درسهایی درباره نوشتن برای کودکان
دربارهی اهمیت مطالعهی تاریخ ادبیات کودکان
این درس هفتم از این سلسله درسهای نوشتن برای کودکان است و هنوز بحثهای مقدماتیمان ادامه دارد و وارد عناصر داستان و ساختوساز آن نشدهایم. حقیقت اینجاست که این درسهای اولیه و پیشگفتارها ضروری بود، چرا که فکر میکنم لازمهی هر کاری جدیبودن است و ضرورت دارد که از همین ابتدا، مسیر راه را بشناسیم و اگر میخواهیم بهشکلی جدی و حرفهای وارد شاخهی نوشتن برای کودکان شویم، بدانیم که با کار بسیار پیچیده، زمانبَر، طاقتفرسا و البته لذتبخشی روبهرو هستیم. در این درس هم همچنان به مقدمات و پیشنیازهای نوشتن برای کودکان میپردازیم.
یکی از پیشنیازهای حیاتی، مطالعهی دقیق و مستمر تاریخ ادبیات کودکان است. چه تاریخ ادبیات کودکان ایران، و چه تاریخ دستآوردهای ادبیات ملل دیگر در این حوزه.
اما چرا باید تاریخ بخوانیم؟
ما از هر جایی که شروع به نوشتن کنیم، باید بدانیم پیش از ما چه اتفاقهایی افتاده است؟ نویسندههای جریانساز ادبیات کودکان چه کسانی بودهاند؟ چه نگاهها و کلانروایتهایی در این حوزه وجود دارد؟ باید بدانیم سرگذشت ادبیات کودکان ایران چه بوده است؟ که آمده و که رفته و چه از خود بر جای گذاشته است؟ ساختمان ادبیات کودکان چه بوده است؟ (هرچند در جاهاییش ویران باشد) ما روی این بستر داستان خود را میسازیم. بر همین زمین ساختمان خود را بنا میکنیم و به بخشی از مجموعهی ادبیات کودکان ایران میپیوندیم.
این پیوند بسیار مهم است. چرا که ما را از تکرار گذشتگان دور میکند. داستانهای دیگران را دوبارهنویسی نخواهیم کرد. راههای رفته را نخواهیم پیمود. بیراههها را خواهیم شناخت و بنبستها را پیش از اینکه اسیرشان شویم، خواهیم دانست. میتوانیم جهانبینیمان را، نگاهمان را به ادبیات کودک انتخاب کنیم. میتوانیم انتخاب کنیم که ادامهدهندهی کدام جریان فکری هستیم. میتوانیم ساختارها بشناسیم و اگر دلمان خواست ساختارها را بشکنیم. آنوقت اگر در مسیر طیشدهای قدم بگذاریم، رویا نخواهیم بافت که من این راه را کشف کردهام. و اگر راه تازهای را در پیش گرفته باشیم، به اطمینان میتوانیم بگوییم که این پیشنهاد من به ادبیات کودکان ایران است. پیرو یا پیشرو بودنمان را خواهیم فهمید.
آری نویسندهی جوان! ضروری است که از سرگذشت ادبیات کودکان درس بگیریم.
همین روش را باید در شناخت ادبیات کودکان جهان هم به کار بریم. باید آثار نویسندگان شاخص در این حوزه را بهدقت و کاملاً جدی و درست شبیه به درس دانشگاهی مطالعه کنیم. نویسندگانی که توانستهاند مرزهای ادبیات کودکان را گسترش دهند، پیشنهادهای تازهای ارائه کنند و بر روی دیگران و کل ادبیات کودکان تأثیر گذاشته باشند.
«نوشتن برای کودکان» تفنّن نیست، بازی نیست، سرگرمی نیست، ساده و پیشپاافتاده نیست. اصلاً و ابداً الکی نیست. بیایید از همین شروع با جدیّت و حسابشده و دقیق در این مسیر قدم بگذاریم. نویسندگی درست مثل هر شغل دیگری احتیاج به دانش بسیار دارد. احتیاج به دانشگاه دارد. به درسخواندن. به یادداشتبرداری. به مطالعهی دقیق و مستمر. به پژوهش، شناخت و نقد احتیاج دارد و همهی چیزهای دیگری که از هر دانش آکادمیک انتظار داریم.
آری نویسندهی جوان!
بسیار سفر باید
تا پخته شود، خامی
ادامه دارد...
- درس یکم: ترس از کاغذ سفید
- درس دوم: یادداشت روزانه، متنی شبیه به تنهاییمان
- درس سوم: چشمهای کورِ عادتکرده
- درس چهارم: از این گوش بشنو و از اون گوش در نکن!
- درس پنجم: تیکتاکِ فرسایندهی عقربههای ساعت
- درس ششم: زندانِ کاغذهای مچاله (دور ریختن)
- درس هشتم: به خبری که هماکنون به دستم رسید، توجه فرمایید!
- درس نهم: باغچهی تکرارناپذیر داستان ها
- درس دهم: کیمیاگر کلمات و تصاویر
- درس یازدهم: خانهای با دیوارهای آبنباتی
- درس دوازدهم: خرسی که سرزمینش را دزدیدند