کتاب های ادبیات داستانی برای کودکان
داستان یک سلسله وقایع حقیقی یا غیرحقیقی است که به طور زنده و آمیخته با جزئیات بیان شده باشد به نحوی که متخیله خواننده یا شنونده بتواند آنها را در لحظه مجسم کند. داستان، ساخته و پرداختهی ذهن خلاق فردی به نام نویسنده است. گرچه از واقعیتهای بیرونی برداشتهایی شده است، ولی همهی این واقعیتها از صافی ذهن، عواطف و احساسات و پیشدانستههای نویسنده گذشته و از پایگاه و موقعیت اجتماعی او نشأت گرفته است و با کمک ذهن خلاق خواننده و مشارکت اوست که کامل میشود. داستانهای کودکان و نوجوانان نیز قائل این تعریف هستند، خواه داستانهای کاملاً تخیلی و فانتزیگونه باشد یا واقعی.
کودکان در سالهای ابتدایی زندگی خود، بیش از هر زمان دیگری، احساسات ناشناخته را تجربه میکنند. به همین دلیل، برایشان دشوار است که به نحوی سازنده این تجربههای شخصی را ابراز کنند. دقیقاً شبیه آشپزخانهای که پر از خوراکیهای گوناگون است، هر لحظه سرآشپز درونیشان تصمیم میگیرد مادهای را با مادهای دیگر ترکیب کند. اما این وسط نقش خود آنها چیست؟ آیا احساسات آن چیزی است که بچهها و حتی ما آدمبزرگها را کنترل میکند و این سرآشپز میتواند هر خوراکیای که دلش خواست، حتی عجیبوغریب و بدمزه را به خورد آدم بدهد؟ یا ما اجازه داریم کنترل احساساتمان را به دست بگیریم؟ کتاب جذاب و دوستداشتنی «از ماکارونیهای خجالتی تا تخممرغهای هیجانزده» اینجاست تا برای این سؤالات پاسخی پیدا کنیم.
چهارشنبه, ۱۷ دی
کتاب «دو ببر شجاع، زیر نور ماه» داستانی درباره غلبه به ترس و مستقل شدن دو بچه ببر در روند بزرگ شدنشان است.
یکشنبه, ۷ دی
«خرسهای تو رختخواب و شب طوفانی و ترسناک» داستان یک شب پر از صدا و ماجراست که خرسها را حسابی ترساندهاست.
سه شنبه, ۲ دی
«من نگرانم»...
حالم خوب نیست.
نمیدانم چگونه میتوانم احساسم را مدیریت کنم؟
اصلاً تا بوده همین بوده...
مگر گفتن، چیزی را حل میکند؟
یکشنبه, ۳۰ آذر
کتاب «خانهی زیبای من» یک روز کاملاً معمولی در دره سانتابارباررا روایت میکند. پدر و مادر کری به مهمانی رفتهاند و قرار است کری هم به خانه دوستش اریکا برود. اما در مدت کوتاهی ماجرا شکل دیگری پیدا میکند و همه چیز دگرگون میشود. آتشی که از تپه شروع شده است به خانه کری سرایت میکند و آن را به تلی از خاکستر تبدیل میکند. خانواده غصه دارند و همه عصبانی، پرخاشگر و بیحوصله شدهاند. کری و مادرش به خانواده اریکا حسادت میکنند که خانهشان سالم مانده است. سرانجام کری در خلوت خود به رفتارها و صحبتهای دیگران فکر میکند و متوجه میشود، که از تغییر میترسد. او با کمک دوستانش هم خانه ویران را برای بازسازی آماده میکند و هم پدر و مادر ناامیدش را تشویق میکند خانه را دوباره بسازند و این راه حلی است در برابر حوادث مهیب و خانمانسوز و هر گونه تغییری.
چهارشنبه, ۲۶ آذر
«پدرِ اسلاگ» داستان ملاقات پسری به نام اسلاگ و پدرِ فوت شدهاش است. در یک روز بهاری، اسلاگ همراه دوستش دیوید تصمیم داشتند به مغازه قصابی بروند که اسلاگ پدرش را که مدتها پیش مرده بود روی نیمکت کنار پارک با کلاه و عصا میبیند. پدرش به قول خود عمل کرده و در بهار برگشته بود.
چهارشنبه, ۲۶ آذر
کتاب «برادر نمیخواهم!» داستان تانیا، دختری پرانرژی و پرشور است. روزی تانیا متوجه میشود که قرار است صاحب برادری کوچکتر شود. این است که، حسابی ذوقزده میشود و همه را خبر میکند. اما وقتی برادر کوچک به دنیا میآید، تانیا میبیند وجود یک نوزاد در خانه آنقدرها هم که فکر میکرده خوب نیست. او برادر کوچکش را دوست ندارد. هرچند رفتهرفته مهر برادر در دل او مینشیند.
شنبه, ۱۷ آبان
«جودی مشهور میشود» از مجموعه کتاب «جوجه دمدمی» ماجرای مشهور شدن، کمک به دیگران و تلاش کردن جودی است و از دید کودک به بیمارستان و همدلی نگاه میکند.
شنبه, ۱۷ آبان
«خانهای در شب» فقط ماجرای یک خانه نیست، ماجرای همهی خانههایی است که میتوانند شبهایی پر از نور و روشنی داشته باشند. داستان «خانهای در شب» نوشتهی «سوزان مَری اِسوانسون»، با تصویرگری جذاب «بِت کرامز»، در عین تیرگی تصاویر، نور امیدی در دل کودک میکارد.
دوشنبه, ۱۴ مهر
کتاب «برای بوآ چی آوردی؟» داستان بامزه و شیرین یک بچه بوآست که که با هدایایی که دوستانش برای تولدش میآورند میفهمد دوستانش چندان به ویژگیهای او توجه نمیکنند.
دوشنبه, ۱۴ مهر
کتاب «دردسرهای باغچهی سبزیها» داستان مردی است که آرزوی داشتن یک باغچهی سبزیجات دارد و بالاخره آن را عملی میکند. اما خرگوشها راحتش نمیگذارند. مرد بعد از کلنجارهای زیاد، بالاخره راهحلی پیدا میکند.
جمعه, ۱۱ مهر
آنی ریچاردز در کتاب «چتر تابستان» عاشق این بود که با دوچرخه از بالای تپه سر بخورد و باد توی موهایش بپیچد، با دوستانش بازی کند و غذاهای مثل سوسیس بخورد. اما حالا هیچ کدام از این کارها را انجام نمیدهد. چرا؟ چون به نظرش خطرناک است. او به همین دلیل از بسیاری از چیزهایی که دوست دارد میگذرد تا در امان باشد. خیلیها سعی میکنند به او بگویند این همه مواظبت دلیلی ندارد، اما آنی نمیپذیرد. در مورد برادرش هم گفته بودند مشکلی وجود ندارد، اما از دنیا رفت.
چهارشنبه, ۹ مهر
«شبی که تو به دنیا آمدی» شاعرانهترین شب در تاریخ رقم خورد.
«ماه برای تماشای تو تا صبح بیدار ماند»...
«غازها از سرزمینهای دوردست به سمت خانه پرواز کردند»...
چون آنها میخواهند لبخند زیبای تو را ببینند.
سه شنبه, ۸ مهر
«سنجاب ترسو دوست پیدا میکند» اولین جلد از مجموعه کتاب «سنجاب ترسو» است. شخصیت اصلی داستانهای این مجموعه کتاب سنجاب ترسویی است که هر بار با ماجرایی تازه مواجه میشود.
یکشنبه, ۶ مهر
تصویر مادربزرگ بافتنی به دست، تصویر ما بزرگسالان امروز از کودکیمان است. چیزی که این روزها به ندرت دیده میشود؛ مادربزرگی که شگفتی میآفریند و هر سال لباسی برای دخترک میدوزد! «لباس همیشگی من» داستانی درباره دوختن و بافتن و تهیه کردن لباسی است که هر سال میتواند تغییر کند و باز استفاده شود.
یکشنبه, ۶ مهر
کیتی وسایلش را گم میکند و حالا نوبت گمشدن به خرس عروسکی او آقای تابز رسیده است. «خرس کیتی گم شده!» داستانی از رابطه کیتی و خرسش و احساس هرکدامشان درباره گمشدن آقای تابز است.
یکشنبه, ۳۰ شهریور
«خرسهای تو رختخواب و شب طوفانی و ترسناک»داستان یک شب پر از صدا و ماجراست که خرس ها را حسابی ترساندهاست.
یکشنبه, ۳۰ شهریور
کتاب «بیمارستان که ترس ندارد» به موضوعی دلهرهآور و ناآشنا برای کودکان، رفتن به بیمارستان، میپردازد.
یکشنبه, ۳۰ شهریور
«چرا به جوجه اردک کلوچه دادند؟» از مجموعه کتاب «کبوتر» داستان دلنشین کبوتری است که بر خلاف ظاهر سادهاش، قانع کردن او اصلا کار سادهای نیست و احتمالا شما را یاد پرسشگری پر سر و صدا در نزدیکیتان خواهد انداخت.
یکشنبه, ۳۰ شهریور
«کبوتر باید حمام کند!» از مجموعه کتاب «کبوتر» داستان دلنشین کبوتری است که لزوم حمام رفتن را نمیفهمد و دهها دلیل عجیب و خندهدار برای حمام نرفتن دارد، داستانی آشنا برای بسیاری از پدران و مادران.
یکشنبه, ۳۰ شهریور