کتاب های کودک و نوجوان

زیردسته‌بندی‌ها
«من و زرافه و پِلی» ماجرای هم‌یاری و هم‌کاری است. داستان درباره بیلی کوچولوست که با سه جانور همراه می‌شود. آن‌ها کار تازه‌ای را آغاز می‌کنند و بیلی هم در پایان به رویای خود می‌رسد.
دوشنبه, ۶ اردیبهشت
کتاب «رازهایی که نباید مخفی کرد» یکی دیگر از کتاب­‌های آموزشی مخصوص کودکان برای مقابله با تعرض و آزارهای جنسی است. البته این کتاب به کمک داستانی جذاب تلاش می­‌کند تا این آموزش را به کمک روایت کودک داستان به بهترین شکل انجام دهد.
یکشنبه, ۵ اردیبهشت
«قورباغه بداخلاق» داستان قورباغه‌ای است که عاشق رنگ سبز است و از رنگ­‌های دیگر بدش می‌آید و دوست دارد همیشه برنده باشد، وگرنه بداخلاق می‌شود. یک روز بعد از اینکه  قورباغه در بازی با دوستانش برنده نمی‌­شود بداخلاقی می­‌کند و دوستانش او را ترک می­‌کنند و او تنها می‌­شود، تا اینکه در تنهایی دوستی تمساح سبز را می‌پذیرد اما نمی‌­داند که تمساح قصد دارد او قورت بدهد. وقتی تمساح او را قورت می‌­دهد در تاریکی و تنهایی داخل شکم تمساح به رفتار خود با دوستانش فکر می­‌کند و پشیمان می­‌شود. تمساح که فقط قورباغه‌­ها بداخلاق را می‌­خورد وقتی می‌­فهمد او مهربان شده قورباغه را به بیرون پرت می­‌کند و قورباغه پیش دوستانش برمی­‌گردد.
شنبه, ۴ اردیبهشت
«تمساحی که از آب بازی خوشش نمی‌آمد» داستان بچه تمساحی است که با خواهرها و بردارهایش متفاوت است و در اخر می‌فهمد در واقع یک بچه اژدهاست.
چهارشنبه, ۱ اردیبهشت
«آقای روباه شگفت‌انگیز» در پِیِ یافتن غذا و رها شدن از دست مزرعه‌داران بدجنس است. او در این مسیر، رفتارهای شگفتی دارد و شاید کمی هم کارهای بد می‌کند. این داستان چالشی برای اخلاق مداری در تنگناهاست که با خلاقیت و همیاری همه شخصیت‌ها پیش می‌رود.
چهارشنبه, ۱ اردیبهشت
دختر کوچولو با «انگشت جادویی» خود، خشمش را نشان می‌دهد و دیگران را به سزای کارهایشان می‌رساند. این داستان دوستی با طبیعت را نشان می‌دهد، آن‌ هم با روایتی بامزه و خیال‌انگیز درباره خشم و تغییرها.
سه شنبه, ۳۱ فروردین
«بردن تمساح به مدرسه؟ هرگز!» از مجموعه کتاب «مگنولیا» درباره بردن یک تمساح به مدرسه برای معرفی طبیعت است. این ایده‌ بسیار جذاب، اما دردسازی برای زنگ علوم است. حالا مگنولیا باید راهی پیدا کند تا تمساح را به خانه ببرد. او در آخر یاد می‌گیرد که خراب‌کاری‌های خود را درست کند و هر چیزی را به کلاس نبرد.
دوشنبه, ۳۰ فروردین
«مغز شبیه باغ است» یکی از جلدهای مجموعه کتاب «کودکان و مفهوم زندگی» درباره ذهن‌آگاهی در کودکان است. کتاب به مفهوم‌هایی مانند روش فکر کردن، مهارت تنفسی و مدیریت فکرها می‌پردازد و کودک را با روند مغزی خویش، آشنا می‌سازد.
چهارشنبه, ۲۵ فروردین
کتاب «آرتور سبز» یکی دیگر از کتاب‌­هایی است که می­‌خواهد کودک کنجکاو را به تفکر درخصوص راه­‌های نجات زمین علاقه‌مند سازد. در کتاب «آرتور سبز» مثل دیگر کتاب‌­های محیط زیستی، تلاش آرتور برای یافتن راه­‌هایی برای کم­تر آسیب رساندن به طبیعت را مشاهده می‌­کنیم.
چهارشنبه, ۲۵ فروردین
«بچه باتلاق» با کمک گرفتن از تخیل و روندی جادووار، نشان می‌دهد دوست داشتن واقعی چه معنایی دارد و این که هرکس نیاز دارد در جایی زندگی کند که برایش خوب است و به آن‌جا تعلق دارد.
یکشنبه, ۲۲ فروردین
بیلی در سفر به جنگل ممنوعه با «آدم کوچولوها» آشنا می‌شود و هیولای آتش‌پران را از بین می‌برد. این داستان ماجرایی و تخیلی، خواننده را به یک سفر پرماجرا دعوت می‌کند.
یکشنبه, ۲۲ فروردین
کتاب «اُلی عزیز» سه داستان را روایت می‌کند. داستان آُلی، برادر بزرگ‌ترش مات و قهرمان که یک پرستو است. «الی عزیز» داستانی است درباره‌ تغییر، هدف‌های بزرگ، تاوان‌های سخت و تلاش برای ادامه دادن.
شنبه, ۲۱ فروردین
«آدم کوچولوی گرسنه» در جست‌وجوی پیدا کردن نان، برای سیر شدن، با روند درست شدن نان آشنا می‌شود. او در این مسیر می‌آموزد که با تلاش و پشت‌کار به خواسته‌هایش می‌رسد و این‌که درمی‌یابد، هرچیزی که می‌خواهد باید قیمتش را بپردازد.
شنبه, ۲۱ فروردین
برای اولین بار «سارا به دندان‌پزشکی می‌رود» او با این که، این کار را دوست ندارد اما با شجاعت، به آن‌جا می‌رود. در زمان معاینه می‌ترسد و فرار می‌کند؛ کم کم با کمک دکتر، اوضاع رو به راه می‌شود و او از پس این کار بر می‌آید.
شنبه, ۹ اسفند
«هارولد و مدادشمعی بنفش» از مجموعه کتاب «قصه‌های هارولد» داستان ماجراجویی هارولد است که می‌خواهد زیر نور ماه راه برود؛ پس برای خودش ماه و راهی برای رفتن می‌کشد.
شنبه, ۹ اسفند
در کتاب «آلن تو می‌توانی!» از مجموعه کتاب «تامی الاغه و دوستانش» او می‌خواهد توپ را مانند دیگران بلند پرتاب کند اما اعتماد به نفسش را ندارد. دوستانش با هم‌دلی و همراهی، به او کمک می‌کنند. او به یاد می‌آورد چقدر توانمند است بنابراین می‌تواند توپ را عالی پرتاب کند.
چهارشنبه, ۸ بهمن
«شیرها از آمپول نمی‌ترسند‌!» درباره تجربه شجاعت و خیال‌پردازی مولی است. او برای معاینه دوره‌ای نزد پزشک می‌رود و پزشک معاینه او را با داستانی لذت‌بخش همراه می‌کند.
چهارشنبه, ۸ بهمن
«آپولین راننده می‌شود» از مجموعه کتاب «بازی‌ها و رفتارهای کودکانه» درباره خلاقیت و تخیل در بازی کردن است. آپولین با یک جعبه ماشین بازی می‌کند. وقتی هم چپ می‌کند. به تعمیر کار زنگ می‌زند تا ماشین را درست کند.
سه شنبه, ۳۰ دی
«اسباب‌بازی عزیزم» یکی از کتاب‌های مجموعه «فیلی و فیگی» است. دو شخصیتی که انگار هر چیز در داستان‌های‌شان بالا برود و پایین بیاید، یک چیز سر جایش می‌ماند و آن دوستی میان‌شان است. این‌بار آن‌چیزی که در میانه‌ داستان خیلی خیلی بالا می‌رود و بدجوری پایین می‌آید، اسباب‌بازی عزیز و جدید فیگی است. خب حتما خودتان می‌توانید حدس بزنید این پرتاب پر قدرت کار چه کسی بوده است؟ !
دوشنبه, ۲۹ دی
«خرس کوچولو و درخت آرزوها» داستانی جذاب، کوتاه و ساده است که با ایجاد پرسش در ذهن مخاطب، او را به یافتن پاسخ ترغیب می‌کند.
سه شنبه, ۲۳ دی
«خوشحال شدی؟» از سری داستان‌های فیلی و فیگی است که به زیبایی و با بیانی ساده و طنزآمیز به اهمیت دوستی، تاثیر آن در کیفیت تجربه‌های روزمره ‌و میزان خوش‌حالی آدم‌ها پرداخته است.
یکشنبه, ۲۱ دی
کتاب «خودکار قرمزی کوچولو» داستانی است که براساس یکی از قصه‌‌های عامیانه نوشته شده است و داستانی است درباره همکاری و احساس مسئولیت.
شنبه, ۲۰ دی
کودکان در سال‌های ابتدایی زندگی خود، ‌بیش از هر زمان دیگری، احساسات ناشناخته را تجربه می‌کنند. به همین دلیل، برای‌شان دشوار است که به نحوی سازنده این تجربه‌های شخصی را ابراز کنند. دقیقاً شبیه آشپزخانه‌ای که پر از خوراکی‌های گوناگون است، هر لحظه سرآشپز درونی‌شان تصمیم می‌گیرد ماده‌ای را با ماده‌ای دیگر ترکیب کند. اما این وسط نقش خود آن‌ها چیست؟ آیا احساسات آن چیزی است که بچه‌ها و حتی ما آدم‌بزرگ‌‌ها را کنترل می‌کند و این سرآشپز می‌تواند هر خوراکی‌ای که دلش خواست، حتی عجیب‌وغریب و بدمزه را به خورد آدم بدهد؟ یا ما اجازه داریم کنترل احساسات‌مان را به دست بگیریم؟ کتاب جذاب و دوست‌داشتنی «از ماکارونی‌های خجالتی تا تخم‌مرغ‌های هیجان‌زده» اینجاست تا برای این سؤالات پاسخی پیدا کنیم.
چهارشنبه, ۱۷ دی
«پوپی گرسنه است» از مجموعه کتاب «لئو و پوپی» است. پوپی گرسنه است اما غذا نمی‌خورد. لئو از عروسکش، پوپی، عصبانی می‌شود. او یه یاد رفتار مادرش با خودش می‌افتد و تلاش می‌کند تا  راهی پیدا بکند و به پوپی غذا بدهد.
چهارشنبه, ۱۷ دی