«جودی آینده را پیشگویی میکند» جستوجوهای جودی برای حدس زدن آینده است. او در این مسیر تجربههای بسیاری پیدا میکند و تلاش میکند تا به جای حدس زدن آینده خود، آن را بسازد.
«مادربزرگ دزد دریایی و هیولاها» درباره مادربزرگی باتجربه و شجاع است. او به همه کمک میکند تا دلیل ترسشان را پیدا کنند و در پایان همه شجاعت خودشان را به دست میآورند.
کتاب «دوستی دوطرفه» داستان یک دوستی لطیف میان آموس، کارگر باغوحش، و جانورانی است که او میان همه سرشلوغیهایش به نیازهایشان توجه میکند.
«دوستی دوطرفه» نوشته «فیلیپ سی استید» با تصویرگری «ارین ای. استید» را آرامتر از آنچه فکر میکنید ورق خواهید زد. البته در این کتاب ازدحام کلماتی که پشت هم قطار شده باشند، به چشم نمیخورد و تمام متن در کادرهایی رنگی و مختصر خلاصه شده است. اما تصویرها پر از جزئیاتی هستند که دنبال کردنشان میتواند ضرباهنگ خواندن کتاب را مثل ضرباهنگ زندگی شخصیتهای داستان آرام کند. برای نمونه، ماجرای موشی را که از ابتدا در داستان حضور دارد و پرندهای که همراه حیوانات دیگر به خانه آموس میآید را تنها از مسیر تصویر میتوانید دنبال کنید.
«لطفا چراغ را روشن بگذار» یک داستان تخیلی با چاشنی طنز درباره ترس از تاریکی و هیولاست. شاهزاده کوچولو میخواهد چراغ روشن باشد تا بچه هیولا به اتاقش نیاید. از طرفی بچه هیولا هم میخواهد چراغ روشن باشد تا دختر کوچولو به اتاقش نیاید.
«کتاب ماتیلدا» داستان دختری کنجکاو، باهوش و کتابخوان است. اما این ویژگیهای ماتیلدا مورد پسند پدر و مادرش نیست. آنها نه تنها به او نمیبالند، بلکه او را ابله هم میدانند. ماتیلدا با بالا رفتن سن و ورود به مدرسه، توانایی عجیبی در خودش کشف میکند؛ توانایی حرکت دادن اشیا از دور. او از این توانایی برای کمک به کسانی که دوستشان دارد استفاده میکند.
«دشمن» یک کتاب تصویری درباره جنگی است که می تواند هر جنگی و در هرکجا باشد. روایتگر آن سربازی است که از تنهاییها، محرومیتها، ترسها، خشمها و سرانجام، تصمیم خود برای پایان دادن به جنگ میگوید.
گوش بزرگها و گوش کوچکها، فاتحان، چرا جنگ هرگز فکر خوبی نیست
از داستانی نقل میکنند که روزگاری جادوگری سر راه کشاورزی سبز میشود و از او میخواهد آرزویی بکند. جادوگر با این آرزو هم میتواند چیزی به او بدهد و هم چیزی از کشاورز بگیرد اما با یک شرط، هر چه به او بدهد، باید نیم آن را به همسایهاش بدهد.
سرابِ واقعیت!
آلبوم عکسی را ورق میزنیم. با دیدن عکسها، خاطرههایی در ذهنمان زنده میشود. با خودمان میگوییم: «آن روز را به یاد دارم چه روزی بود!» با دیدن لحظهای که در عکس ثبت شده، خاطرهی آن روز را مرور میکنیم حتی در ذهنمان به روزهای پیش و پس از آن روز میرویم. عکس میتواند تنها یک لحظه را ثبت کند، روایتگر یک لحظه باشد، لحظهای از واقعیت. عکسها همهی واقعیت را به ما نشان نمیدهند، یا بهتر است بگوییم تنها لحظهای را در یک عکس میبینیم. دو عکس از یک لحظه، شبیه به هم نخواهند بود.
کتاب «میک هارته اینجا بود» روایت فیبی از مرگ برادرش است. میکِ هشتساله در تصادف با دوچرخه جانش را از دست داده است. مادر، پدر و خواهرش هر یک به شکلی غمگین و سوگوار هستند. فیبی ضمن مرور خاطرات میک، رویارویی خود و والدینش با این حادثهی ناگوار را تعریف میکند.
کتاب «پسری که آبرویش رفت» داستان«دیوید» است. نوجوانی که به نظر بعضی از همکلاسیهایش ترسو و بی دل و جرئت است. یک روز دیوید بر خلاف میل و برای اثبات خودش، در دزدیدن عصای یک پیرزن مشارکت میکند. پس از آن اتفاق او تصور میکند که نفرین شده است. هر اتفاقی که میافتد به نفرین نسبت میدهد اما چگونه میتواند به خودش و دیگران ثابت کند نفرینی در کار نیست و اعتماد به نفس از دست رفته را باز یابد؟
بیمرگی
آتشی در میان پارچهها و قالیها. دودی که همه چیز را در خود فرو برده و زیبایی را سیاه کرده و پرندگانی که نقش پارچهها و قالیها هستند و در پی گریزاند از دریچهی سقف به آسمان. به کدام آسمان؟ آیا پرندگانی که نقش پارچه و قالی هستند، میتوانند پرواز کنند؟
کتاب «35 کیلو امیدواری» داستان گرگوری است. او از مدرسه متنفر است و مدرسه برایش شکنجهای واقعی است. در مقابل گرگوری عاشق ساختن است و دوست دارد بیشترین زمان خود را در کارگاه پدربزرگش سپری کند. پدربزگش تنها فردی است که را میفهمد و به گرگوری کمک میکند شرایط زندگیاش را تغییر دهد.
کتاب «موش مترو» داستان موشی است که به همراه صدها موش دیگر در مترو زندگی میکند، اما فرق بزرگی با موشهای دیگر دارد. او دلش میخواهد سرزمین پایان تونل را کشف کند، و همین آرزو ماجراهای هیجانانگیزی را برایش به ارمغان میآورد.
فقط یک لکه است!
یا
این بوی زمین است
بارِ اولی که کتاب «پدر اسلاگ» را خواندم اولین پرسشی که به ذهنام آمد این بود: «چرا این کتاب برای کودکان نوشته شده است؟ » پاسخهای بهظاهر متفاوتی به ذهنام میرسید اما همه یک نتیجه داشتند: چنین کتابهایی هم باید برای کودکان نوشته شود! چندبار دیگری هم که این کتاب را خواندم زیبایی کتاب شگفتزدهام کرد. کتابی چنین تلخ از رنج انسان چگونه میتوانست این همه زیبا باشد؟ سطر سطر این کتاب در واژهها و فریم به فریم تصویرهایاش، سیاه است اما همین سیاهی، چنان هنرمندانه به تصویر کشیده است که پس از خواندن این کتاب، انسان در نگاه خواننده و ببیندهاش پررنگ میشود، دردِ هر انسانی برای انسان دیگر معنا پیدا میکند، برای همهی ما، و این دلیل نوشته شدن این کتاب برای کودکان بود: یک لکه بر انسانیت، لکهای بر همه زمین است و گاهی بسیار بزرگتر و بالاتر از زمین ما!
در کتاب «قورباغه قورباغه است» او نمی تواند به خوبی خانم سگه کیک بپزد و آن را می سوزاند یا با مهارت خانم خرگوشه کتاب بخواند، چون اصلاً خواندن نمی داند. او ناامید به این باورمی رسد که هیچ کاری ازدست او ساخته نیست و یک قورباغه سبز احمق است. خرگوش به او دلداری می دهد که هر کس باید خودش باشد و او هم خیلی از کارها را بلد نیست. قورباغه این بار بیشترفکرمی کند و زمانی که خود را در رودخانه می بیند از اینکه قورباغه است نه چیز دیگرخوشحال است. او متوجه می شود که می تواند کاری شبیه پرواز انجام دهد یعنی بجهد که فقط قورباغه ها قادر به انجام آن هستند.
کودکان نخست اعتماد به نفس فوق العاده ای دارند ولی با دیدن برخی از ضعف های خود در برابر دیگران خود را می بازند. این داستان روحیه خود باوری را در آنان تقویت می کند و می گوید خودت باش و سعی کن توانایی های خودت را پیدا کنی.
«یک چیز دیگر» داستانی درباره ی پذیرش، مدارا و سازگاری با کسانی است که با ما متفاوت هستند. افرادی که چهره، رنگ پوست، زبان و افکار و عقاید متفاوتی دارند. کسانی که توانایی هایی هایشان با ما فرق دارد. این کتاب به کودکان کمک می کند که بفهمند انسان ها با یکدیگر فرق دارند و به آن ها مدارا کردن با دیگران را یاد می دهد.
کتاب «زیبا صدایم کن» داستان زیبا دختر پانزده سالهای است که در موسسهای زیر نظر بهزیستی زندگی میکند. مادر معتادش ازدواج کرده و پدرش به سبب بیماری روانی در آسایشگاه بیماران روانی بستری است. پدر زیبا به او میگوید که میخواهد روز تولد او کنارش باشد تا با هم جشن بگیرند. زیبا که گمان میکند حال پدرش بهتر است او را از آسایشگاه فراری میدهد تا با هم به گردش بروند و تولد زیبا را جشن بگیرند.
در «مجموعه کتابهای کار کومن» پیش از کودک، خود ما، در مقام والد یا مربی میآموزیم که چگونه قدم به قدم با کودک پیش برویم و بهجای آموزش یکسویه از شیوهی بازی و سرگرمی برای آموختن مهارتهای گوناگون به کودک خود بهره ببریم. در این مجموعه، حتی با ترسیم شکل به ما کمک شده که روش صحیح به دست گرفتن مداد را به کودک خود یاد دهیم. علاوه بر فعالیتهای ذکرشده در کتاب، موارد زیر نیز پیشنهاد میشود:
بازی میانهی خیر و شر
بازی کردن میانهی خیر و شر، کار هر نویسندهای نیست. تنها نویسندگانی میتوانند وارد این بازی شوند که فیلسوف هم باشند. بعضی از نویسندگان فیلسوف هستند، یعنی برای خودشان جهانبینی خاصی دارند. این نویسندگان آثاری خلق میکنند که لایههایی از معنا در واژهها پیچیده میشود. در نگاه اول ممکن است، اثر آنها به طنز یا شوخی مانند باشد، اما با عمیق شدن در معناهای آن میفهمیم که نویسنده در قالب داستان، فلسفه خودش را مطرح کرده است.
کتاب «بخشنده» داستان پسر نوجوانی به نام یوناس است. در جایی که یوناس زندگی میکند، جنگ، ترس و درد وجود ندارد. جامعه به شدت کنترل میشود و برای حفظ نظم و آرامش، افراد دربارهی هیچ یک از بخشهای زندگیشان، مانند شغل یا ازدواج، حق انتخاب ندارند.
کتاب «ماتیلدا» داستان دختری کنجکاو، باهوش و کتابخوان است. اما این ویژگیهای ماتیلدا مورد پسند پدر و مادرش نیست. آنها نه تنها به او نمیبالند، بلکه او را ابله هم میدانند. ماتیلدا با بالا رفتن سن و ورود به مدرسه، توانایی عجیبی در خودش کشف میکند؛ توانایی حرکت دادن اشیا از دور. او از این توانایی برای کمک به کسانی که دوستشان دارد استفاده میکند.
«یک چیز دیگر» همانگونه که از نامش هم میتوان استنباط کرد، عنوانِ کتابی با موضوع «تفاوتهای فردی» است. به علاوه در این کتاب به مضامین دیگری چون «میزان پذیرشِ تفاوتهای فردی در یک جامعه» و «مسائل عاطفیِ ایجاد شده در پیِ آن» اشاره شده است. اگرچه نقطه اوجِ داستان در فهمِ یک تجربه مشترک از «عدم پذیرفته شدن» توسط شخصیتِ اصلی داستان به وقوع میپیوندد؛ ولی چراییِ قبول این «پذیرشِ تفاوتها» توسط او، بماند برای تجربههای زیسته و برداشتهای شخصیِ خواننده.
شخصیتِ اصلی داستان حیوانی با شمایل منحصر به فرد و در واقع «یک چیز دیگر» است که به دلیل ظاهر متفاوتش مورد قبول سایر حیوانات قرار نمیگیرد. او برای ایجاد شباهت بین خود و دیگران تمام تلاشش را میکند تا شاید از این طریق «چیزی» مانند خود آنها یه به عبارتی جزئی از آنها بشود. مثل آنها ورزش میکند، لباس میپوشد و … اما هیچکدام از این راهها کارگشا نیست و همچنان کسی به او روی خوش نشان نمیدهد.
یکی از شبها، «یک چیزی» در خانه او را میزند و میخواهد با او دوست شود. او از دیدنِ موجودی که با خودش و بقیه متفاوت است تعجب میکند! و مانند سایر حیوانات، اختلاف را نمیتواند بپذیرد و او را رد میکند. تا اینکه ناگهان چیزهای آشنایی در ذهنش تداعی میشود و کمکم احساس میکند ظاهر متفاوتِ آن موجود برایش اهمیت ندارد. بنابراین به دنبالش میرود و موجود را به خانهاش راه میدهد. آنها با اینکه با هم هیچ شباهتی نداشتند، ولی دوستهای بسیار خوبی برای هم میشوند. آنها حتی زمانی که با یک تازهوارد که ظاهر عجیب و غریبی هم داشت مواجه میشوند، نه تنها جمله «تو مانند ما نیستی، تو از ما نیستی» را به او نمیگویند بلکه برایش جایی در میان خود فراهم میکنند و در کنار هم شاد هستند.
کاترین کِیو یک نویسنده بنام انگلیسی است که کتابِ «یک چیز دیگر» شناختهشدهترین اثر او است.
کریس ریدل تصویرگرِ اهل آفریقای جنوبیِ کتاب، به «خیالبافیهای کودکان» بسیار اهمیت میدهد و به دنبال این است که در تصویرگریهایش منطقِ خاص کودکان را بهطور دقیقی نشان دهد. او تاکنون جوایزی نیز کسب کرده است.
نسرین وکیلی مترجم کتابهای کودکان و نوجوانان است. او تاکنون بیش از 150 جلد کتاب در حوزه ادبیات کودک و نوجوان ترجمه کرده است.
کتاب «یک چیز دیگر» در سال 1997 جایزه «یونسکو» را از آنِ خود کرد و در سال 1994 نامزد دریافت جایزه «اسمارتیز» و همینطور «کِیت گرین اِوِی» شد. به علاوه در سال 1386 نیز کتاب برگزیده «شورای کتاب کودک» و «جشنواره سلام بچهها» در ایران شد.
کتاب «موش مترو» داستان موشی است که به همراه صدها موش دیگر در مترو زندگی میکند، اما فرق بزرگی با موشهای دیگر دارد. او دلش میخواهد سرزمین پایان تونل را کشف کند، و همین آرزو ماجراهای هیجانانگیزی را برایش به ارمغان میآورد.
تیستو پسر کوچکی و خوشبختی است که در یک خانهی زیبا با پدر و مادری بینقص زندگی میکند. در هشت سالگی تیستو را به مدرسه میفرستند تا بعدها ادارهی کارخانه توپسازی پدرش را برعهده بگیرد. اما تیستو مدت زیادی در مدرسه دوام نمیآورد. پدرش تصمیم میگیرد تیستو را در روند طبیعی زندگی آموزش دهد. برای اینکار او را نزد استادهای مختلف میفرستند. یکی از این استادها باغبان خانهی تیستو است. او متوجه میشود تیستو انگشتان جادویی دارد و هر چیزی را لمس کند، گل و گیاهی از آن سبز میشود. تیستو با استفاده از ویژگی منحصربهفرد انگشتانش تغییرات زیادی در محیط اطرافش به وجود میآورد.