به پیشواز زادروز هانس کریستین اندرسن برویم!

Submitted by editor69 on

 هانس کریستین اندرسن نام بزرگی در دنیای ادبیات کودکان است. یکی از مهم‌ترین جایزه‌‌های ادبی به نام اوست و روز میلادش «روز جهانی کتاب کودک» نام گرفته است. او را پدر افسانه‌های نو می‌خوانند، زیرا با آمیختن قصه‌های عامیانه با تخیل خود، افسانه‌‌هایی تازه پدید آورد که بسیاری‌شان از آثار کلاسیک محبوب و به‌یادماندنی برای کودکان نسل‌های گوناگون در سراسر جهان هستند.

چند هفته‌ی دیگر، در دوم آوریل ۲۰۲۴ (۱۴ فروردین ۱۴۰۳)، دوست‌داران و ترویج‌گران ادبیات کودک به روال هر سال زادروز هانس کریستین اندرسن و روز جهانی کتاب کودک را گرامی خواهند داشت. اما نام‌دار بودن پدیده‌ی عجیبی است. اولین چیزی که به ذهن می‌آید این است که همه، یا دست‌کم بیش‌تر مردم، فرد نام‌دار را می‌شناسند. با این حال گاهی در مسیر گسترشِ نام، صاحب‌اش فراموش می‌شود. فراموش می‌کنیم چرا آن نام آن‌قدر بزرگ است و چه شد که گرامی‌اش می‌داریم؟ بیش‌تر ما چیز زیادی درباره‌ی زندگی اندرسن نمی‌دانیم. این‌که کودکی و نوجوانی‌اش چه‌طور گذشت؟ چه شد که به سرزمین قصه‌ها پا گذاشت؟ قصه‌های او چه ویژگی‌هایی دارند؟ مسیر زندگی او چه تاثیری بر قصه‌های‌اش گذاشته است؟ و...

 هانس کریستین اندرسن

هفته‌های پایانی سال، و هفته‌های آغازین سال نو که به روز تولد اندرسن منتهی می‌شود فرصت مناسبی است تا با زندگی و داستان‌های او ــ هم‌اندازه‌ و هم‌سنگِ نام‌ و آوازه‌اش ــ آشنا شویم. از این رو، موسسه‌ی پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان و برنامه‌ی «با من بخوان» از شما دعوت می‌کنند امسال برای گرامی‌داشت این نویسنده‌ی نام‌دار به پیشواز زادروزش برویم و هم‌راه با کودکان و نوجوانان به دنیای پرماجرای اندرسن سفر کنیم!

برای ورود به دنیای اندرسن کلیدی در دستان‌مان داریم: کتاب «سفر زندگی هانس کریستین اندرسن» که هاینز یانیش، نویسنده‌ی اتریشی، و مایا کاستلیک تصویرگر اسلوونیایی آن را خلق کرده‌اند و انتشارات موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان (کتاب تاک) با ترجمه‌ی سپیده قلی‌پور آن را به فارسی منتشر کرده است. خواندن این داستان گرافیکی جذاب می‌تواند پلی باشد برای آشنایی کودکان با این نویسنده، و مشوقی برای خواندن داستان‌های او.

کتاب سفر زندگی هانس کریستین اندرسن

خرید کتاب سفر زندگی هانس کریستین اندرسن

در سایت کتابک بخوانید: بررسی کتاب «سفر زندگی هانس کریستین اندرسن»، شگردهایی برای خواندن یک کتاب خوب

در این کتاب، کودکان و نوجوانان در جریان سفری دل‌انگیز با کالسکه، که افزارِ سفر در روزگار اندرسن بوده است، کم‌کم با زندگی او آشنا می‌شوند. اما اندرسن در این سفر تنها نیست. مادر و دختری در آن کالسکه با اندرسن هم‌راه هستند. دخترک کنج‌کاو که نام‌اش السا است پرسش‌هایی را مطرح می‌کند که شاید کودکان زیادی دوست دارند پاسخ‌شان را بدانند، و اندرسن نیز به همه‌ی پرسش‌های او به زبان قصه پاسخ می‌دهد.

کتاب سفر زندگی هانس کریستین اندرسن

می‌توانید ضیافت گرامی‌داشت اندرسن را با بلندخوانی این کتاب آغاز کنید. هنگام بلندخوانی از تصویرگری ویژه‌ی این کتاب غافل نشوید. تصاویر کتاب، که بی‌شباهت به کتاب‌های کمیک‌استریپ نیست، هم‌چون صحنه‌های فیلم کنار هم ‌نشسته‌اند و با تغییر رنگ‌بندی ما را به سفر در زمان می‌برند تا داستان زندگی هانس را از کودکی تا بزرگ‌سالی به نظاره بنشینیم. هم‌چنین در این کتاب تصاویر خیال‌انگیزی با الهام از برخی قصه‌های معروف اندرسن آمده است که خود اندرسن و السا هم در آن حضور دارند. 

 بلندخوانی کتاب سفر زندگی هانس کریستین اندرسن

کتاب سفر زندگی هانس کریستین اندرسن

هم‌نشینی روایت تصویری و متن کتاب آن را برای گروه‌های سنی گوناگون جذاب می‌کند. گرچه با داستان کوتاهی روبه‌رو نیستیم، اما متن روان و آسان‌خوان در کنار تصاویر زیبا و گویا مخاطب را با خود هم‌راه می‌کند. هم‌چنین این ویژگی‌ها فرصتی به وجود می‌آورند تا کودکانی که در سال‌های پایانی دبستان هستند اما چندان علاقه‌ای به کتاب‌خوانی ندارند، پا در مسیر مطالعه بگذارند.

 بلندخوانی

فعالیت‌هایی که می‌توانید در پیوند با این کتاب و زندگی و آثار اندرسن انجام دهید:

•    از کودکان بپرسید که آیا تا به‌ حال داستانی از هانس کریستین اندرسن خوانده‌اند؟ یا برخی از داستان‌های معروف او را می‌شناسند؟ «جوجه اردک زشت»، «لباس تازه‌ی پادشاه»، «پری دریایی کوچولو»، «سرباز سربی»، «دخترک کبریت‌فروش»، «بندانگشتی» و «ملکه‌ی برفی» از جمله داستان‌های معروف اندرسن هستند که شاید کودکان و شما با آن آشنا باشید. 

•    می‌توانید این قصه‌ها را به کلاس یا کتابخانه بیاورید و با کودکان بخوانید و نشست‌هایی برای بلندخوانی داستان‌های اندرسن برگزار کنید. 

•    از کودکان بخواهید برداشت خود از زندگی او را نقاشی کنند. یا می‌توانید از کودکان بخواهید که هر کدام یکی از داستان‌های اندرسن را که بیش‌تر دوست دارند انتخاب کنند و به شکل فردی یا گروهی آن را به تصویر بکشند. نمایشگاهی از این نقاشی‌ها برپا کنید.

•    می‌توانید متن کتاب «سفر زندگی هانسن کریستن اندرسن» را هم‌چون یک نمایشنامه در نظر بگیرید و با هم‌کاری کودکان و نوجوانان نمایش زندگی اندرسن را اجرا کنید. یا مانند پدر هانس جعبه‌ی نمایشی درست کنید و با هم‌راهی کودکان نمایش را به اجرا درآوردید. 

•    فیلم‌ها و انیمیشن‌های زیادی براساس داستان‌های اندرسن ساخته شده است. می‌توانید نمونه‌هایی از آن‌ها را که باکیفیت، هنرمندانه‌ و متناسب با سن کودکان باشند پیدا کنید و کودکان را در کتابخانه، مدرسه، یا خانه به تماشای آن‌ها دعوت کنید.

این‌ها فقط چند فعالیت پیشنهادی هستند. بی‌شک می‌توانید با خلاقیت خودتان فعالیت‌های بیش‌تری طراحی کنید و برنامه‌های متنوعی را در این چند هفته به مناسبت روز جهانی کتابک کودک و بزرگ‌داشت اندرسن برگزار کنید.

عکس‌ها، فیلم‌ها و تجربه‌های خود از فعالیت‌های در پیوند با زادروز اندرسن را در شبکه‌های اجتماعی با هشتگ‌های زیر به اشتراک بگذارید و دیگران را هم به پیوستن به این مناسبت دعوت کنید؛ به این بهانه در آستانه‌ی بهار به یک‌دیگر یادآور شویم که: «زندگی، خود، دل‌انگیزترین قصه‌ی پریان است!»

#روز_جهانی_کتاب_کودک

#هانس_کریستین_اندرسن

#HansChristianAndersen

فعالیت های کتاب سفر زندگی هانس کریستین اندرسن

بیش‌تر بخوانید:

مروری بر احوال، آثار و افکار هانس کریستین اندرسن

جهانی متنوع، نگاهی به آثار هانس کریستین آندرسن

فهرست کتابک به مناسبت زادروز اندرسن

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نویسنده (دسته بندی)
پدیدآورندگان (دسته بندی)
نوع محتوا
مقاله
جایگاه
اسلایدشو
مقالات صفحه اصلی
با من بخوان صفحه اصلی

فانتزی و زیرگونه‌های آن (بخش پنجم)

Submitted by editor69 on

بخش نخست مقاله را در سایت کتابک بخوانید:  فانتزی و زیرگونه‌های آن (بخش نخست)


فهرست

فانتزی نامطلوب

ویژگی‌های دیگر فانتزی نامطلوب 

زیرگونه‌های مرتبط با فانتزی نامطلوب 

فانتزی تاریک

ویژگی‌های دیگر فانتزی تاریک 

زیرگونه‌های مرتبط با فانتزی تاریک

فانتزی خون‌آشام

ویژگی‌های دیگر فانتزی خون‌آشام 

زیرگونه‌های مرتبط با فانتزی خون‌آشام

فانتزی شهری

ویژگی‌های دیگر فانتزی شهری

زیرگونه‌های مرتبط با فانتزی شهری 

فانتزی معاصر 

ویژگی‌های دیگر فانتزی معاصر

زیرگونه‌های مرتبط با فانتزی معاصر

فانتزی پارانُرمال

ویژگی‌های دیگر فانتزی پارانُرمال 

زیرگونه‌های مرتبط با فانتزی پارانُرمال


فانتزی نامطلوب [1]

فانتزی نامطلوب این روزها بسیار محبوب است! از اولین نویسندگانی که به این فانتزی توجه کرد گلن کوک با مجموعه‌ی «گروهان سیاه» بود و مارتین که با «نغمه‌ی یخ و آتش» آن را تقویت نمود.

فانتزی نامطلوب به عنوان «فانتزی حماسی واقع‌گرا» یا صرفاً «فانتزی واقعی» شناخته می‌شود؛ همچنین گاهی از عنوان فانتزی گریمدارک به‌جای آن استفاده می‌شود. در فانتزی نامطلوب، معمولاً جهان به‌صورت سیاه و خشن تصویر می‌شود. از این حیث، این فانتزی شبیه به فانتزی گریمدارک است. اما هر فانتزی نامطلوبی الزاماً گریمدارک یا حماسی نیست.

بخش دوم مقاله را در سایت کتابک بخوانید: فانتزی و زیرگونه‌های آن (بخش دوم)

فانتزی نامطلوب

برای مقایسه‌ی فانتزی نامطلوب و حماسی باید یاد‌آور شویم که فانتزی حماسی یک قهرمان دارد؛ قهرمانی که وظیفه‌ای بر دوش دارد. او باید رشد کند تا بتواند وظیفه و سفرش را به‌درستی پیش ببرد. گویا در فانتزی نامطلوب، همه‌چیز عکس می‌شود: به‌جای قهرمانْ ضدقهرمان داریم که برای رسیدن به هدفش تجاوز می‌کند، مرتکبِ قتل می‌‌شود، غارت می‌کند و می‌سوزاند. جهانی که او می‌خواهد نجات دهد زشت و زننده است. به همین دلیل، از انجام دادن هیچ کاری برای رسیدن به هدفش صرف‌نظر نمی‌کند!

او همراهان بسیاری دارد که در میان راه به‌طرزی فجیع می‌میرند (البته مرگ آن‌ها به بدی مرگ قربانیان‌شان نیست)، اما سرانجام کار گروهی نه‌چندان قوی آن‌ها زندگی‌شان را نجات می‌دهد؛ بهترین نمونه برای این ژانر از فانتزی Prince of Throns اثر مارک لارنس است. آثار ابرکرامبی نیز در این زمینه مثال‌های خوبی هستند.

بخش سوم مقاله را در سایت کتابک بخوانید: فانتزی و زیرگونه‌های آن (بخش سوم)

در کتاب‌هایی که فانتزی نامطلوب‌ در آن‌ها وجود دارد، اما حماسی نیستند، باید در انتظار جهانی بود که سرشار از کثافت و بدبختی است. در این جهان، همراه با ضدقهرمان‌ها، از آدم‌های خوب نیز اعمال بدی سر می‌زند و در مقابل، گاه آدم‌‌بد‌ها کارهای خوب انجام می‌دهند! از جمله فانتزی‌های نامطلوبی که حماسی نیستند Low Town اثر دنیل پلانسکی یا کتاب‌های کی. جی. پارکر را می‌توان نام برد.

ویژگی‌های دیگر فانتزی نامطلوب

•    سطح جادو: کم، اگر هم حضور دارد، جذاب نیست. نیروهای شرّی که از جادو استفاده می‌کنند به دلیل اتکا به آن از بین می‌روند!

•    سطح شخصیت‌پردازی: به‌طور وسیع ابهام اخلاقی وجود دارد. قهرمانان از آدم‌بدها به دشواری تشخیص داده می‌شوند. تنها سر نخ این است که یک تن وظیفه‌ای دارد که دیگری می‌خواهد از اجرای آن جلوگیری کند. گاه تعداد کاراکتر‌ها زیاد است.

•    سطح پیچیدگی طرح: مسیرهای زیادی در طرح وجود دارد که همه به دلیل ابهام اخلاقی پیچیده شده‌اند. خوانندگانی که در پی «قهرمان» هستند، بهتر است به‌جای این فانتزیْ فانتزی قهرمانانه بخوانند!

•    سطح خشونت: سطح خشونت بالاست. این نکته سبب تمایز این زیرگونه از سایر زیرگونه‌های مشابه است.

زیرگونه‌های مرتبط با فانتزی نامطلوب

•    فانتزی جست‌‌وجو: جست‌وجو-سفر در آن وجود دارد.

•    شمشیر و جادو: تداخل این فانتزی حماسی با شمشیر و جادو سفر-جست‌وجویی اتفاقات گوناگونی را به وجود می‌آورد.

•    فانتزی قهرمانانه: قهرمان معمولاً شروع‌کننده‌ی سفر-جست‌وجو هستند.

•    فانتزی کسب‌تجربه: بسیاری از فانتزی‌های حماسی داستان کسب‌تجربه‌ی‌ شخصیتی جوان هستند.

•    فانتزی اسطوره‌ای: اسطوره‌شناسی، افسانه‌ها و فولکلور پر از سفر-جست‌وجو است. این سفر وسیله‌ای برای پیش‌برد طرح است، اما به همان اندازه نیز ماهیت سمبلیک دارد.

فانتزی در ادبیات کودک و نوجوان


خرید کتاب فانتزی در ادبیات کودک و نوجوان


فانتزی تاریک [2]

می‌توان وحشت (horror) را با فانتزی سیاه جایگزین کرد، اما دوستداران این زیرگونه می‌توانند میان این دو تمایز قائل شوند. داستان‌های سیاه نشانه‌‌های فراطبیعی بیشتری دارند؛ بنابراین هرگاه در فضای تاریک اتفاقاتی فراطبیعی رخ داد وارد حوزه‌ی فانتزی تاریک شده‌ایم.

آنچه فانتزی تاریک را تعریف می‌کند فضای داستان است. گاه المان‌های گوتیک در آن دیده می‌شود و گاه وجوه وحشت‌ در داستان وجود دارد (یا شاید هم نداشته باشد). اما در مجموع، داستان‌های فانتزی‌ای که همه یا برخی از این عناصر را در خود داشته باشند در قالب «فانتزی تاریک» دسته‌بندی می‌شوند.

فانتزی تاریک

داستان‌های وحشت که با «وحشتِ» همراه با یک سمپاتی برخورد می‌کنند (و این ممکن است این‌طور باشد که داستان از زاویه‌دید هیولا یا خون‌آشام گفته شود) می‌توانند زیرمجموعه‌ی فانتزی تاریک قرار گیرند. فرض کنید که یک نویسنده‌ی ژانر وحشت بخواهد فانتزی بنویسد، در این صورت، نتیجه حتماً فانتزی تاریک خواهد بود!

بخش چهارم مقاله را در سایت کتابک بخوانید: فانتزی و زیرگونه‌های آن (بخش چهارم)

این داستان‌ها بیشتر داستانِ ‌کوتاه هستند تا رمان؛ علاوه بر این، از فضای داستانِ وحشت فاصله می‌گیرند و ماجراهای فراطبیعی‌تری را شامل می‌شوند. تکامل این ژانر در آن است که عنصر فراطبیعی شخصیت اصلی داستان یا قهرمان باشد. 

ویژگی‌های دیگر فانتزی تاریک

•    سطح جادو: برخی جادو، فراطبیعی (Paranormal) و اسرارآمیز (Occult) را مشابه تلقی می‌کنند. اما اگر کسی جادو را از دو مورد دیگر متفاوت بداند، جادوی کمی در این زیرگونه پیدا می‌کند؛ زیرا اتفاقات فراطبیعی قالب اصلی داستان را شکل می‌دهند.

•    سطح شخصیت‌پردازی: در این زیرگونه، نیازی به شخصیت‌های پیچیده نیست. اما برخی شخصیت‌ها در معرض انتخاب‌های اخلاقی سخت قرار می‌گیرند.

•    سطح پیچیدگی طرح: اگر پیچیدگی را با زیرطرح‌ها و چرخش‌ها بسنجیم، این زیرگونه سطح پیچیدگی کمی دارد و طرح داستان هیجان بیشتری دارد. در حقیقت، تعبیر پیچیدگیِ اتفاقات وابسته به سلیقه‌ی خواننده است.

•    سطح خشونت: داستان‌های جدیدتر از خشونت ضمنی پرهیز می‌کنند و خشونت علنی دارند.

زیرگونه‌های مرتبط با فانتزی تاریک

•    فانتزی فراطبیعی (paranormal fantasy)، فانتزی رمانتیک، فانتزی اسطوره‌ای و Slipstream. 

فانتزی خون‌آشام [3]

بیش از یک قرن است که فانتزی خون‌آشام در ادبیات، فیلم و سریال‌های تلویزیونی محبوب شده است. اما حقیقت این است که این ژانر از قرن هجدهم وجود داشته است. این داستان‌ها بر اساس افسانه‌های قدیمی و معمولاً رومانیایی ساخته و پرداخته شده‌اند. در این داستان‌های قدیمی، به‌طور معمول، خون‌آشام‌ها در قالب نمایندگان سیاهِ شیطان نمایش داده می‌شوند. البته، پیش از این، کلیشه‌هایی وجود داشت که عموماً جذاب بودند: خون‌آشام‌ها نمی‌توانستند بازتاب خود را ببینند، صلیب و سیر نقاط ضعف آن‌ها بود، نقره و پرتوی آفتاب برای ایشان مرگ‌بار بود و...

فانتزی خون‌ شام

فانتزی‌های خون‌آشام به دلیل المان‌های قوی فراطبیعی و پس‌زمینه‌ی خون‌آلود، رابطه‌ی جنسی و مرگ شناخته‌شده هستند. اما همان‌طور که زیرگونه رشد کرده است، این ویژگی‌ها نیز تغییر یافته‌اند. با شروع قرن بیستم تعریف خون‌آشام به‌تدریج تغییر کرد. آن‌ها به قهرمانان شاعرانه تراژدی تبدیل شدند. این زیرگونه می‌تواند المان‌هایی را از سایر گونه‌ها و زیرگونه‌ها کسب کند: وحشت گوتیک، رومانس، رومانس نوجوان، درام جرم، داستان تاریخی، داستان‌های جنایی نفس‌گیر و حتی گونه‌ی کمدی. 

ویژگی‌های دیگر فانتزی خون‌آشام

•    سطح جادو: کم-هیچ. داستان‌های خون‌آشام بیشتر فراطبیعی‌اند تا جادویی. البته به‌تازگی خون‌آشام‌ها توانایی‌های خاصی از خود نشان‌‌ می‌دهند!

•    اندیشه‌های والا و پیامدها و تأثیرات اجتماعی: متغیر. داستان‌های جدیدتر چندان با مسائل اجتماعی ادغام نمی‌شوند (بیشتر منظور داستان‌هایی است که با رومانس پُر شده‌اند و برای مخاطبان نوجوان جذاب هستند). اما برخی داستان‌های خون‌آشام در ترسیم جهان از نگاه شخص بیگانه موفق بوده‌اند؛ بیگانه‌ای که همواره طرد شده و مجبور بوده است پنهان شود.

•    سطح شخصیت‌پردازی: سه نوع شخصیت در این زیرگونه وجود دارد، خون‌آشام، انسان قربانی امیال (the human object of desire) و شکارچی خون‌آشام. این زیرگونه برای مدت‌زمان طولانی وجود داشته‌ است و به این دلیل، احتمالاً شخصیت‌هایش تیپیکال شده‌اند. برخی داستان‌ها که روی محبوبیت گونه سرمایه‌گذاری می‌کنند، متأسفانه نمی‌توانند شخصیت‌ها را به‌خوبی بپرورانند. با وجود این، در برخی از آن‌ها، شخصیت‌های متقاعدکننده‌ای ساخته شده است که انگار از صفحه‌ی کاغذ بیرون می‌پرند! لازم به ذکر است که شخصیت خو‌ن‌آشام لزوماً همیشه سمپاتیک نیست؛ خون‌آشام‌ها در قالب نمایندگان شیطان تصویر می‌شدند، قاتلان بدون فکر و عاری از هرگونه شخصیت. اما حال خون‌آشام‌ها همراه با تکامل زیرگونه تغییر کرده‌اند. 

•    سطح پیچیدگی طرح: متغیر. سادگی یا پیچیدگی طرح به‌شدت به مخاطبان داستان وابسته است؛ برای مثال، اگر مخاطب دختران نوجوان باشد، تمرکز بر رومانس است و در نتیجه طرح ساده است. برعکس، داستان‌هایی که مخاطبانی در سطوح بیشتر دارند، طرح‌های پیچیده‌تری دارند. داستان دراکولا مجموعه‌ای از نامه‌ها و بریده‌های خبر است که مخاطب باید آن‌ها را به هم بچسباند و بدین گونه داستان را دنبال کند.

•    سطح خشونت: متوسط-زیاد. بعضی داستان‌های این زیرگونه کلیشه‌ی مشعل و چنگال را دارند؛ یعنی، همان المان‌هایی که سردمدار خشونت بوده است. برخی داستان‌های دیگر بیشتر بر رابطه‌ی جنسی متمرکزند. به هر حال، وقتی موجوداتی که خون آدمی را می‌خورند در مرکز داستان قرار دارند، خشونت اجتناب‌ناپذیر است!

کتاب فانتزی


خرید کتاب فانتزی


زیرگونه‌های مرتبط با فانتزی خون‌آشام

•    وقتی این زیرگونه ظهور کرد، ابتدا بخشی از گونه‌ی وحشت بود. اما به‌تازگی بیشتر به‌سمت فانتزی گرایش پیدا کرده است و از فانتزی YA و رومانس تأثیر پذیرفته است.

•    فانتزی شهری: فانتزی‌های اخیر خون‌آشام با فانتزی شهری ارتباط بیشتری دارند.

•    فانتزی‌ تاریخی: بسیاری از نویسندگانْ داستان‌ خون‌آشامی خود را در محیط تاریخی بنا می‌کنند و به‌جای بازگویی تاریخ همراه با جادو، آن را با خون‌آشام‌های فراطبیعی بازگو می‌کنند.

•    فانتزی فراطبیعی: فانتزی فراطبیعی در محیطی شهری با موجوداتی همچون خون‌آشام‌ها، گرگینه‌ها و جادوگران رخ می‌دهد. فانتزی فراطبیعی انشعابی از فانتزی شهری با تکیه بر المان‌های فراطبیعی است.

فانتزی شهری [4]

عمده مفهوم این زیرگونه از طریق محیط داستانی تعریف می‌شود که محیطی شهری و به‌طور معمول، در زمان‌ معاصر و روی زمین است، نه در جهانی فانتاستیک. در این داستان‌ها، موجودات و المان‌های فراطبیعی حضور دارند. در عین حال، فانتزی شهری بیشتر ترکیبی از سایر زیرگونه‌هاست تا اینکه خودش تعریفی منسجم داشته باشد. فضای این زیرگونه معمولاً شبیه داستان‌های جنایی است، اما المان‌های رمز‌و‌راز، رومانس، وحشت و فانتزی نیز در آن وجود دارد. در قالب یک زیرگونه‌ی فانتزی، فانتزی شهری بسیار محبوب است، اما فانتزی جدیدی نیز محسوب می‌شود. (این زیرگونه در دهه‌ی ۱۹۹۰ پدیدار شد.)

فانتزی شهری

ویژگی‌های دیگر فانتزی شهری

•    سطح جادو: متغیر. جادو ممکن است بخشی از فانتزی شهری باشد (یا نباشد). اگر جادو وجود داشته باشد، با آن جادویی که در زیرگونه‌های کلاسیک یافت می‌شود متفاوت است؛ زیرا قرار است در همین جهان اتفاق بیفتد. به همین دلیل، جادو یا اتفاقی پذیرفته‌شده است یا چیزی جدید یا رازی به‌شدت پنهان.

•    اندیشه‌های والا و پیامدها و تأثیرات اجتماعی: متغیر. به‌طور معمول گفته می‌شود که فانتزی شهری گریزنده است و به همین دلیل هم عمق زیادی ندارد. اما با توجه به تطبیق‌پذیری‌اش، گاه نظرات عمیقی درباره‌ی جامعه در آن یافت می‌شود.

•    سطح شخصیت‌پردازی: متغیر. کاراکتر تیپیکال در این زیرگونه وجود ندارد. محور داستان ممکن است شخصیت‌ها باشند (یا نباشند).

•    سطح پیچیدگی طرح: متغیر. این زیرگونه بسیار انعطاف‌پذیر است. 

•    سطح خشونت: متغیر. فانتزی شهری حاوی خشونت است، اما خشونت در این زیرگونه الزامی نیست. نویسندگان آزاد هستند هر مقدار که می‌خواهند خشونت وارد داستان کنند.

زیرگونه‌های مرتبط با فانتزی شهری

•    فانتزی YA و هر زیرگونه‌ی دیگر؛ زیرا فانتزی شهری بسیار وسیع و انعطاف‌پذیر است و به ‌ذاتِ خود از بعضی المان‌های سایر زیرگونه‌ها استفاده می‌کند.

فانتزی معاصر [5]

این زیرگونه را از طریق نامش می‌توان شناخت: همان دنیای واقعی در زمان حال که برخی عناصر فانتزی و استعاری به آن اضافه شده است. عناصر فانتزی مرسوم در این زیرگونه وجود دارد، اما به‌طور معمول برای دنیای مدرن بازتولید شده‌اند.

داستان‌های این زیرگونه معمولاً با صحنه‌هایی که به نظر معمولی و روزمره می‌رسند، شروع می‌شود. سپس عناصر جادویی و فراطبیعی به خواننده نشان داده می‌شود و خواننده را به دنیای درون داستان می‌کشد. در این زیرگونه، نویسنده‌ با انتظارات خواننده بازی می‌کند و او را با داستان همراه می‌سازد. در واقع، در این زیرگونه ارتباط احساسی خوبی بین خواننده و داستان برقرار می‌شود.

فانتزی معاصر   

ویژگی‌های دیگر فانتزی معاصر

•    سطح جادو: متغیر. تعیین سطح جادو برای این زیرگونه اندکی مشکل است. جادوی زیاد باعث می‌شود که دنیای داستان غیرواقعی جلوه کند و جادوی کم حس اعجاب ایجاد نمی‌کند یا قصه‌گو را غیرقابل اعتماد جلوه می‌دهد. همان‌طور که گفته شد در فانتزی معاصر، با انتظارات خواننده بازی می‌شود و جادو یکی از شیوه‌های مورد استفاده در این زمینه است. از طرفی، به‌طور معمول، جادو از دید دنیای غیرجادویی پنهان است. البته این بدان معنا نیست که جادو عجیب و قوی نیست، بلکه به این معنی است که هرکسی درباره‌ی آن نمی‌داند. در نهایت، هرچند جادو پنهان است، از منطقی خاص برخوردار است و با ساختار جهان داستانی هم‌خوانی دارد.

•    اندیشه‌های والا و پیامدها و تأثیرات اجتماعی: متوسط تا زیاد. از آنجا که این داستان‌ها در بستر دنیای معاصر اتفاق می‌افتند و نظامی ساده‌تر دارند، برای نویسنده راحت‌تر است که در حین داستان نظرات اجتماعی خود را بیان کند؛ برای مثال، در داستان هری‌پاتر، هری از دنیای واقعی به دنیای جادویی وارد می‌شود و در آنجا با مشکلاتی مشابه با آنچه در دنیای واقعی رخ می‌دهد مواجه شده، درصدد حل آن‌ها برمی‌آید. از این طریق، نویسنده‌ می‌تواند درباره‌ی مشکلات دنیای معاصر نظر بدهد. البته این بدین معنی نیست که تمامی فانتزی‌های معاصر مفاهیم فلسفی و اجتماعی دارند. اما می‌توان گفت که این زیرگونه ظرفیت خوبی برای بیان چنین مفاهیمی دارد.

•    سطح شخصیت‌پردازی: متوسط تا زیاد. در این زیرگونه، بیشتر شخصیت‌ها خاکستری‌اند و کمتر الگوی قهرمان-شر دیده می‌شود. در حقیقت، محدود‌ه‌ی وسیع‌تری از شخصیت‌ها وجود دارد و شخصیت‌ها خاص‌تر هستند؛ برای مثال، احتمال دارد که یک دانشجوی شیمی مشغول یادگیری جادو باشد. این اتفاق باعث می‌شود که شخصیتی متفاوت و جدید در داستان به وجود بیاید؛ همچنین چنین شخصیتی برای خواننده آشناتر است؛ زیرا دانشجوی شیمی شخصیتی آشنا در دنیای واقعی است.

•    سطح پیچیدگی طرح: متوسط تا زیاد. برتری فانتزی معاصر نسبت‌به زیرگونه‌های قدیمی‌تر در این است که فانتزی معاصر منطقی ذاتی دارد. ساختاری آشنا در داستان وجود دارد که طرح‌ را پربارتر کند؛ هرچند که شاید این ساختار اندکی با جادو تغییر کند، در کل همه‌چیز حسی واقعی و باورپذیر دارد.

•    سطح خشونت: متغیر. خشونت مؤلفه‌ی اصلی این زیرگونه نیست. داستان‌های خشن در این زیرگونه پیدا می‌شوند، اما لزوماً همه‌ی داستان‌ها عنصر خشونت ندارند.

زیرگونه‌های مرتبط با فانتزی معاصر

•    فانتزی شهری: فانتزی شهری زیرمجموعه‌ای از فانتزی معاصر است که در آن نظام داستان در فضای شهری اتفاق می‌افتد.

•    فانتزی YA: بیشتر فانتزی‌هایی که برای نوجوانان نوشته می‌شوند، فانتزی معاصر هستند.

•    فانتزی اسطوره‌ای (mythic fantasy): برخی داستان‌های فانتزی معاصر المان‌های اسطوری‌ای دارند. 

•    رئالیسم جادویی: فانتزی معاصر گاه با عنوان رئالیسم جادویی شناخته می‌شود؛ زیرا هردوی آن‌ها این حس را به وجود می‌آورند که جادو و فراطبیعت در بطن دنیای واقعی و منطقی نهفته شده است.

فانتزی پارانُرمال [6]

این زیرگونه را می‌توان نسخه‌ی فانتزیِ رمان ماجراجویی کلاسیک (classic advanture novel) دانست؛ در فانتزی‌های سینمایی بسیار محبوب شده است و داستان‌هایی را که معمولاً زیرمجموعه‌ی فانتزی شهری‌اند در بر می‌گیرد.
داستان مرسوم فانتزی پارانرمال به این صورت است: زندگی شهری چیز‌های عادی و خوبی را نشان می‌دهد؛ مانند غذا، مُد، هتل‌ها، رستوران‌ها و زندگی شبانه. قهرمانان‌ داستان از این زندگی لذت می‌برند، اما گاه این خوشی را هیولاهای ساکن در شهر خراب می‌‌کنند. قهرمانان داستان معمولاً قدرت‌هایی جادویی دارند و می‌توانند با این نیروهای شر مبارزه کنند. در این داستان‌های ماجراجویانه، بحرانی که پیش می‌آید از بین نمی‌رود تا اینکه مشکل حل شود.

فانتزی پارانرمال

ویژگی‌های دیگر فانتزی پارانُرمال

•    سطح جادو: زیاد. در این زیرگونه، جادو در قالب حقیقتی که زیربنای دنیای واقعی است، پذیرفته شده است. 

•    سطح شخصیت‌پردازی: بسیار متغیر. می‌تواند پیچیده یا ساده باشد. دست‌کم برخی شخصیت‌ها معاصر و شهری هستند.

•    سطح پیچیدگی طرح: طرح‌ها خیلی پیچیده نیست، چون سبک داستا‌ن‌ها سرگرمی است.

•    سطح خشونت: معمولاً خشونت وجود دارد، ولی سطح آن متغیر است؛ همچنین رابطه‌ی جنسی بخشی از داستان است.

زیرگونه‌های مرتبط با فانتزی پارانُرمال

•    فانتزی شهری. فانتزی سیاه، رمانس فانتاستیک (fantastic romance)، فانتزی رمانتیک، فانتزی اسطوره‌ای و فانتزی قهرمانانه.


پانویس

[1] Gritty Fantasy

[2] Dark Fantasy

[3] Vampire Fantasy

[4] Urban Fantasy

[5] Contemporary Fantasy

[6] paranormal fantasy

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
مترجم (دسته بندی)
ویراستار (دسته بندی)
پدیدآورندگان (دسته بندی)
نوع محتوا
مقاله
جایگاه
اسلایدشو
مقالات صفحه اصلی
ویژه صفحه اصلی

دوستان خوب و یک فکر بکر

Submitted by editor69 on

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
مترجم (Term)
نگارنده معرفی کتاب
نوع محتوا
معرفی کتاب
جایگاه
معرفی کتاب صفحه اصلی
قالب کتاب

فهرست کتابک به مناسبت روز جهانی حیات وحش، ۱۳ اسفند

Submitted by editor69 on

 ۲۰ دسامبر ۲۰۱۳ در شصت‌وهشتمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ۳ مارس برابر با ۱۳ اسفند به عنوان «روز جهانی حیات‌وحش» اعلام شد. این روز به عنوان روزی که کنوانسیون بین‌المللی تجارت گونه‌های جانوری و گیاهی وحشی در خطر انقراض (CITES) در سال ۱۹۷۳ امضا شد نیز اهمیت دارد. هدف از روز جهانی حیات‌وحش علاوه بر آشنایی با جانوران و حفظ محیط‌زیست آن‌ها، افزایش آگاهی نسبت به گونه‌های در معرض خطر انقراض است.

در سایت کتابک بخوانید: سرنوشت حیات وحش در دستان ماست

مردم در همه جا برای برآوردن نیازهایشان به حیات‌وحش و منابع زیستی متکی هستند که از جمله می‌توان به تامین غذا، سوخت، دارو، مسکن و پوشاک اشاره کرد. برای اینکه از مزایا و زیبایی‌هایی که طبیعت برای ما و سیاره ما به ارمغان می‌آورد لذت ببریم، می‌بایست نسبت به حفاظت از محیط‌زیست و گونه‌های گیاهی و جانوری کوشا باشیم. بنابراین، بیایید روز جهانی حیات‌وحش را جشن گرفته و در این روز با کارهای مهم حفاظتی که در سراسر جهان انجام می‌شود، آشنا شویم.

کتابک برای «روز جهانی حیات وحش» کتاب‌های زیر را به شما معرفی می‌کند:

به تماشای پرندگان برویم! (دوجلدی)/ برای ۵ تا ۱۲ سال/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب به تماشای پرندگان برویم! (دوجلدی)/ خرید کتاب ٰبه تماشای پرندگان برویم! (دوجلدی))

فریاد یوزپلنگ/ برای ۷ تا ۱۲ سال/ (معرفی کتاب فریاد یوزپلنگ/ خرید کتاب فریاد یوزپلنگ)

تونل/ برای ۷ تا ۱۲ سال/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب تونل/ خرید کتاب ٰتونل)

چرا باید نگران کره زمین باشیم؟/ برای ۹ تا ۱۲ سال/ (معرفی کتاب چرا باید نگران کره زمین باشیم؟/ خرید کتاب چرا باید نگران کره زمین باشیم؟)

نجات حیات وحش/ برای ۹ تا ۱۲ سال/ (معرفی کتاب نجات حیات وحش/ خرید کتاب نجات حیات وحش)

فن‌آوری حیات‌وحش/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب فن‌آوری حیات‌وحش/ خرید کتاب فن‌آوری حیات‌وحش)

سایه‌ی هیولا/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب سایه‌ی هیولا/ خرید کتاب سایه‌ی هیولا)

زمین کمک!/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب زمین کمک!/ خرید کتاب زمین کمک!)

جین گودال در قلمروی شامپانزه‌‌ها/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب جین گودال در قلمروی شامپانزه‌‌ها/ خرید کتاب جین گودال در قلمروی شامپانزه‌‌ها)

نجات دلفین کوچولو/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب نجات دلفین کوچولو/ خرید کتاب نجات دلفین کوچولو)

ردپای پلنگ – داستان‌های حیات وحش ۱/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب ردپای پلنگ – داستان‌های حیات وحش ۱/ خرید کتاب ردپای پلنگ – داستان‌های حیات وحش ۱)

صخره بابون – داستان‌های حیات وحش ۲/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب صخره بابون – داستان‌های حیات وحش ۲/ خرید کتاب صخره بابون – داستان‌های حیات وحش ۲)

خروش فیل – داستان‌های حیات وحش ۳/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب خروش فیل – داستان‌های حیات وحش ۳/ خرید کتاب ٰخروش فیل – داستان‌های حیات وحش ۳)

آتش‌‌افروزی کرگدن – داستان‌های حیات وحش ۴/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب آتش‌‌افروزی کرگدن – داستان‌های حیات وحش ۴/ خرید کتاب آتش‌‌افروزی کرگدن – داستان‌های حیات وحش ۴)

گرگ قرمز – داستان‌های حیات وحش ۵/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب گرگ قرمز – داستان‌های حیات وحش ۵/ خرید کتاب گرگ قرمز – داستان‌های حیات وحش ۵)

غوغای گورخر – داستان‌های حیات وحش ۶/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب غوغای گورخر – داستان‌های حیات وحش ۶/ خرید کتاب غوغای گورخر – داستان‌های حیات وحش ۶)

نجات طوطی – داستان‌ های حیات وحش ۷/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب نجات طوطی – داستان‌ های حیات وحش ۷/ خرید کتاب نجات طوطی – داستان‌ های حیات وحش ۷)

گشت لاک پشت – داستان‌ های حیات وحش ۸/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب گشت لاک پشت – داستان‌ های حیات وحش ۸/ خرید کتاب گشت لاک پشت – داستان‌ های حیات وحش ۸)

غرور شیر – داستان های حیات وحش ۱۰/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب غرور شیر – داستان های حیات وحش ۱۰/ خرید کتاب غرور شیر – داستان های حیات وحش ۱۰)

حیات وحش در خطر انقراض/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب حیات وحش در خطر انقراض/ خرید کتاب حیات وحش در خطر انقراض)

فرهنگ نامه حیات وحش ایران/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب فرهنگ نامه حیات وحش ایران/ خرید کتاب فرهنگ نامه حیات وحش ایران)

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نویسنده (دسته بندی)
پدیدآورندگان (دسته بندی)
نوع محتوا
مقاله

فهرست کتابک به مناسبت روز «یک افسانه بگو»، ۷ اسفند

Submitted by editor69 on

روز «یک افسانه بگو» هر سال در ۲۶ فوریه برابر با ۷ اسفند جشن گرفته می‌شود. این روز یک موقعیت جالب است که کودک درون خود را بیرون بیاوریم و در حالی که از هیولاها و بدی‌های جهان فرار می‌کنیم، روزی شاد داشته باشیم!

افسانه‌های پریان شخصیت‌های فولکلور مسحورکننده‌ای مانند پری، جادوگران، حیوانات سخنگو، و اشیاء بی‌جانی که حرکت می‌کنند، قهرمانان و تبهکارانی که درگیر توطئه‌های مرتبط با زندگی واقعی هستند و پایان‌های خوش را به تصویر می‌کشند. روز «یک افسانه بگو» همه را تشویق می‌کند تا با خواندن، گفتن و گوش دادن به افسانه‌ها در سراسر جهان این رویداد را به یاد آورند. 

«هانس کریستین آندرسن» نویسنده، شاعر و نمایش‌نامه‌نویس دانمارکی نیز جزو افرادی بود که به سبب بازنویسی و اقتباس از افسانه‌های پریان در آثارش، به‌عنوان «پدر افسانه‌های نو» شناخته می‌شود. از جمله آثار او می‌توان به: لباس جدید امپراتور، پری دریایی کوچک، ملکه‌ی برفی و جوجه اردک زشت اشاره کرد.


کتابک برای روز «یک افسانه بگو» کتاب‌های زیر را به شما معرفی می‌کند:

کدو قلقله زن/ برای ۳ تا ۹ سال/ (معرفی کتاب کدو قلقله زن/ خرید کتاب کدو قلقله زن)

هیزم‌شکن فقر و کبوتر/ برای ۳ تا ۹ سال/ (معرفی کتاب هیزم‌شکن فقر و کبوتر/ خرید کتاب هیزم‌شکن فقر و کبوتر)

بنفشه‌های عمو نوروز/ برای ۷ تا ۱۲ سال/ (معرفی کتاب بنفشه‌های عمو نوروز/ خرید کتاب بنفشه‌های عمو نوروز)

افسانه درخت خرما و بزی/ برای ۷ تا ۱۲ سال/ (معرفی کتاب افسانه درخت خرما و بزی/ خرید کتاب ٰافسانه درخت خرما و بزی)

خرگوشان چشمه‌ی ماه/ برای ۷ تا ۱۲ سال/ (معرفی کتاب ٰخرگوشان چشمه‌ی ماه/ خرید کتاب خرگوشان چشمه‌ی ماه)

طوطی و بقال/ برای ۷ تا ۱۲ سال/ (معرفی کتاب طوطی و بقال/ خرید کتاب طوطی و بقال)

شیرشاه/ برای ۷ تا ۱۲ سال/ (معرفی کتاب شیرشاه/ خرید کتاب ٰشیرشاه)

پریزادان درخت سیب/ برای ۷ تا ۱۲ سال/ (معرفی کتاب پریزادان درخت سیب/ خرید کتاب ٰپریزادان درخت سیب)

جهان افسانه: مجموعه کامل افسانه های برادران گریم/ برای ۷ تا ۱۲ سال/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب ٰجهان افسانه: مجموعه کامل افسانه های برادران گریم/ خرید کتاب جهان افسانه: مجموعه کامل افسانه های برادران گریم)

قصه ها و افسانه های گریم، مجموعه ۵ جلدی/ برای ۹ تا ۱۲ سال/ (معرفی کتاب قصه ها و افسانه های گریم، مجموعه ۵ جلدی/ خرید کتاب قصه ها و افسانه های گریم، مجموعه ۵ جلدی)

افسانه‌هایی از شاهنامه/ برای ۹ تا ۱۲ سال/ (معرفی کتاب افسانه‌هایی از شاهنامه/ خرید کتاب افسانه‌هایی از شاهنامه)

فندق‌شکن/ برای ۹ تا ۱۲ سال/ (معرفی کتاب فندق‌شکن/ خرید کتاب فندق‌شکن)

آرش کمان‌دار/ برای ۹ تا ۱۲ سال/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب آرش کمان‌دار/ خرید کتاب آرش کمان‌دار)

مجموعه قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب/ برای ۹ تا ۱۲ سال/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب مجموعه قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب/ خرید کتاب مجموعه قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب)

داستان های فلسفی جهان - افسانه ها ۲/ برای ۹ تا ۱۲ سال/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب داستان های فلسفی جهان - افسانه ها ۲/ خرید کتاب داستان های فلسفی جهان - افسانه ها ۲)

افسانه‌های کچل/ برای ۹ تا ۱۲ سال/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب افسانه‌های کچل/ خرید کتاب افسانه‌های کچل)

افسانه‌های مردم روسیه/ برای ۹ تا ۱۲ سال/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب ٰافسانه‌های مردم روسیه/ خرید کتاب افسانه‌های مردم روسیه)

ترنجون/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب ترنجون/ خرید کتاب ترنجون)

مجموعه‌ی هری پاتر/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی مجموعه‌ی هری پاتر/ خرید مجموعه‌ی هری پاتر)

ارباب حلقه‌ها/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب ارباب حلقه‌ها/ خرید کتاب ارباب حلقه‌ها)

هابیت/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب هابیت/ خرید کتاب هابیت)

افسانه‌‌‌‌‌های کردی (رازها)/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب افسانه‌‌‌‌‌های کردی (رازها)/ خرید کتاب افسانه‌‌‌‌‌های کردی (رازها))

کودکان به قصه نیاز دارند: کاربردهای افسانه و افسون/ برای کتابداران/ (معرفی کتاب کودکان به قصه نیاز دارند: کاربردهای افسانه و افسون/ خرید کتاب کودکان به قصه نیاز دارند: کاربردهای افسانه و افسون)

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نویسنده (دسته بندی)
پدیدآورندگان (دسته بندی)
نوع محتوا
مقاله

وقتی مامان بزرگ کوچک می شود

Submitted by editor69 on

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نویسنده (Term)
مترجم (Term)
تصویرگر (Term)
نگارنده معرفی کتاب
نوع محتوا
معرفی کتاب
جایگاه
معرفی کتاب صفحه اصلی
ژانر کتاب

با تو

Submitted by editor69 on

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نویسنده (Term)
مترجم (Term)
تصویرگر (Term)
پدیدآورندگان (Term)
نگارنده معرفی کتاب
نوع محتوا
معرفی کتاب
جایگاه
معرفی کتاب صفحه اصلی
ژانر کتاب
قالب کتاب

یک روز برای سر به هوا شدن! گزارش نخستین کارگاه «باشگاه پرنده‌نگری» در کتابخانه‌های «با من بخوان» انجمن شکوفان

Submitted by editor69 on

«پرنده‌نگری» فعالیتی است که افراد گوناگون در گروه‌های سنی مختلف را جذب و شیفته‌ی خود می‌کند. تماشای پرندگان یا پرنده‌نگری یعنی دیدن و چشم داشتن تفریحی به پرندگانِ زنده در زیستگاه طبیعی‌شان. سر به هوا بودن و جست‌وجوی پرندگان انگیزه‌ای است برای بهتر دیدن دنیای اطراف، دوستی عمیق‌تر با طبیعت و محیط زیست، مطالعه‌ی بیش‌تر، گذراندن اوقات فراغت با فعالیتی باکیفیت، تقویت اعتماد‌به‌نفس و استقلال فردی، تمرین کار گروهی و انجام فعالیتی لذت‌بخش و انرژی‌بخش. 

زمستان امسال به بهانه‌ی انتشار کتاب «به تماشای پرندگان برویم!» توسط کتاب تاک، مجموعه کارگاه‌های «آشنایی با پرندگان و پرنده‌نگری» در کتابخانه‌های انجمن حمایتی آموزشی شکوفان آغاز شد تا پرنده‌نگری به‌عنوان یک فعالیت جذاب به مخاطبان نوجوانان این کتابخانه‌ها معرفی شود. در نخستین جلسه از این مجموعه کارگاه‌ها که 28 دی‌ماه 1402 در کتابخانه‌های انجمن شکوفان در دو روستای محمودآباد و حاجی‌آباد در جنوب تهران برگزار شد، 30 نفر از نوجوانان 11 تا 15 سال و 10 نفر از کتابداران و مربیان حضور داشتند و پس از آشنایی بیش‌تر با پرندگان و فعالیت پرنده‌نگری، تشویق شدند تا آن‌ها هم سر به هوا شوند!

به تماشای پرندگان برویم


خرید کتاب به تماشای پرندگان برویم! (دو جلدی)


تسهیل‌گران این کارگاه صفورا زواران حسینی، کارشناس محیط زیست، از همکاران باسابقه‌ی برنامه‌ی «با من بخوان» و نویسنده‌ی کتاب «به تماشای پرندگان برویم!» و زهرا قیامی، از باشگاه پرنده‌نگری ایرانیان و تسهیل‌گر کودک و نوجوان پرنده‌نگری، بودند و در آغاز کارگاه با بیان برخی از ویژگی‌های جالب و شگفت‌انگیز پرندگان تلاش کردند توجه و علاقه‌ی نوجوانان را به این موضوع جلب کنند. 

کارگاه پرنده نگری

کارگاه پرنده نگری بهمن ۱۴۰۲

سپس فعالیت «پرنده‌نگری» به مخاطبان معرفی شد و کتاب «به تماشای پرندگان برویم!» در اختیار آنان قرار گرفت تا پس از کارگاه به عنوان منبعی ساده اما غنی از آن بهره بگیرند. این کتاب دو جلدی کتابی غیرداستانی و علمی-اطلاعاتی با موضوع پرنده‌نگری است که در آن 70 گونه از انواع پرندگانی که بیش از پرندگان دیگر در ایران امکان دیده‌شدن‌شان وجود دارد، معرفی شده‌اند. در ادامه، تسهیل‌گران با هدف استفاده‌ی هرچه بهتر از این کتاب، دو فعالیت گروهی را برای درک بهتر بخش‌های مختلف کتاب، انواع مطالب ارائه‌شده، معنای رنگ‌ها و نمادهای موجود در آن و... به اجرا درآوردند که نوجوانان را به تکاپو و جست‌وجو تشویق کرد و فضای پرشوری به کارگاه بخشید. 

پرنده نگری

کارگاه پرنده نگری بهمن ۱۴۰۲

کارگاه پرنده نگری گروه با من بخوان

کارگاه پرنده نگری در محمودآباد و حاجی آباد

در پایان، لذت شرکت در این کارگاه با حضور در فضای باز و پرنده‌نگری به‌شکل عملی تکمیل شد!

کارگاه پرنده نگری بهمن ۱۴۰۲

پرنده نگری

پرنده نگری

کتابخانه‌های «با من بخوان» بر پایه‌ی تجربه‌ی اندوخته‌شده، در بیش از 10 سال تبدیل به مکانی هم‌تراز رغبت کودکان شده‌اند تا کودکان با اشتیاق بارها و بارها به کتابخانه بیایند و در دنیای کتاب‌ها غرق شوند. در این بین جذب گروه سنی نوجوان یکی از دغدغه‌های اصلی کتابداران است. مرور تجربه‌های کتابخانه‌های کودک و نوجوان موفق سراسر دنیا نشان می‌دهد برای جذب نوجوانان لازم است فعالیت‌هایی طراحی شود که هم به موضوع‌های مورد علاقه‌ی نوجوانان بپردازد و هم در آن‌ها فرصت‌هایی برای نقش‌آفرینی اجتماعی، تمرین استقلال فردی و توسعه‌ی روابط با هم‌سالان و بزرگ‌سالان، هم‌راه با لذت و تفریح فراهم باشد.

تشکیل «باشگاه پرنده‌نگری» در کتابخانه‌های «با من بخوان» فرصتی است تا نوجوانان علاقه‌مند به پرندگان گرد هم بیایند و در کنار هم و هم‌گام با مربیان و کتابداران بیش از گذشته، همسایگان بال‌دارشان را بشناسند، به محیط‌زیست توجه کنند، و به بهانه‌ی این موضوع بسیاری از مهارت‌های فردی و اجتماعی خود را توسعه دهند.

کارگاه‌های «آشنایی با پرندگان و پرنده‌نگری» در مراکز انجمن شکوفان در جنوب تهران ادامه خواهند داشت و در این فاصله اعضای باشگاه نیز با هم‌راهی کتابداران و مربیان خود به فعالیت عملی و تمرین پرنده‌نگری خواهند پرداخت. «با من بخوان» امیدوار است با ثبت این تجربه، الگویی برای گسترش و معرفی این فعالیت لذت‌آفرین و ثمربخش به دیگر کتابخانه‌های «با من بخوان» در سراسر کشور فراهم کند.

در کتابک بیشتر بخوانید:
پرنده‌نگری، راهی برای افزایش ارتباط کودکان و طبیعت
دنیای پرنده‌ها و پرنده‌نگری، گفت‌وگو با سیدحامد موسوی

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نویسنده (دسته بندی)
پدیدآورندگان (دسته بندی)
نوع محتوا
خبر
جایگاه
اسلایدشو
مقالات صفحه اصلی
با من بخوان صفحه اصلی

زندگی، زمانه و داستان‌های هوشنگ مرادی کرمانی بخش چهارم: از سربار تا سرخور تا مرگی با چشم‌های بیدار

Submitted by editor69 on

پیش از شروع مقاله، سه قسمت پیشین را در سایت کتابک بخوانید: 

زندگی، زمانه و داستان‌های هوشنگ مرادی‌کرمانی بخش نخست: مرادی کرمانی، روایت سرگردانی میان «‌من»‌ و «من دیگر»

زندگی، زمانه و داستان‌های هوشنگ مرادی‌کرمانی بخش دوم: غریبه‌ترین آشناها

زندگی، زمانه و داستان‌های هوشنگ مرادی کرمانی بخش سوم: آنان که گول نخورده‌اند به خطا می‌روند

«هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتن خود برنخاست
که من به زندگی نشسته‌ام![1]»

1.    از نیستی جسمیت‌یافته[2]...

«تهِ خیار[3]» داستان استاد خطاطی است که تنها زندگی می‌کند. یک شب که استاد خوابش نمی‌برد، خیاری از میوه‌خوری برمی‌دارد و به گل ریز و پژمرده‌ی سَرِ خیار نگاه می‌کند و چشم‌اش به تابلوی بالای کمد می‌افتد: «زندگی به خیار می‌ماند، ته‌اش تلخ است.» استاد گرفتار پرسشی می‌شود که نه‌تنها خواب را می‌رباید که زندگی‌اش را به مسیر دیگری می‌برد! او می‌خواهد بداند سر خیار تلخ است یا ته آن؟ اگر سرش تلخ باشد می‌شود آن را کند و دور انداخت اما اگر ته آن تلخ باشد با این زندگی کاری نمی‌شود کرد. دوست استاد گفته که سر خیار آن‌جایی است که زندگی خیار آغاز شده، از میان گلی که به ساقه چسبیده رشد می‌کند و پیش می‌رود تا جایی که دیگر قدرت قد کشیدن ندارد: «می‌ایستد و دیگر هیچ! یعنی تمام. پایان زندگی خیار.» استاد باید پاسخ این پرسش را پیدا کند. پس به خانه‌ی همسایه می‌رود و از او درباره‌ی ته و سر خیار می‌پرسد. همسایه حوصله‌ی فکر کردن به پرسش استاد را ندارد: «حالا چه فرق می‌کند که ته خیار کجایش باشد. بروید بخوابید.» همسایه دلیل این پرسش را تنهایی استاد می‌داند اما استاد باور دارد: «زمانی که خیار چیز خوراکی است مهم نیست که سر و ته‌اش کجاست. اما همین که به زندگی تشبیه کردیم موضوع فرق می‌کند.» استاد باور کرده که زندگی خیاری است که سرش تلخ است و می‌شود تلخی‌اش را کند: «چون دست ما نبوده است.»

کتاب ته خیار


خرید کتاب ته خیار


همسایه خاله‌ی هنردوستش را به خانه‌ی استاد می‌فرستد تا استاد را از تنهایی در‌آورد. خاله هم استاد را می‌فرستد به روستا تا هوایی بخورد. وقتی استاد به خانه بازمی‌گردد، خاله تمامی چیدمان خانه را تغییر داده. زندگی استاد زیرورو شده است و اینجاست که خاله برای او قصه‌ای تعریف می‌کند؛ قصه‌ درباره‌ی مرد نابینایی است که کباب می‌خرد. مرد می‌رود کنار یک جوی آب، و با صدای پرندگان و بوی پونه و زمزمه‌ی جوبیار، کباب داغ و نان نرم را به دهان می‌گذارد، می‌جود و قورت می‌دهد. یک‌بار که لقمه‌ای درست می‌کند، لقمه می‌جنبد و قور قور صدا می‌کند. مرد نابینا می‌گوید: «قورقورت را نمی‌شنوم. دارم کباب می‌خورم. همین.» لقمه‌ی جنبان را به دهان می‌گذارد. لقمه زیر دندان‌های مرد تسلیم می‌شود و مرد فقط به کباب و نان تازه فکر می‌کند: «زندگی یعنی این.» قصه که تمام می‌شود استاد قلم و دواتش را می‌آورد و روی کاغذی درشت می‌نویسد: «زندگی قورباغه‌ی زنده‌ای است که نابینایی آن را با اشتها می‌خورد.» و این تابلو در داستان جای تابلوی خیار را می‌گیرد! 

اگر زندگی قورباغه‌ی زنده و جنبان زیر دندان‌های ما باشد، فرقی می‌کند که سرش تلخ باشد یا ته‌اش؟ قورباغه‌ی زنده زیر دندان‌ها، تلخ‌تر و بدمزه‌تر است یا ته خیار؟ تفاوتی دارد که زندگی خوشمزه یا بدمزه باشد؟ چرا در این جمله زندگی به ریشخند گرفته شده است؟

در نگاه استاد، زندگی خیاری بود که سرش تلخ است، پس می‌شد سر آن را کند و دور انداخت، فراموش‌اش کرد، البته اگر بشود! می‌شد زندگی را آن‌جور که می‌خواهی ادامه بدهی و دل‌ات را به گل آخرش خوش کنی: «این گل هم مثل همان گل‌هایی است که روز آخر برای‌مان می‌آورند. از گل درآمده و با گل تمام می‌شود، همین.» اما اگر ما نابینایانی باشیم که در هر لحظه لقمه‌ای قورباغه بر دهان می‌گذاریم و غرق لذت می‌شویم و در خیال‌مان در حال خوردن کباب هستیم، زندگی چه معنایی دارد؟

زندگی در نگاه هوشنگ مرادی‌کرمانی «ابژه‌ای والا[4]» نیست بلکه «ابژه‌ای مبتذل» است که ما می‌خواهیم آن را «ابژه‌ای والا» ببینیم. خنده و نگاه طناز مرادی کرمانی هم از اینجا می‌آید. او می‌داند زندگی چیست، می‌داند در لحظه، همه‌ی ما با خیالِ لذت و شادی، قورباغه‌های جنبان را می‌جویم. اما تا جایی که قدرت قد کشیدن داریم ادامه می‌دهیم و: «رشد می‌کند و پیش می‌رود تا جایی که دیگر قدرت قد کشیدن ندارد. می‌ایستد و دیگر هیچ، یعنی تمام. پایان...» ما کور می‌شویم به دیدن و خوردن قورباغه. می‌دانیم که داریم قورباغه‌ای را می‌خوریم. مرد نابینا در پاسخ به قورقور قورباغه می‌گوید: «قورقورت را نمی‌شنوم دارم کباب می‌خورم. همین.» او می‌شنود اما نمی‌خواهد بشنود. نشنیدن اینجا شنیدن است. ندانستن این‌جا دانستن است و «همین» یعنی می‌دانم اما نمی‌خواهم بدانم، می‌شنوم اما نمی‌خواهم بشنوم. همین. چون «زندگی یعنی این.» «این» چه لحظه‌ای است در زندگی؟ 

دو واژه‌ی «همین» و «این» در این قصه، هم نشانه‌ی تأکید است و هم ناچاری. زندگی همین است، ناگزیریم زندگی را همین‌گونه بپذیریم و یا بهتر است بگوییم، «باید» بپذیریم. با گفتن «همین» هر نوع پرسش و یا اعتراضی تمام می‌شود. «دارم کباب می‌خورم. همین.» و مرد نابینا نمی‌خواهد بداند که کباب‌اش می‌تواند قورباغه‌ای زنده باشد. قصه می‌گوید باید چشم ببندیم و بین لقمه‌های کباب زندگی، قورباغه را هم با اشتها بخوریم. چون ناگزیریم زندگی را با همه بار و بنه و ایرادهایش بپذیریم و آن را والا ببینیم! اما در همان لحظه زندگی را تسلیم خود هم می‌کنیم: «لقمه‌ی جنبان را گذاشت توی دهانش و بنا کردن به جویدن. لقمه زیر دندان‌های مرد تسلیم شد و مرد به هیچ چیز جز کباب و نان فکر نکرد. زندگی یعنی این.» و با خیال خوردن کباب، تسلیم رویای‌مان می‌شویم.

مرادی کرمانی می‌داند زندگی والا نیست چون زندگی را در مرگ درک کرده است. زندگی او نوسان میانِ زندگی به عنوان ابژه‌ای مبتذل و والا بوده است. برای همین در داستان‌هایش رنج، درد و سختی سویه‌ای از طنز پیدا می‌کند. داستان‌های مرادی کرمانی پر از لحظه‌های است که: «درد به دل، فکر به سر و لبخند به لب می‌آورد[5].» او حیاتی با چشم‌های نابینا و یا مرگی با چشم‌های بیدار دارد. زندگی او تنها جرقه‌ای از نور بوده، لحظه‌ای بوده که در دم در مرگ فرو رفته است. مادر می‌میرد و هوشو سمبل مرگ می‌شود. اما این تازه آغاز ماجراست. در یکی از فصل‌های کتاب «شما که غریبه نیستید»، می‌بینیم که آغ‌بابا برای هوشو قصه‌ای تعریف می‌کند و هوشو قصه را در ذهنش ادامه داده و پایانی خوش برایش ترتیب می‌دهد، پایانی خوش برای خودش در قصه! پایان افسانه‌ای که آغ‌بابا تعریف می‌کند، شاهزاده می‌گریزد و اسبش را از چنگ نامادری حسود نجات می‌دهد اما هوشو شاهزاده را برمی‌گرداند و اسب را قربانی می‌کند تا کودکی را از رنج «سربار» بودن برهاند. آغ‌بابا صبح روزی که «شبش پسرش کاظم با آن حال و روز آمده بود دل و دماغ نداشت و تا صبح فکر کرده بوده و صبح آمده بود پیش دژند که نامه‌ای بنویسد.» اینجا هوشو شاید برای اولین‌بار در نامه‌ای که آغ بابا برای شهبانو، و شاه و مقامات می‌نویسد، می‌شنود که «بی‌سرپرست» و «سربار» است. پس او روزها فکر می‌کند و باقی قصه را برای خودش تعریف می‌کند. این رنج ادامه‌دار است و هوشو که زندگی‌اش در مرگ تجسم‌یافته در نگاه دیگران از «سربار» به «سرخور» تبدیل می‌شود.

کتاب شما که غریبه نیستید


خرید کتاب شما که غریبه نیستید


مرادی کرمانی در فصل‌های پیش از مرگ پدربزرگ، عزیزترین کس‌اش، از فراگیر بودن بیماری و آموزش بهداشت به روستاییان می‌گوید.مرگ پدربزرگ ادامه‌ی طبیعی مرگ و بیماری‌های فراگیر است، و مرادی کرمانی، از فصل نمایش فیلم در روستا، زمینه‌چینی منطقی برای فصل نفس‌گیر مرگ پدربزرگ می‌کند تا شاهدان به چشم ببینند چطور رخدادی معمول، «طبیعی» و نزدیک در زندگی روستایی نشانه و ‌گواه شومی کودک تلقی می‌شود.در همان فصل می‌خوانیم ننه‌سکینه پنج کودکش را بر اثر بیماری از دست داده. مرگ و بیماری همسایه‌ی دیوار به دیوار هر خانه است، همزاد آدمی است، اما مردم روستا هوشو را تجسم مرگ می‌بینند و او از «سربار» به «سرخور» بدل می‌شود، حتا مرگ گوساله را به گردن او می‌اندازند: «از پیشانی تو بود که گوساله مرد. میون این‌همه گوساله چرا باید گوساله‌ی ما بمیره؟» و کم‌کم خودش هم باورش می‌شود که حضورش مرگ و نیستی می‌‌آورد: «وقتی شنیدم عمه‌ام هم رفت آن دنیا، زیر لب گفتم: من که سیرچ نبودم چرا مرد.» 

در این زندگی که با مرگ آغاز شده و در مرگ تنیده شده او بیش از هر کسی می‌داند از چه فاصله‌ای و چگونه و با چه چشمی، به این لحظه‌های فرو رفته در مرگ، به زندگی با چشم‌های نابینا نگاه کند: «کسری از زندگی در مرگ فرو می‌رود و همین است که زندگی را به حقیقتش نابینا می‌سازد. لیکن این همان چیزی است که به زندگی امکان شکوفا شدن می‌دهد.[6]» قورباغه در داستان او، آلترناتیو[7] گرسنگی نیست، بلکه آلترناتیو مرگ است. ما بدون درک اینکه زندگی نوسان میان این ابژه‌ی مبتذل و خواستن ابژه‌ای والاست، ‌نمی‌توانیم دوام بیاوریم.

هوشنگ مرادی کرمانی آموخته چگونه به زندگی از نقطه‌ای «کور» نگاه کند: «آن کسری از زندگی که در چنگال مرگ گرفتار می‌شود... نقطه‌ی کور خود زندگی را نیز برمی‌سازد.[8]» خوردن آن قورباغه با چشمان نابینا، همان لحظه‌ای است که می‌توانیم به چیزها از منظر این نقطه‌ی کور نگاه کنیم، که به زندگی از درون خودش، از نقطه‌ی کور درون‌مان نگاه کنیم. 

در سایت کتابک بخوانید: در ستایش روایت و روایت‌گری، هوشنگ مرادی کرمانی، بار دیگر نامزد جایزه جهانی آسترید لیندگرن (آلما) 2024

قورباغه به ما نگاه می‌کند و قورقور می‌کند: «وقتی به شیئی نگاه می‌کنیم ناگهان در می‌یابیم که آن نیز درست به ما نگاه می‌کند و مستقیما به ما خیره می‌شود... نیچه زندگی با چشمان نابینا را قرار می‌دهد...بدین سان او از "چشمی رویت‌پذیر" و "چشمی لمس‌پذیر" صحبت می‌کند. آنچه من با چشم رویت‌پذیر می‌بینم چیزی نیست مگر بازی تاریک و روشن، بازی رنگ‌ها... اما چشم لمس‌پذیر است که مرا از مکان و فاصله و شکل و حرکت آگاه می‌سازد[9]» یکی از نمونه‌های عجیب نگریستن با چشم لمس‌پذیر در «شما که غریبه نیستید» زمانی است که هوشو خفاشی در دست دارد. این بخش کتاب فقط بازنمایی آزار جانوری به دست کودک نیست، که بسیاری کودکان ممکن است مرتکب شوند. شب‌کور، یا خفاش، نابیناست و هوشو هم نابیناست به زندگی‌اش. او به چشم‌های خفاشی نگاه می‌کند که نمی‌بیند. او هم نابیناست پس خفاش را با حواس دیگرش می‌بیند! هوشو به خودش، از درون خودش، به خفاشی که در خود دارد نگاه می‌کند و لمس‌اش می‌کند: «خفاش را نگاه می‌کنم، چشم‌هایش باز است. اما نمی‌بیند. دست روی سینه‌اش می‌گذارم. قلبش می‌زند. وحشت‌زده است. بی‌تاب است. رگ‌های سیاه میان بال‌هایش را نگاه می‌کنم. خفاش تکه‌ای گوشت سیاه جنبنده و تپنده است، با سری کوچک و دهانی که نه دهان است و نه منقار. سر بال‌هایش را با نخ می‌بندم، سر نخ را به دو تا شاخه می‌بندم و آویزانش می‌کنم. خفاش تاب می‌خورد، در لرزشی زجرآور تاب می‌خورد. پاهایش را تکان می‌دهد. چنگالش تیز و چسبنده است. دست‌هایم را زخم می‌کند وقتی به پشت دست‌هایم چنگ می‌زند...خفاش در تلاطم و هیجان و بی‌خوابی، بال‌هایش را از نخ‌ها رها می‌کند و می‌افتد و توی علف‌ها گم‌و‌گور می‌شود.»

در سایت کتابک بخوانید: به بهانه زادروز «هوشنگ مرادی کرمانی» برای «هوشو»های عشق کتاب

پدیده‌ها در نگاه و ذهن مرادی‌کرمانی، همان احساساتش هستند. او با چشم‌هایش لمس می‌کند و با حس‌هایش می‌بیند. رخدادها، بازنمایی و صورت بخشیدن به حس‌ها در ناخودآگاه اوست. چرا که او آموخته چگونه بر زندگی‌اش، بر تلخی‌ آن، با هوشنگ دوم سایه بیاندازد تا بتواند در این حقیقت کورکننده، در این رنجی که تاب‌آور نیست، زندگی کند. تنها با سایه‌انداختن بر حقیقت است که می‌توان به آن نگریست: «حقیقت همچون نوری بی‌اندازه شدید است، اگر مستقیم بدان خیره شویم، نابینا یا نابودمان می‌کند... حقیقت قدرتمندتر و خشونت‌بارتر از آن است که بتوانیم تحمل کنیم.... تنها می‌توانیم از راه ایجاد سایه بدان نزدیک شویم.»

کتاب هوشنگ دوم


خرید کتاب هوشنگ دوم


«شما که غریبه نیستید» کم‌ترین فاصله و سایه را میان هوشنگ اول و دوم دارد، میان دو «چشم رویت‌پذیر» و «چشم لمس‌پذیر». جایی است که هوشنگ دوم و هوشنگ اول یک جا می‌ایستند. در نیمروزی از زندگی هوشنگ مرادی کرمانی که او با فقدان‌ها و دردهایش، با مرگ از فاصله‌ای نزدیک نزدیک رودررو می‌شود، چهره به چهره‌ی مرگ می‌گذارد و «شما که غریبه نیستید» آفریده می‌شود: «نیمروز قسمی زمان درون زمان است... نیمروز زمان خودش را دارد اما در عین حال زمان را از درون خالی می‌کند. نیمروز لحظه‌ی کوتاه‌ترین سایه است.. نیمروز لحظه‌ای نیست که نور خورشید بر همه چیز می‌تابد تمامی سایه‌ها را محو می‌کند نیمروز لحظه‌ی کوتاه‌ترین سایه است... یکی دوتا می‌شود... چیز بر خودش سایه می‌افکند و بدین سان واحد می‌شود. می‌شود چیز و سایه‌اش. هنگامی که خورشید بر اوج آسمان می‌رسد... چیزها به تعبیری جامه‌ی سایه‌های خویش را بر تن می‌کنند.[10]»

2- "من"

«البته که از بلندای فعلی‌ام، از زمان غریب منزوی کم و بیش متروکه، خود خردسالم را می‌بینم که در آن روز اوت سال 1903، تولد حیات هوشمندانه را جشن می‌گیرد.[11]» 

ناباکوف در خودزندگی‌نامه بازنویسی‌شده‌اش می‌نویسد که نخستین بارقه‌ی خودآگاهی کاملش «آن آگاهی درونی که من منم و والدین‌ام والدین من‌اند» در چهارسالگی و در روزی تابستانی، وقتی دست چپش در دست مادرش و دست راستش در دست پدرش بود، بین آن دو که پابه‌پای هم پیش می‌رفتند، مانند بهتی بر او وارد شده و او به «زمان» وارد شده. این بارقه‌ی آگاهی درست وقتی جا افتاده که او نسبتِ سن والدینش را به سن خود دریافته. کودک چهارساله با این ادراک به جریان مشترک زمان وارد می‌شود. ناباکوف می‌نویسد تا سال‌ها بعد همچنان به سن پدر و مادر به شدت علاقه‌مند می‌ماند و مانند مسافری عصبی که مدام زمان را می‌پرسد آن اعداد را در در ذهن نگه می‌داشت. 

در یادآوری آن روز تابستانی در بوستان خانه ییلاقی‌شان، ناباکوف از بلندای زمان فعلی به گذشته نگاه می‌کند و خود خردسالش را می‌بیند که از پهنه‌ی آفتابی به پهنه‌ی آفتابی دیگری می‌چمد. این نخستین خاطره‌ی کتاب «حرف بزن خاطره» است. در این بارقه‌ی هوشیاری، ولادیمیر خردسال برای نخستین بار با والدین در یک جریان زمانی مشترک قرار می‌گیرد؛ دست در دست هم در محیط تابناک و سیال زمان. او به گمان او زمان نه ابدیتی بی‌انتها که «زندان گردی است بی راه گریز.» ناباکوف در ابتدای کتاب از هراس جوانی می‌نویسد که با مشاهده‌ی فیلم‌های خانوادگی چند هفته پیش از تولدش، چیزی چون حمله‌ی عصبی را از سر گذرانده چون جهانی را دیده کمابیش بی‌تغییر که او اصلا در آنجا حضور نداشته و کسی هم در سوگ غیبتش ننشسته. ما گرفتار زمان هستیم و تنها در زمان هست‌ایم: «هستی مان چیزی نیست جز باریکه‌ی نوری بین دو ابدیت تاریکی.» 

«نمی‌دانم، یادم نیست چند سال دارم. صبح عید است. بچه‌های مدرسه آمده‌اند به عیددیدنی» این نخستین جمله‌های زندگی‌نامه‌ی خودنوشت هوشنگ مرادی کرمانی است. ما هم چون راوی نمی‌دانیم کودک چند ساله است. در همین کتاب در فصل هفت می‌خوانیم هنوز به سن مدرسه نرسیده و پایان فصل یازده می‌گوید یک سال دیگر شش سالش تمام می‌شود و می‌تواند به مدرسه برود. پس پنج ساله است و تا پنج هم می‌تواند بشمارد. از مادرش اتاقی مانده که جهیزیه‌اش در آن است و پدر نیز حضور ندارد و هنوز هوشو او را ندیده است. اگر ولادیمیر چهارساله در آونگ بین دستان پدر و مادر به زمان وارد شد و خود و والدینش را درک کرد و شناخت، هوشنگ واسط و رابطی ندارد تا دستانش را گرفته و او را به زمان مشترک‌شان پیوند بزنند. زمان روایت در خاطره‌های او، زمان حال است. ما خاطرات را رخدادهایی می‌دانیم که از سر گذراندیم و مرتبط با زمان گذشته است پس چرا خاطرات هوشو با زمان حال روایت می‌شود؟ اگر خاطره ولادیمیر چهارساله نخستین بارقه آگاهی بر «من» است، خاطره هوشوی پنج ساله جست‌وجوی کودکی در زمان حال است. بازیافتن خود است در زمان سپری نشده‌ی گذشته. در زمان حال روایت می‌شود چون گذشته هنوز نگذشته است. با این شیوه‌ی روایت ما همراه راوی قدم به قدم به فضای خانه، سرک می‌کشیم: «از لای در اتاق که سرک می‌کشم، در نور گردی که از سقف روی اسباب و اثاث افتاده، رختخواب می‌بینم و کاسه و کماجدان و دیگ مسی و سماور بزرگ ورشویی که زیر نور برق می‌زند.» مرادی کرمانی نمی‌نویسد در اتاقِ مادر، سماور و کاسه و کماجدان و... بود. او می‌گوید رخت‌خواب می‌بینیم و کاسه و کماجدان و سماور که زیر نور برق می‌زند. او می‌خواهد ما با چشم‌های پنج سالگی هوشو ببینیم، این شگرد هوشنگ مرادی کرمانی است در روایت کودکی. او می‌داند برای آنکه کسی را درک کنی باید از چشم او نگاه کنی، پس حتا در کودکی برای فهمیدن پدر، برای این که بداند او با چه کسی حرف می‌زند و دعوا می‌کند، می‌رود پشت سرش و از چشم او نگاه می‌کند. اما «او (پدر) حس می‌کرد. می‌دیدش.» و هوشو نمی‌دید. پس نگاه کردن کافی نیست باید دید، حس کرد. مرادی کرمانی زیر جلد کودکی‌اش می‌رود تا با چشم‌های کودک ببینیم. ما از چشم هوشو نگاه نمی‌کنیم، با چشم او می‌بینیم، همان اندازه که او می‌بیند، از همان باریکه‌ی نوری که او می‌بیند، از لای در اتاق. این فضای روایی به «تداعی آزاد» روانکاوی شبیه است، وقتی مراجع روی کاناپه دراز کشیده و برای راونکاو، و انگار با خودش، حرف می‌زند و به خاطر می‌آورد: پنج ساله‌ام، صبح عید است و...

در سایت کتابک بخوانید: قصه های مجید، قصه‌هایی برای چند نسل - گفت‌و‌گو با محمدهادی محمدی

او از تداعی برای به نخ کشیدن تصویرهای پراکنده‌ی خاطره بهره می‌برد. از بهار، زمان آغاز خاطرات، با خرماهای ولایت مادر و نیش زدن زنبورها به تابستان می‌رود و در همان فصل با شکایت بچه‌ها از هوشو و انداختنش در خمره گردو به پاییز که فصل گردوتکانی است. این خاطره‌ها لزوما از نظر زمانی ادامه‌ی یک‌دیگر نیستند، بلکه دنبال هم کشیده می‌شوند، تصویری، حسی، چیزی، مثلا یک زنبور، نخ خاطره را دنبال خود می‌کشد و فصلی را ورق می‌زند. درختی، گز پیرغیب‌، درخت دیگری،‌ سرو بلند سیرچ، را به خاطر می‌آورد. تکنیک روایی مرادی کرمانی البته نظم و نسج‌یافته‌تر از یادآوری‌های جسته و گریخته‌ی تداعی آزاد است، اما فضای روایی به این فضای خصوصی امن شبیه است. انگار ما خوانندگان یا بینندگان این خاطرات در اتاقی بسته و امن به صدای راوی گوش می‌دهیم. و او خوب می‌داند برای درک کردن باید دید، پس نشان می‌دهد تا ببینیم: «سیل می‌آید، آب گل‌آلود و بدبویی از بالای آبادی هوهو صدا می‌کند، سنگ‌ها را می‌غلتاند و به هم می‌زند، دیوار باغ‌ها و خانه‌ها را می‌کند، پل‌های چوبی را می‌کند و می‌آید، کره‌خر چموش عباسعلی جلوی سیل می‌دود و عر و تیز می‌کند.{...} کره‌خر گیج و هراسان به آب سیاه و سنگ‌های بزرگ و تنه درخت‌ها لگد می‌انداخت و عرعر می‌کرد و زرت و زرت ول می‌کرد، صدایش در هیاهوی رودخانه گم می‌شد...» این تصویر مجسم از سیل، با یاری یک نشان قوی‌تر می‌شود که به زمینه‌ی سیل الصاق شده. ما سیلاب را عموما با تصویر مهیب جریان بی‌مهار آب در حافظه تصویری داریم، اما اینجا صدای سیل را به یاری عرعرهای کره الاغی می‌شنویم که گیج و هراسان عربده می‌زند و صدایش در صدای رودخانه گم می‌شود. ما با همین صدای گم‌شده در سیلاب است که صدای سیل را می‌شنویم و سیل را می‌بینیم چون سنگ‌ها را می‌بینیم که به سم و ساق و کفل و پهلوی کره الاغ می‌خورد و به آنها لگد می‌اندازد. ما تنه درختی را می‌بینیم که الاغی بر آن لگد می‌اندازد و هوهوی مهیب سیلی را می‌شنویم که در مهابتش صدای الاغی را می‌بلعد و فرومی‌برد و ما هم‌چون بچه‌های روستا از بالای درخت چنار، فضای امن‌مان، نگاه می‌کنیم. و در جریان تند آب، از فراز شانه‌ی پدر وقتی هوشو را بر دوش گرفته تا از رودخانه رد شود و به مدرسه ببرد ما همراه هوشو می‌بینیم که: «از آن بالا آب تند و گل‌آلود را نگاه می‌کردم که دور پاهای لرزان و لاغر و پر پشم‌وپیل پدرم می‌پیچید، سنگ‌ها را به پاهاش می‌زد. آب تا بالای زانوش می‌رسید، گاهی پاش به چاله‌ای می‌رفت، زانو می‌زد توی آب و من جیغ می‌کشیدم. پدر برمی‌خاست، می‌رفت سخت و با سماجت؛ دیوانه‌وار. کفش‌های پاره‌پوره من توی جیب‌های پدرم است. خدا کند نیفتند.»

تنها در زمان حال است که روایت لحظه به لحظه و «زنده» بیان می‌شود و می‌توانیم هراس هوشو را از افتادن «کفش‌های پاره‌پوره» در آب حس کنیم:«خدا کند نیفتند» انگار را‌وی هم مثل ما نمی‌داند کفش‌ها در آب می‌افتند یا نه، دلشوره دارد. اگر این دو جمله در زمان گذشته نوشته می‌شد نه این تاثیر را داشت نه دلشوره کودک درک می‌شد.

کتاب های هوشنگ مرادی کرمانی


خرید آثار هوشنگ مرادی کرمانی


3- کلمات، جامه‌هایی هستند که ما بر تن واقعیتی می‌پوشانیم که می‌خواهیم ببینیم.

«کلیت تجربه‌ی ما از واقعیت که با خیال‌پردازی حفظ می‌شود به دو جزء متلاشی و تجزیه می‌شود: از یک سو، ملال‌آوری و یکنواختی تعالی‌زدایی شده‌ی واقعیت روزمره و از سوی دیگر پایه‌ی خیال‌پردازانه‌اش که نه در قالبی متعالی که به شیوه‌ای صریح و بی‌رحمانه تمامی سبعیت کثیف و زننده‌اش را به نمایش می‌گذارد... اگر پرده‌ی خیال‌پردازانه را کنار بزنید که هاله‌ای تقلبی بر آن کشیده شده است این انتخاب میان بد و بدتر است میان ملال ساکن ضدعفونی‌شده واقعیت اجتماعی و امر واقعی خیال‌پردازانه‌ی خشونت خودویرانگر[12].» 

آن‌چه هوشنگ مرادی کرمانی و داستان‌هایش را ممتاز می‌کند، شناخت او از "رنج" است. شناختی که از درک او از هستی انسان ناشی می‌شود، از درک بی‌واسطه‌ی او از مرگ می‌آید. کم پیش می‌آید که انسان بتواند چنین مواجهه‌ی نزدیکی با مرگ داشته باشد که مرگ چهره‌ای از زندگی او شود و شاید تمامی چهره‌ای که او در کودکی از زندگی می‌شناسد. هوشوی کوچک با نقاب مرگ به دنیا آمده و زیسته است و در کتاب «شما که غریبه نیستید» از درون همین نقاب، زندگی را روایت می‌کند. تمامی کتاب او، به رسمیت شناختن رنج است، به زبان آوردن رنج است و به ما جرئت می‌دهد از رنج‌مان بگوییم. این کتاب برای خوانندگانش مأمن و پناهگاه می‌شود چون ما را رنج به هم پیوند می‌دهد. 
«یاران من بیایید
با دردهایتان
و بار دردتان را
در زخم قلب من بتکانید
من زنده‌ام به رنج[13]...»


پانویس

۱- احمد شاملو

۲- عنوان فصلی از کتاب «کوتاه‌ترین سایه» النکا زوپانچیچ، ترجمه صالح نجفی، علی عباس‌بیگی. نشر هرمس

۳- ته خیار. هوشنگ مرادی کرمانی. نشر معین

۴- برگرفته از فصل «در باب عشق به‌مثابه کمدی» از کتاب «کوتاه‌ترین سایه»

۵- از کتاب «هوشنگ دوم» گفته‌ای از هوشنگ مرادی کرمانی

۶-«کوتاه‌ترین سایه» النکا زوپانچیچ، ترجمه صالح نجفی، علی عباس‌بیگی. نشر هرمس

۷- برگرفته از مقاله‌ی «سیب سوم» از کتاب «آیا با لاکان می‌توان انقلابی بود؟» بختیارعلی. ترجمه سردار محمدی. نشر افراز

۸- «کوتاه‌ترین سایه» النکا زوپانچیچ، ترجمه صالح نجفی، علی عباس‌بیگی. نشر هرمس

۹- «کوتاه‌ترین سایه» النکا زوپانچیچ، ترجمه صالح نجفی، علی عباس‌بیگی. نشر هرمس

۱۰ «کوتاه‌ترین سایه» النکا زوپانچیچ، ترجمه صالح نجفی، علی عباس‌بیگی. نشر هرمس

۱۱- حرف بزن خاطره. ولادیمیر ناباکوف. ترجمه خاطره کرد کریمی. نشر چشمه

۱۲- هنر امر متعالی مبتذل. اسلاوی ژیژک. ترجمه مازیار اسلامی. نشر نی

۱۳- احمد شاملو

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نویسنده (دسته بندی)
پدیدآورندگان (دسته بندی)
نوع محتوا
مقاله
جایگاه
اسلایدشو
مقالات صفحه اصلی

راهکارهایی برای ایجاد میل به کتابخوانی در کودکان

Submitted by editor69 on

اگر بپذیریم کودکان، بیشتر، آنچه را می‌بینند یاد می‌گیرند تا آنچه را می‌شنوند، پس بی‌تردید یکی از راهکارهای ایجاد میل کتابخوانی در کودکان وجود پدر و مادری کتابخوان است؛ البته این ویژگی نیز به‌تنهایی کافی نیست. 

مد نلسون پژوهشگری سوئدی است که در زمینه‌‌ی رشد زبانی و توانایی خواندن و نوشتن کودکان فعالیت می‌کند. او راهکارهایی ساده و در عین حال مهم در این زمینه ارائه کرده است.  

در سایت کتابک بخوانید: کتاب‌خوانی برای کودکان؛ هفده دلیل در اهمیت کتاب‌خوانی و آغاز کردن آن

1. بلندخوانی 

به نظر این پژوهشگر، بلندخوانی را می‌توان از همان دوره‌ی نوزادی، یعنی دو تا چهار‌ماهگی کودک، آغاز کرد. این کار از دو جنبه اهمیت دارد. نخست اینکه کودک از همان آغاز شاهد دیدن مادر است که در قالب یک الگوی بزرگسال در حال کتابخوانی است. دوم اینکه دیدن متن و تصاویرِ کتاب سبب ایجاد علاقه‌ی کودک به کتاب می‌شود. این پژوهشگر بلندخوانی را مهم‌ترین عامل برای ایجاد میل به کتابخوانی در کودک می‌داند.

بلندخوانی کتاب برای کودکان

2. درباره‌ی کتاب‌ها به روشی درست صحبت کنید

هنگامی‌که درباره‌ی کتاب با کودک گفت‌و‌گو می‌کنید به این نکته توجه داشته باشید که شما بازپرس یا بازجو نیستید! به همین دلیل، از طرح پرسش‌های واقع‌گرایانه پرهیز کنید: مانند اینکه نام شخصیت کتاب چه بود؟ یا اینکه آن‌ها به کجا می‌رفتند؟... این پرسش‌ها بیشتر شبیه سؤالاتی است که در بازجویی‌ها مطرح می‌شود. طرح پرسش‌های باز به کودک امکان می‌دهد تا ایده‌ها و اندیشه‌های خود را بیان کند و در پرتو آن جهان فانتزی‌اش را رشد دهد. به همین دلیل، هنگام خواندن کتاب، روی بخش‌هایی از آن مکث کنید و برای مثال، از کودک بپرسید: «اگر تو بودی، چه می‌کردی؟» یا اینکه رویداد کتاب را با آنچه با کودک‌تان تجربه کرده‌اید، ارتباط دهید؛ برای مثال، بگویید: «زمانی‌ را که مسافرت رفته بودیم یادت می‌آید؟» دلیل دیگر سودمندی این‌گونه پرسش‌ها این است که در درک و فهم متن به کودک کمک فراوانی می‌کند. 

در سایت کتابک بخوانید: راه‌هایی ساده برای کتابخوان کردن کودک

3. کتابخوانی را زود آغاز کنید

هم‌چنان که پیش‌تر گفتیم کتابخوانی را از همان دوماهگی شروع کنید. کتاب را ورق بزنید و تصاویر را نشان دهید. درباره‌ی متن کتاب صحبت کنید و به تصاویر اشاره کنید: «نگاه کن آنجا بچه‌ای نشسته که شلواری راه‌راه به تن دارد... تو هم شلوار راه‌راه پوشیده‌ای...»

کتابخوانی برای نوزاد

4. کتاب را به اندازه بخوانید

مدت و طول زمان کتابخوانی را چه‌کسی تعیین می‌کند؟ کودک یا خانواده؟ به نظر مد نیلسون، بهترین روش ترکیب هردوی این‌هاست. کتاب را حتماً بر پایه‌ی علاقه‌ی کودک انتخاب کنید. اما اگر خود ما درگیر و علاقه‌مند به چیزی هستیم، انتخاب ما سبب می‌شود که جهان تجربه‌ی کودک را گسترده‌تر کنیم. 


خرید کتاب کودک درباره کتابخوانی


5. کتابخوانی را به عادت تبدیل کنید

کتابخوان خوب کسی است که به‌طور مستمر کتاب می‌خواند. به همین دلیل، روزانه کتاب خواندن در بازه زمانی کوتاه، بسیار سودمند‌تر از یک بار خواندن در هفته است، آن هم در بازه زمانی طولانی‌تر. اگر می‌خواهیم درباره‌ی کتاب با کودک گفت‌و‌گو هم بکنیم، یک ربع کتاب خواندن مدت‌زمان کوتاهی است. اما اختصاص روزانه نیم‌ساعت زمان به کتابخوانی کافی به نظر می‌رسد.

6. بلندخوانی را ادامه دهید، حتی هنگامی‌که کودکان بزرگ‌تر می‌شوند

سال اولی که کودک به مدرسه می‌رود، بلندخوانی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. اما ادامه دادن بلندخوانی در سال‌های بعدی هم بسیار خوب است؛ حتی وقتی‌که کودک بزرگ‌تر می‌شود. پرواضح است هنگامی‌که کودکان سواد خواندن پیدا می‌کنند، خود این کار را انجام می‌دهند. با وجود این تلاش کنید بلندخوانی را ادامه دهید. مد نلسون بلند‌خوانی را تا کلاس ششم یا حتی دبیرستان هم توصیه می‌کند. 

پرسشی که همواره پدر و مادرها مطرح می‌‌کنند این است که تا چه مدت باید به بلندخوانی کتاب‌های مورد علاقه‌ی کودکان ادامه داد، درحالی‌که این کار پس از مدتی خسته‌کننده به نظر می‌رسد. پاسخ این است: تا زمانی‌که کودکان علاقه نشان می‌دهند، باید به بلندخوانی ادامه داد. حتی اگر این کار طاقت‌فرسا شده است، تلاش کنید از کتاب‌های مشابه استفاده کنید تا بتوانید این روند را ادامه دهید. 

در سایت کتابک بخوانید: ده توصیه برای تشویق کودکان به کتاب خواندن

به نظر یوان اولوف اونگه، نویسنده‌ی برجسته و سوئدی‌تبار کتاب‌های کودکان و نوجوانان، پیدا کردن کتاب مناسب برای کودک مهم‌ترین عاملی است که می‌توان میل به کتابخوانی را در کودک ایجاد کرد. در واقع، برای هر کودک باید کتاب مناسب خودش را فراهم کنید تا وی را به سمت‌و‌سوی کتابخوانی هدایت کند. اونگه انجام دادن این کار را به مانند «کار یک کارآگاه» تعبیر می‌کند؛ به این معنا که پدر و مادرها باید در قفسه‌ی کتاب‌ها جست‌و‌جو کنند تا بهترین کتابی را که مناسب کودکان‌شان است، پیدا کنند. بدیهی است که این کار زمان‌بر است و برای بسیاری از خانواده‌ها دشوار. اما اگر نگرش‌مان را تغییر دهیم و این‌گونه فعالیت‌ها را هم‌تراز با دیگر فعالیت‌های کودک، همچون ورزش کردن، در نظر بگیریم، نه چیزی کمتر، شاید موضوع ساده‌تر شود. این نویسنده به پروژه‌هایی اشاره می‌کند که در سطح کشور سوئد اجرا شده است. هدف این پروژه‌ها یافتن کودکانی بوده است که همواره توپ، و در معنای گسترده‌تر ورزش، را به کتاب خواندن ترجیح داده‌اند. 

ایجاد میل به کتابخوانی در کودکان

به مدت دو سال، در کتابخانه‌های اوپسالا، طی پروژه‌ای که با بودجه‌ی شورای عالی فرهنگ تأمین شده بود، دست‌اندرکاران پروژه موفق شدند میل به کتابخوانی را در کودکان علاقه‌مند به ورزش بیدار کنند. بدین طریق که در اتاق رختکن، قفسه‌های کتاب را ردیف به ردیف چیدند و مربی در طول مسیر تا محل مسابقه برای بچه‌ها کتاب می‌خواند. در کالمار، یکی از مربیان عادت داشت قبل از مسابقه شعر بخواند، مربی دیگری در رختکن داستان‌هایی از مافیای دنیای فوتبال تعریف می‌کرد.

امروزه، بیشتر پژوهشگران بر این نکته اتفاق‌نظر دارند که میان فهمیدن و درک مطلب از یک سو و موفقیت در اکثر درس‌های مدرسه از سوی دیگر ارتباط و همبستگی وجود دارد. پس فراموش نکنید که با فراهم آوردن شروعی خوب برای خواندن، می‌توانید تأثیری سودمند بر فرصت‌های کودک در تمامی زمینه‌های ممکن در آینده داشته باشید.

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
مترجم (دسته بندی)
نوع محتوا
مقاله
جایگاه
اسلایدشو
مقالات صفحه اصلی
Subscribe to