کتاب های ادبیات داستانی برای کودکان
داستان یک سلسله وقایع حقیقی یا غیرحقیقی است که به طور زنده و آمیخته با جزئیات بیان شده باشد به نحوی که متخیله خواننده یا شنونده بتواند آنها را در لحظه مجسم کند. داستان، ساخته و پرداختهی ذهن خلاق فردی به نام نویسنده است. گرچه از واقعیتهای بیرونی برداشتهایی شده است، ولی همهی این واقعیتها از صافی ذهن، عواطف و احساسات و پیشدانستههای نویسنده گذشته و از پایگاه و موقعیت اجتماعی او نشأت گرفته است و با کمک ذهن خلاق خواننده و مشارکت اوست که کامل میشود. داستانهای کودکان و نوجوانان نیز قائل این تعریف هستند، خواه داستانهای کاملاً تخیلی و فانتزیگونه باشد یا واقعی.
کتاب «دو موش ناقلا» داستان دو موشی است که به سراغ خانهی اسباببازیی میروند که صاحباش، عروسکها را برای بازی برداشته و خانه برای گشتوگذار موشها و کنجکاوی در آن آماده شده است.
دوشنبه, ۶ آبان
«سنجاب کجا رفته بود؟» داستان سنجابی است که در یک بطری گرفتار میشود. بطریای که دوستاش، پسری کوچک، آن را دور انداخته است.
شنبه, ۴ آبان
کتاب «نامههای سانی» داستان میرکت جوانی است که از سبک زندگی و محل زندگیاش ناراضی است و دلش تغییر میخواهد. به همین خاطر به سفری دور و دراز میرود زندگیهای مختلف و اقلیمهای متنوعی را تجربه میکند و وقتی به خانه و پیش خانوادهاش بر میگردد آن را مورد پسندش مییابد و با رضایت خاطر به زندگیاش ادامه میدهد.
شنبه, ۲۰ مهر
«غول قوطی ماکارونی» از یک قوطی معمولی ماکارونی بیرون میآید. آرماند در کارخانه تولید ماکارونی مسئول کنترل کیفیت است و از یکی از همین قوطیها یک غول زرد ماکارونی بیرون میآید.
چهارشنبه, ۱۷ مهر
کتاب «لطیفههای سر و ته» را اگر دلتان خواست سر و ته بخوانید! اصلا سر و ته بگیرید دستتان، از آخر شروعاش کنید و در آغاز تموماش.
چهارشنبه, ۱۰ مهر
کتاب «داستان یک خرگوش بد زورگو» با تصویر دو خرگوش آغاز میشود، یکی با سبیلهای ترسناک و پنجههای تیز، و دیگری مهربان و با یک هویج. خرگوش زورگو، هویج خرگوش خوب را میگیرد و به او چنگ میزند. خرگوش خوب با دلخوری در سوراخی قايم میشود. خرگوش زورگو روی صندلی هویج ميخورد که سروکلّهی یک شکارچی پیدا میشود، و بنگ! او را با تیر میزند. خرگوش بد زورگو فرار میکند، اما دُمش روی صندلی جا میماند.
دوشنبه, ۸ مهر
کتاب «پیروزی بر شب» زندگینامه لویی بریل مخترع خط بریل، رسمالخط ویژه نابینایان، است. لویی در کودکی در اثر سانحهای ابتدا کمبینا و سپس نابینا میشود.
چهارشنبه, ۳۰ مرداد
کتاب «پسری که آبرویش رفت»، داستان دیوید است. پسر 15 سالهای که بهترین دوستش اسکات او را برای پیوستن به یک گروه محبوب کنار گذاشته و بچههای محبوب مدرسه هم فکر میکنند دیوید بیعرضه و سوسول است. دیوید برای اثبات خودش و حفظ دوستی با اسکات، گروه بچه محبوبها را که قصد داشتند عصای خانم بیفیلد پیر را بدزدند، همراهی میکند اما پس از آن احساس گناه و ترس به سراغش میآیند. احساس گناه برای ظلمی که در حق یک خانم پیر کرده است و ترس از اینکه خانم بیفیلد او را نفرین کرده باشد.
یکشنبه, ۲۷ مرداد
کتاب «اعترافات یک دوست خیالی» از میشل کیوواس داستان یک دوست خیالی است که خودش نمیداند خیالی است.
یکشنبه, ۲۰ مرداد
کتاب «رییس آزمایشگاه» داستانی است که میخواهد به این سوال پاسخ بدهد: رقابت بهتر است یا داستان رفاقت؟ زور گفتن بهتر است یا از ته قلب آواز خواندن؟
چهارشنبه, ۱۶ مرداد
کتاب «پل شکسته» داستان زندگی دختر نوجوانی است به نام جینی. جینی شانزده ساله است و با پدرش زندگی میکند. جینی هرگز مادرش را ندیده است و تنها میداند که او نقاش و اهل هاییتی بوده و پس از تولد جینی از دنیا رفته است.
دوشنبه, ۳۱ تیر
«ولفی و فلای: گروه در حال فرار» جلد دوم مجموعه «ولفی و فلای» باز هم یک دردسر دیگر برای رناتا اتفاق میافتد. اینبار او باید در مسابقه استعدادیابی مدرسه شرکت کند.
یکشنبه, ۳۰ تیر
داستان کتاب «رنگ خورشید» در یک روز شکل میگیرد. آمیزهای از واقعیت و تخیل و وهم، بدون مرز مشخصی بین اینها.
دوشنبه, ۱۷ تیر
کتاب «مهمانخانهی قاچاقچیها»، داستان پسرکی چینی به نام مایلو است که همراه پدر و مادر ناتنیاش در هتلی زندگی میکند که در واقع عمارتی بزرگ و قدیمی است که در کنار تپهای در ورودی یک بندرگاه قرار دارد.
سه شنبه, ۴ تیر
کتاب «او هنوز اینجاست» داستان زندگی دختر ده سالهای است به نام سوسی. سوسی و گای دوستانی صمیمی و یک دلاند. آنها بیشتر وقتشان را با هم میگذرانند و افکار و احساسهایشان را با هم به اشتراک میگذارند.
سه شنبه, ۲۸ خرداد
قورتشبده در کتاب «برویم مامانم را پیدا کنیم» دلاش برای ماماناش تنگ شده است. همه دخترها دوست دارند مامانی داشته باشند که برایشان قصه بگوید، دوستشان باشد، با او بیرون بروند، موهایشان را شانه کند و خیلی کارهای دیگر.
دوشنبه, ۲۷ خرداد
کتاب «باجه عوارض شهر خیالی» داستانی خیالی برخاسته از مسائل امروز، ناب و مجذوبکننده است.
شنبه, ۲۵ خرداد
در کتاب «یک قورتشبده غولپیکر!» قورتشبده هیولا میشود آن هم با باد کردن خودش! قورتشبده دلاش نمیخواهد کسی به کسی زور بگوید و از پسرهایی عصبانی میشود که گربهای را آزار میدهند.
شنبه, ۲۵ خرداد