک نویسنده یک اثر
گفتوگوی محمدهادی محمدی با حدیث لزرغلامی
این قصه را «نقره» بازگو میکند، راوی را همان آغاز به مخاطب معرفی کردهاید. (البته در نیمه داستان، «ارغوان» جای او را میگیرد) در نگاه نخست گفته میشود این نقره است. مانند یک نام دخترانه. اما پیشتر از این، گزاره معماواری نیز طرح کردهاید: «...
یک نویسنده، یک اثر
محمدهادی محمدی
گفتوگوی عادله خلیفی با محمدهادی محمدی
پیش از مطالعه این مطلب بخش نخست آن را بخوانید
۱۶- کشف و پژوهش تمدنهای گیاهی! یعنی انسان تنها موجود متمدن نیست و بدون تمدن گیاهی زندگی انسان چه بیروح و بیمزه میشود؛ چرا این همه بر تمدن تأکید میشود؟
گیاه به انسان زندگی...
یک نویسنده، یک اثر
محمدهادی محمدی
گفتوگوی عادله خلیفی با محمدهادی محمدی
۱ - رمان «امپراتور سیبزمینی چهارم» زبان و روایتی را برگزیده که ویژه آثاری است که میخواهند فراگیر شوند و بیمرز باشند. از مولفههای آن بیزمانی و بیمکانی است که با زمان و مکان هیچ شهر یا کشوری تطبیق ندارد اما با تاریخ و...
یک نویسنده، یک اثر:
گفتوگوی محمدهادی محمدی با آرمان آرین
پیش از خواندن این مطلب بخش نخست آن را مطالعه کنید.
۱۷ - پَتَش خوآرگَر از گروه فانتزیهای اسطورهای – حماسی با زیرگونه ماموریتی است. «فرّه» در موقعیت ناپایدار است. نیرویی که در این داستان تجسمپذیر شده است. در حالی که در اسطورهها و اندیشه...
یک نویسنده، یک اثر:
گفتوگوی محمدهادی محمدی با آرمان آرین
۱ - در «پَتَش خوآرگَر»، شما به بنیادها یا ریشههای فرهنگی انسانِ ایرانی برمیگردید و از درون اندیشههای اسطورهای که این انسانها به آن باور داشتند، داستان میسازید، آن هم فانتزی. از نگاه آرمان آرین – نویسنده این کتاب- فانتزی به چه نیازهایی...
یک نویسنده یک اثر
گفتوگوی محمدهادی محمدی با عباس جهانگیریان
در جایی گفتهای، منظور از «سایه هیولا» سایهای است که هیولای نیستی و نابودی بر محیط زیست ایران انداخته است. چرا دغدغه یک نویسنده کودک و نوجوان باید این سایه باشد؟
به باور من، بزرگترین دشمن طبیعت و تهدید زمین، انسان است. کسی که زیستگاه...
یک نویسنده یک اثر
گفتوگوی محمدهادی محمدی با محمدرضا مرزوقی
به نظر میرسد که تو در محلهای زندگی میکردی که نقاشهای بزرگی ساکن آن بودهاند، مانند داوینچی، پیکاسو، سالوادور دالی و دیگران. این را در برگردان جلدهای کتابها هم تکرار کردهای. میتوانی این جا هم بگویی که محلهتان کجا بود؟ و رابطهات با...
یک شاعر، چند شعر
گفتوگوی محمدهادی محمدی با مهدی مرادی
«دست من به چشمهسارها نمیرسد
دورم از تمام جویبارها
خیره میشوم به بطریِ زلال آب معدنی»
سرودهای که سه بند است. اما جدای از بافت شعری آن، دنیایی معنا در آن خوابیده است. آیا میتوانیم شما را شاعری معناگرا با نگرش اجتماعی بنامیم؟
هرگز بیرون از...
یک نویسنده، یک اثر
گفتوگوی محمدهادی محمدی با محمدرضا شمس
شما به عنوان نویسندهای که سالها است از خزانه ادبیات عامه استفاده میکنید، تا داستانهایی تازه بازآفرینی کنید، از نگاه تخصصی خودتان، بازنویسی و بازآفرینی چه تفاوتهایی دارد؟
به نظر من بازنویسی، قابل خوانش کردن یک اثر برای مخاطب خاص آن اثر...
یک نویسنده، یک اثر
بردیا و ملکه سرزمین عاج
گفتوگوی محمدهادی محمدی با سیامک گلشیری
جناب گلشیری، شما در حوزه ادبیات نوجوان ژانر ویژهای را برگزیده و در محور آن مینویسید. «بردیا و ملکه سرزمین عاج» هم در این چارچوب است. میشود کمی در باره این ژانر و ویژگیهایش بگویید و چرا این ژانر را برای ادبیات...
یک نویسنده یک اثر
راز دره فانوسها
گفتوگوی محمدهادی محمدی با عبدالمجید نجفی
پرسش نخست را از آخرین برگ کتاب و داستان انتخاب کردهام. آنجا که سالار شخصیت اصلی داستان میگوید: «چیزی به آغاز کلاسهای درس نمانده است. حالا که از کنار رودخانه قدم میزنم، حس عجیبی به من میگوید که درختها و سنگها و...
یک نویسنده، یک اثر
ماه بر ترک دوچرخه (گزیده شعر فارسی برای نوجوانان)
گفتوگوی محمدهادی محمدی با علی اصغر سیدآبادی
جناب سید، شعر در کجای جان تو است، که نسبت به ترویج آن احساس همدلی میکنی؟
این پرسش هم جنبه شخصی دارد و هم جنبه عمومی. شعر برای شخص خودم نوعی پناهگاه است که وقتی هیچ کاری از دستم بر نمی...