زیر دسته بندی ها
باز هم همان ماجرای همیشگی، توپ بازی در اتاق و شکستن یکی از وسیله های گرانبها یا محبوب بزرگترها. حالا موشی چه کار باید بکند؟ هر چه با برادرش موش موشی فکرهای شان را روی هم می گذارند، چیزی به عقل شان نمی رسد، یا اگر هم می رسد، فایده ای ندارد.
شنبه, ۵ آذر
کتاب کلت داستان پسر نوجوانی است که به بیماری اسپینابیفیدا مبتلاست. این بیماری از بیماری‌های ستون فقرات است و موجب اختلال در راه رفتن می‌شود. کلت با مادرش ادری زندگی می‌کند. درمانگر او خانم بری برای تقویت عضلات او به او پیشنهاد می‌کند اسب‌سواری کند. او ابتدا نه با اسب تمرینی خود بنام لیورورست نه با خانم بری و نه با خانم ری نولدز مربی سوارکاری نمی‌تواند ارتباط برقرارکند.
شنبه, ۵ آذر
مادربزرگ سالی برای سرگرم کردن او در یک روز گرم تابستانی، یک ردیف پنج تایی عروسک کاغذی می برد و صورت اولین دختر را نقاشی می کند؛ دختری سرکش و ماجراجو. اما پیش از آن که صورت بقیه را بکشد هر پنج خواهر دست در دست همدیگر غیبشان می زند و به سفری شگفت انگیز می روند.
یکشنبه, ۲۹ آبان
"گریگوری" پسری نوجوان و بازیگوش است. او بنا به پیشنهاد مادرش رویدادهای روزانه اش را در طول سال تحصیلی در سالنامه ای که مادرش برای او تهیه کرده، یادداشت می کند. او علاقه ای به مدرسه و درس خواندن ندارد.
یکشنبه, ۲۲ آبان
"با وجود تو" اثری است در ستایش صلح که دستیابی به صلح را به روشنی با تولد هر کودکی امکان پذیر می بیند. کتاب از همان آغاز با جلد جذاب و نام چالش برانگیزش مخاطب را با خود همراه می کند و او را گام به گام و صفحه به صفحه پیش می برد.
شنبه, ۱۴ آبان
مارگارت ١١ ساله پدرش را در یک حادثه ی تصادف در یک بزرگراه از دست داده و به شدت از عبور از بزرگراه می ترسد. او با مادر و  خواهر عقب مانده ی ذهنی و برادر کوچکترش زندگی می کند. مادرش برای گذران زندگی شب ها تا صبح کار می کند و در نتیجه روزها را می خوابد. مارگارت به ناچار از خواهر و برادرش نگهداری و محافظت می کند، اما ته دلش از این کار راضی نیست و دوست دارد او هم مانند دیگر همکلاسی هایش زمانی را برای خود داشته باشد و لباس های تازه بپوشد.
دوشنبه, ۹ آبان
تاکنون رمان های گوناگونی خوانده ایم از گونه های متفاوت رمان نوجوان مثل فانتزی، واقعگرا، تاریخی، علمی- تخیلی و ... ولی کتاب اختراع هوگوکابره گونه ای خاص است که نمونه ای از آن را لااقل در ایران ندیده ایم. نویسنده در این رمان خاص و نوآورانه سینما را با کتابی تصویری ترکیب می کند، قالبی جدید که نامش را سینما رمان گذاشته اند.
سه شنبه, ۳ آبان
کشاورزی با سه پسرش در مزرعه زندگی و سخت کار می کردند، او حیوانات را خیلی دوست داشت و از افزایش مرغ و خروس ها و گاو و گوسفندها لذت می برد. آنان هنگام کار آواز مخصوص خود را می خواندند، پسر بزرگ آواز کالسکه رانان، پسر دوم آهنگ مربوط به دریا و کوچکترین پسر درباره ویولن زن های دوره گرد و کشاورز هم درباره حیاط طویله، پشم چینی گوسفندان، تولد کره اسب ها و سایر حیوانات آوازمی خواند.
دوشنبه, ۲ آبان
الفی اتکنیز چهار سال دارد. ساعت ۹ شب است. پدر او را به رختخواب می فرستد اما الفی نمی خواهد بخوابد. بنابراین با ترفندهای گوناگون از خوابیدن طفره می رود. اول از پدر می خواهد که برایش کتاب بخواند، بعد یادش می آید که مسواک نزده است، بعد تشنه اش می شود، با ریختن آب روی تختش بابا را به دردسر می اندازد، بعد می خواهد به دستشویی برود .....
دوشنبه, ۲ آبان
الفی و دوست خیالی اش، مالکوم با جعبه ها یک قطار می سازند و  پیپ پدر را به جای دودکش استفاده می کنند. آن ها با خوشحالی بازی می کنند، تا اینکه الفی متوجه یک چیز وحشتناک می شود. پیپ بابا غیب شده! الفی و مالکوم همه جا را می گردند. زیر صندلی ها و میز، داخل جعبه ها و ....  همین موقع بابا می آید تو و می پرسد: ‌"پیپ منو ندیدی؟" الفی می گوید: "نه بابا"!
دوشنبه, ۲ آبان
جسیکا قورباغه ی کنجکاوی است که با مری لین و اگوست در یک جزیره زندگی می کند. برای این قورباغه ی کوچولو همه چیز جالب است حتی یک ریگ معمولی. یک روز جسیکا یک چیز بزرگ و سفید و گرد پیدا می کند.
جمعه, ۲۹ مهر
جیپ پسر یتیم ١٢ ساله ای است که وقتی ٢ – ٣ سال بیشتر نداشت، از پشت گاری در حال حرکت به زمین می افتد. کسی سراغش را نمی گیرد برای نگهداری به مزرعه ای که محل نگهداری بیماران روانی است برده می شود.
سه شنبه, ۱۹ مهر
همه می دانند که الفی از دعوا کردن و کتک کاری خوشش نمی آید. البته بعضی ها فکر می کنند او ترسو است ولی الفی می گوید فقط نمی خواهد بچه ها را بزند. هنگام دعوا الفی فرار می کند یا وانمود می کند شکست خورده است. او ترجیح می دهد دعوا زود تمام شود.
چهارشنبه, ۳۰ شهریور
کتاب لیزا کودکی در مدرسه مجموعه داستان هایی است که لیزا و دوستانش شخصیت های اصلی آن ها هستند. در هر داستان ماجرایی روی می دهد که بحث ها و گفت وگوهای را پیرامون آن رقم می زند.
دوشنبه, ۲۸ شهریور
"کایرا" دختر نوجوان  یتیمی است که با پاهای کج متولد می شود و پس از مرگ مادرش می فهمد در دهکده ای که زندگی می کند طبق قوانین حاکم بر آن افراد معلول از حق زندگی کردن محروم اند. پدرش شکارچی ماهری بوده اما شایع است در یک حمله توسط جانورها در جنگل دریده و شکار شده است. کایرا نگران آینده است اما او هنرمند است و برخوردار از قدرتی بی نظیر و استثنایی در بافت پارچه با نخ های رنگی.
شنبه, ۵ شهریور
مجموعه داستان های فانتزی بچه های بدشانس در یک روز معمولی شروع می شود. روزی که ویولت، کلاوس و سانی بودلر فرزندان خانواده بودلر برای وقت گذرانی و تفریح به کنار دریاچه رفته اند. در آن هوای ابری و گرفته کنار دریاچه آن ها هرکدام به کاری سرگرم هستند که آقای پو خبر می آورد خانه شان آتش گرفته و پدر و مادرشان در آتش سوخته و ناپدید شده اند.
شنبه, ۵ شهریور
" اگر از شهرهای مختلف جهان دیدن کنی، از دیدن مارک های یکسان لباس ها و ماشین ها و رستوران هایی با غذای حاضری تعجب می کنی. این شباهت ها تصادفی نیستند. شهرهای دنیا به شبکه ای بزرگ تبدیل شده اند که شرکت های بزرگ می کوشند از مشتریان شان استفاده کنند."
یکشنبه, ۱۶ مرداد
در یک روز آفتابی خروس به راه می افتد تا دور دنیا سفر کند. اما به زودی احساس تنهایی می کند. بنابراین هنگامی که در راه به دو تا گربه، سه تا قورباغه، چهار تا لاک پشت و پنج تا ماهی بر می خورد پیشنهاد می کند با او همراه شوند.
دوشنبه, ۳ مرداد
سه قورباغه کوچولوی خودخواه در یک جزیره زندگی می کنند. آن ها همیشه بر سر چیزی دعوا می کنند. وزغ بزرگ تمام مدت فریاد "این مال من است! آن مال من است!" آن ها را می شنود. سرانجام روزی طوفان شدیدی می آید و همه جا را آب فرا می گیرد.
یکشنبه, ۲ مرداد
"میراندا"ی ١٢ ساله با مادرش در آپارتمانی در نیویورک زندگی می کند. نیویورک سال ١٩٧٩. مادر میراندا عاشق شغل وکالت است اما بعد از به دنیا آمدن دخترش مجبور می شود ترک تحصیل کند و اکنون در دفتر وکالت به کارهای اداری اشتغال دارد اما شغلش را دوست ندارد.
یکشنبه, ۲ مرداد