فهرست کتابک به مناسبت زادروز کارلو لورنزینی، ۳ آذر

Submitted by editor69 on

۲۴ نوامبر برابر با ۳ آذرماه «زادروز کارلو لورنزینی» با نام ادبی کارلو کلودی است. او نویسنده، روزنامه‌نگار و منتقد بود. این نویسنده‌ی ایتالیایی با پدیدآوردن بزرگترین اثر كلاسیک ادبیات كودكان ایتالیایی یعنی «ماجراهای پینوکیو» به شهرت رسید. 

کتابک برای زادروز کارلو لورنزینی کتاب‌های زیر را به شما معرفی می‌کند:

پینوکیو/ برای ۹ تا ۱۲ سال/ (معرفی کتاب پینوکیو/ خرید کتاب پینوکیو)

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نویسنده (دسته بندی)
پدیدآورندگان (دسته بندی)
نوع محتوا
مقاله

فهرست کتابک به مناسبت زادروز فرانسیس هاجسن برانت، ۳ آذر

Submitted by editor69 on

فرانسیس هاجسن برانت در ۲۴ نوامبر ۱۸۴۹ میلادی در انگلیس به دنیا آمد. او نویسنده داستان و نمایش‌نامه برای کودکان و بزرگسالان بود و نویسندگی را از ۱۸ سالگی آغاز کرد. ۴ رمان «لرد کوچک»، «سارا کرو»، «باغ مخفی» و «شاهزاده‌ی گمشده» باعث شهرت وی شد.

کتابک برای زادروز فرانسیس هاجسن برانت کتاب و فیلم‌های زیر را به شما معرفی می‌کند:

باغ مخفی – مجموعه کتابخانه‌ی کلاسیک/ برای ۹ سال به بالا/‌ (معرفی کتاب باغ مخفی/ خرید کتاب باغ مخفی – مجموعه کتابخانه‌ی کلاسیک)

باغ اسرارآمیز - رمان‌های ماندگار جهان/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب و فیلم باغ اسرارآمیز/ خرید کتاب باغ اسرارآمیز – رمان‌های ماندگار جهان)

سارا کرو/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب معرفی کتاب و فیلم سارا کرو/ خرید کتاب سارا کرو)

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نویسنده (دسته بندی)
پدیدآورندگان (دسته بندی)
نوع محتوا
مقاله

کتابخانه‌ی نورا: نوری بر زندگی کودکان تحت پوشش بهزیستی کرمانشاه

Submitted by editor69 on

فصل پاییز سرآغاز سال تحصیلی و پیام‌آور دانش و آگاهی است، اما پاییز امسال برای شماری از کودکان تحت پوشش بهزیستی کرمانشاه رنگ‌وبوی ویژه‌ای دارد و به‌راستی نوید دانایی می‌دهد: کتابخانه‌ی «با من بخوان» نورا با پشتیبانی مالی آقای علی کیان‌پور و هم‌کاری گروه نورا و اداره‌ی بهزیستی کرمانشاه در این منطقه کار خود را آغاز کرده است و اینک پذیرای کودکان است.

گروه فرهنگی-دانشجویی نورا یک سازمان کوچک مردم‌نهاد است که به ابتکار شماری از دانشجویان کرمانشاه که اغلب در رشته‌ها‌ی پزشکی مشغول به تحصیل هستند بنیان نهاده شده است. این دانشجویان در سال ۱۴۰۰ با درکی درست از مسئولیت اجتماعی خود و اهمیت آموزش به کودکان، و به‌ویژه تأثیر ادبیات بر جنبه‌های مختلف زندگی آن‌ها، این گروه را در جهت پیشبرد هم‌زمان ترویج بهداشت، درمان و آموزش خانواده‌های کم‌برخوردار منطقه شکل دادند و به ثبت رساندند. 

گروه فرهنگی- دانشجویی نورا

گروه نورا از طریق خانم مریم کهریزی، از ترویجگران با سابقه‌ی برنامه‌ی «با من بخوان» در استان کرمانشاه، با این برنامه آشنا شدند و به کمپین «یک ترویجگر یک کیسه‌ی کتاب» پیوستند. این‌گونه بود که داوطلبان نورا، پس از دریافت آموزش‌های اولیه در زمینه‌ی ادبیات و کتابخوانی، در گام نخست با مراجعه به مساجد و حسینیه‌های منطقه‌ی جعفرآباد کرمانشاه اقدام به برگزاری نشست‌های بلندخوانی برای کودکان و نوجوانان کردند.

نشست بلندخوانی در مساجد

نشست های بلندخوانی در مسجد و حسینیه

نداشتن فضا و مکان ثابت و کودک‌محور برای برگزاری نشست‌های کتابخوانی و انجام فعالیت‌های در پیوند با آن، از چالش‌های مهم ترویجگران نورا بود. از این رو با راهنمایی‌های کارشناس «با من بخوان» خانم پروین اسکندری، که مسئولیت هدایت کتابخانه‌های این برنامه در استان کرمانشاه را بر عهده دارند، و پس از ارزیابی ظرفیت‌های موجود، راه‌اندازی یک کتابخانه‌ی کوچک کودک‌محور در دستور کار همکاری نورا و «با من بخوان» قرار گرفت. 


خرید دستنامه چگونه یک کتابخانه‌ی کودک محور داشته باشیم؟

نشست با بهزیستی منطقه

در همین راستا با تلاش‌ها و پیگیری‌های خانم‌ها کهریزی، اسکندری و اعضای نورا، نشست‌هایی با بهزیستی منطقه برگزار شد و با استقبال کارشناسان و مدیران اداره‌ی بهزیستی، دو اتاق خالی در یکی از مراکز تحت نظارت این اداره با نام مرکز «مثبت زندگی» در اختیار گروه نورا قرار گرفت. یکی از این اتاق‌ها برای راه‌اندازی کتابخانه در نظر گرفته شد.

در سایت خوانک بخوانید: معرفی با من بخوان در استان کرمانشاه 

مرکز بهزیستی مثبت زندگی

داوطلبان گروه نورا کار رنگ‌آمیزی و تعمیرات و تهیه‌ی برخی تجهیزات لازم را برعهده گرفتند تا کتابخانه در محیطی هرچه زیباتر راه‌اندازی شود. با بازسازی فضای کتابخانه و ارسال تجهیزات فضاسازی از سوی «با من بخوان» فضای کتابخانه آرام‌آرام شکل گرفت. سپس نوبت به ارسال کتاب‌ها رسید و در شهریور ماه 1402،  نزدیک به 600 جلد کتاب باکیفیت و منابع آموزشی برای این کتابخانه‌ فرستاده شد.

بازسازی کتابخانه

ارسال کتاب توسط گروه با من بخوان

تجهیز کتابخانه با من بخوان

ترویجگران با راهنمایی خانم کهریزی شروع به سامان‌دهی کتابخانه، ثبت کتاب‌ها و چسباندن برچسب‌های رنگی براساس گروه سنی و گونه کردند. در تمام این مراحل کودکان و نوجوانان علاقه‌مند با اشتیاق و احساس مسئولیتی مثال‌زدنی در کنار ترویجگران بودند.

سامان دهی کتابخانه

ثبت کتاب های کتابخانه

آماده سازی کتابخانه نورا

و به این ترتیب بود که در مهرماه 1402، مراسم آغاز به کار رسمی این کتابخانه بهانه‌ای شد برای جشن و پایکوبی. در جشن گشایش کتابخانه «بامن بخوان» نورا که با حضور مسئولان بهزیستی و کارشناسان «با من بخوان» برگزار شد شماری از کودکان و نوجوانان به هم‌راه خانواده‌های‌شان شرکت کردند. 

افتتاخ کتابخانه نورا

جشن گشایش کتابخانه با من بخوان

اینک کتابخانه «با من بخوان» نورا همان خانه‌ی امنی است که کودکان آسیب‌دیده و در معرض بحران هر روز شادمانه به آن پناه می‌برند. مخاطب هدف این کتابخانه، کودکان خانواده‌های تحت پوشش مرکز خدمات بهزیستی «مثبت زندگی» هستند اما سایر کودکان هم می‌توانند از خدمات این کتابخانه استفاده کنند. در حال حاضر هر هفته نزدیک به 20 کودک و نوجوان در نشست‌های بلندخوانی این کتابخانه شرکت می‌کنند و هر جلسه بر تعداد آنان افزوده می‌شود. همکاری ارزنده‌ی سه نهاد «با من بخوان»، گروه نورا و اداره‌ی بهزیستی کرمانشاه در فراهم کردن این محیط غنی برای یادگیری و شکوفایی کودکان نقشی موثر ایفا کرده است، محیطی که می‌تواند یاری‌گر آنان برای غلبه بر دشواری‌های زندگی باشد.

خانه امن کودکان آسیب دیده

بلندخوانی برای کودکان

بلندخوانی ترویجگران نورا

گفتنی است پیش از تاسیس کتابخانه، چند تن از ترویجگران نورا در کارگاه‌های آنلاین «با من بخوان» با ادبیات کودکان، کتاب‌های تصویری، ویژگی‌های کتاب باکیفیت، بلندخوانی و شیوه‌ها و کارکرد‌های آن آشنا شده ‌بودند. در آینده‌ی نزدیک نیز قرار است تمامی ترویجگران این کتابخانه در کارگاه‌های آموزشی «با من بخوان» آموزش‌های لازم را دریافت کنند. کارشناسان «با من بخوان» نیز به طور مداوم بر کار کتابخانه نظارت دارند و راهنمایی‌ها و آموزش‌های لازم را به ترویجگران ارائه می‌کنند.

با کتابخانه‌های «با من بخوان» بیش‌تر آشنا شوید

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نویسنده (دسته بندی)
پدیدآورندگان (دسته بندی)
نوع محتوا
خبر
جایگاه
اسلایدشو
با من بخوان صفحه اصلی

فهرست کتابک به مناسبت روز ملی پرنده نگری، ۲ آذر

Submitted by editor69 on

نخستین پنجشنبه آذرماه هر سال «روز ملی پرنده‌نگری» نامیده شده است. این روز فرصتی است جهت فرهنگ‌سازی برای حفاظت از گونه‌های متنوع پرندگان. 

پرنده‌نگری، مشاهده پرندگان زنده در زیستگاه طبیعی آن‌ها، یک سرگرمی محبوب است که در قرن بیستم توسعه یافت. در قرن نوزدهم دانشجویان تنها زمانی می‌توانستند گونه ناآشنا را شناسایی کنند که جسد آن در دستانشان بود. پرنده‌نگری مدرن تا حد زیادی با توسعه کمک‌ها نوری، به ویژه دوربین‌های دوچشمی امکان‌پذیر شد، که مردم را قادر می‌ساخت تا پرندگان را بدون آسیب رساندن به آنها، بهتر از همیشه ببینند و مطالعه کنند.

در سایت کتابک بخوانید:  پرنده‌نگری، راهی برای افزایش ارتباط کودکان و طبیعت

کتابک برای روز ملی پرنده‌نگری کتاب‌های زیر را به شما معرفی می‌کند:

به تماشای پرندگان برویم! (دوجلدی)/ برای ۵ تا ۱۲ سال/ برای ‍۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب به تماشای پرندگان برویم! (دوجلدی)/ خرید کتاب به تماشای پرندگان برویم! (دوجلدی))

پرندگان از سر تا دم/ برای ۷ تا ۱۲ سال/ (معرفی کتاب پرندگان از سر تا دم/ خرید کتاب پرندگان از سر تا دم)

یک فنجان دانستنی درباره‌ی پنگوئن‌ها – مجموعه یک فنجان دانستنی/ برای ۷ تا ۱۲ سال/‌(معرفی کتاب یک فنجان دانستنی درباره‌ی پنگوئن‌ها – مجموعه یک فنجان دانستنی/ خرید کتاب یک فنجان دانستنی درباره‌ی پنگوئن‌ها – مجموعه یک فنجان دانستنی)

تخم پنگوئن امپراتور/ برای ۹ تا ۱۲ سال/ (معرفی کتاب تخم پنگوئن امپراتور/ خرید کتاب تخم پنگوئن امپراتور)

همایش پرندگان/ برای ۹ تا ۱۲ سال/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب همایش پرندگان/ خرید کتاب همایش پرندگان)

پرندگان – دانستنی های جانوران ایران و جهان/ برای ۹ تا ۱۲ سال/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب پرندگان – دانستنی های جانوران ایران و جهان/ خرید کتاب پرندگان – دانستنی های جانوران ایران و جهان)

پرندگان – مجموعه‌ی شاهد عینی/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب پرندگان – مجموعه‌ی شاهد عینی/ خرید کتاب پرندگان – مجموعه‌ی شاهد عینی)

مجموعه‌ی سه‌جلدی تماشای پرندگان/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب مجموعه‌ی سه‌جلدی تماشای پرندگان/ خرید کتاب مجموعه‌ی سه‌جلدی تماشای پرندگان)

فرهنگ نامه حیات وحش ایران – مهره داران/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب فرهنگ نامه حیات وحش ایران – مهره داران/ خرید کتاب فرهنگ نامه حیات وحش ایران – مهره داران)

دایره‌ المعارف مصور آفرینش/ برای ۱۲ سال به بالا/ (معرفی کتاب دایره‌ المعارف مصور آفرینش/ خرید کتاب دایره‌ المعارف مصور آفرینش)

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نویسنده (دسته بندی)
پدیدآورندگان (دسته بندی)
نوع محتوا
مقاله

ستاره ی پشت پنجره

Submitted by editor69 on

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نویسنده (Term)
مترجم (Term)
پدیدآورندگان (Term)
نگارنده معرفی کتاب
نوع محتوا
معرفی کتاب
جایگاه
معرفی کتاب صفحه اصلی

رنگ باختن سیاهی در طنین صدای خنده‌ کودکان- «با من بخوان» در جشن پنجمین سال تولد «خونه مادری» در دروازه غار

Submitted by editor69 on

«امروز پنج‌شنبه، سی‌ام شهریور ماه 1402 است. زندگی مثل روزهای گذشته در کوچه‌پس‌کوچه‌های دروازه غار جریان دارد. در کوچه‌ها که قدم می‌زنی، در هر گوشه‌ای، کارتن‌خواب یا مصرف‌کننده‌ای پایپ به دست، مشغول مصرف مواد روزانه‌اش است؛ بوی درهم‌آمیخته‌ی پلاستیک سوخته و زباله و ادرار، و پس‌توهای تنگی که نشئه‌ای زیر آفتاب در خواب عمیق‌اش غلت می‌زند. در همین کوچه‌ها و در لابه‌لای تصاویر ناراحت‌کننده و ناامیدی و تباهی، کودکان بازی می‌کنند. شادند و تصویر سیاه دروازه غار را در دنیای کودکی خود مخدوش می‌‌کنند. به یادمان می‌آورند که نباید به این سیاهی رنگ باخت. 

کوچه پس کوچه‌ها را به مقصد «خونه مادری» رج می‌زنیم. به کوچه‌ی فیضی پلاک پنج می‌رسیم که مثل همیشه آب‌پاشی شده است. هیاهو و هیجانی در کوچه برپاست. کودکان و بزرگسالان بین دو دری که متعلق به فضای «خونه مادری» است جابه‌جا می‌شوند. از در اول که وارد می‌شوی گویی وارد اتاق تمرین تئاتر شدی. هر سمت را که نگاه می‌کنی عده‌ای مشغول تمرین اجرای شعر یا متنی هستند. جلوی در دختران بزرگ‌تر، «سوگندنامه‌ی خواندن» را با صدای بلند می‌خوانند. فاطمه سعی دارد صدای اعضای گروه را هماهنگ کند، فریاد می‌زند بلندتر، پرانرژی‌تر. از طبقه‌ی بالایی صدای تمرین آواز می‌آید. خاله نیره حیدری حرکات همراه اجرای شعر را به کودکان کلاس‌اش یادآوری می‌کند و امیرعلی می‌خواهد قسمت ابتدای شعر که برعهده‌اش است را تکرار کند. «رفتم به باغی، دیدم کلاغی...» صدایی است که از کلاس کودکان زیر پنج سال بیرون می‌آید. مربی امیر را درون دفتر آورده تا متن خوش‌آمدگویی به مهمانان را برای خانم سیار بخواند. همه در سکوت به امیر گوش می‌دهند که شمرده‌شمرده متن خوش‌آمدگویی را می‌خواند و اشک شوق در چشمان پرسنل حلقه می‌زند، از محکم ایستادن امیر با متنی در دست‌اش، و صدای‌ش که بدون اشتباه واژه‌ها را کنار هم قرار می‌دهد... امروز جشن پنجمین سالگرد راه‌اندازی «خونه مادری» است...

کتابخانه خانه ی مادری

امسال، برخلاف سال‌های گذشته، آن‌چه از فعالیت پنج ساله‌ی «خونه مادری» ارائه می‌شود، حداقل‌های حمایتی، مراقبتی و تربیتی نیست، بلکه کیفیتی است متناظر و متناسب با آن‌چه در جهان برای یک کودک طلب می‌شود. امروز در «خونه مادری» نتیجه نه ماه تلاشی متفاوت در جهت احقاق حقوق کودکان ارائه می‌شود...»

این‌ها بخشی از گزارش سرکار خانم مریم زندی، مسئول آموزش «خونه مادری» است. «با من بخوان» از آذر ماه سال گذشته و با پشتیبانی مالی خانم خرمن کسرایی و مشارکت مالی و همکاری «خونه مادری» فعالیت خود در این مرکز را آغاز کرد. در گزارشی زیبا و تاثیرگذار از پنجمین سال راه‌اندازی «خونه مادری» به قلم خانم مریم زندی نتیجه‌ی حضور «با من بخوان» در این مرکز و تاثیرات آن بر روی کودکان، مادران و مربیان و آموزگاران را می‌بینیم.

«خونه مادری»، زیرمجموعه‌ی حمایتی- آموزشی از مجموعه «طلوع بی‌نشان‌ها»، در سال ۱۳۹۷ تاسیس شده است. این مرکز هر روز از صبح تا عصر پذیرای کودکان (نوزادان تا نوجوانان) آسیب‌دیده از اعتیاد و کارتن‌خوابی است و افزون بر نگه‌داری و تغذیه‌ی آن‌ها در طور روز، نیازهای آموزشی آن‌ها را نیز برآورده می‌کند و توانایی‌های آن‌ها را در آمادگی برای ورود به مدرسه و همچنین جامعه افزایش می‌دهد. با آغاز همکاری «با من بخوان» و «خونه مادری» کتابخانه‌ای با نزدیک به ۸۰۰ جلد کتاب در این مرکز گشایش یافت و مربیان و یاوران این مرکز در کارگاه‌های آموزشی گوناگونی شیوه‌های سهیم شدن کتاب با کودکان را فراگرفتند به این امید که سرنوشتی دیگر برای این کودکان رقم زده شود.

کتابخانه  با من بخوان دروازه غار

متن کامل این گزارش را در لینک زیر بخوانید:

گزارش جشن پنجمین سالگرد راه‌اندازی «خونه مادری»

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نویسنده (دسته بندی)
پدیدآورندگان (دسته بندی)
نوع محتوا
خبر
جایگاه
اسلایدشو
با من بخوان صفحه اصلی

گزارشی از جشن کتابخوانی کاپیتان بوک 2023

Submitted by editor69 on

آنقدر گنج و ثروت در «کتاب‌ها» نهفته است که نمی‌توانی تصورش کنی. بسیار بیشتر از غنایم و ثروت‌های جزیره دزدان دریایی... اما بخش هیجان‌انگیز آن، این است که تو می‌توانی هرروز زندگی‌ات، از گنج‌های درون کتاب‌ها بهره و لذت ببری... .
-والت دیسنی

 

جشن کتابخوانی کاپیتان بوک

امسال هم مانند همیشه، در استان نورد راین وستفالن در آلمان، جشن کتابخوانی کاپیتان بوک در مراکز مختلف شهر، کتابخانه‌ها، موزه‌ها و مراکز فرهنگی برگزار شد. در این جشن نویسندگان از کشورهای مختلف برای کودکان کتاب خواندند و برنامه‌هایی اجرا شد.

در سایت کتابک بخوانید: کتاب‌خوانی برای کودکان؛ هفده دلیل در اهمیت کتاب‌خوانی و آغاز کردن آن

جشن کتابخوانی کاپیتان بوک از سال ۲۰۰۳ بنیان گذاشته شده است و در اکتبر یا نوامبر به مدت یک‌هفته برگزار می‌شود. امسال با نوه‌ی شش ساله‌ام قرار گذاشتم در این جشن شرکت کنیم.
فکر می‌کنم هیجان من، چیزی کم از نوه‌ی کوچکم ندارد به‌ویژه آن‌که قصد دارم گزارشی از این برنامه تهیه کنم.

نمایش فیلم در جشن کتابخوانی

جشن کتابخوانی کاپیتان بوک با برنامه‌های گوناگونی که ارائه می‌دهد نبودش برای بچه‌ها و خانواده‌ها تصورپذیر نیست و با استقبال هر ساله، به نظر می‌رسد جشنی همیشگی برای کودکان این ایالت باشد.

خواندن و تشویق کودکان به خواندن در این جشن از راه‌های گوناگونی صورت می‌گیرد. از کتابخوانی کاپیتان بوک به همراه چمدان شگفت‌انگیزی پر از کتاب گرفته تا بلند‌خوانی نویسنده‌های کتاب، حضور نویسندگان کتاب کودک از کشورهای مختلف، نمایش فیلم برای کودکان، اجرای تئاتر، کشیدن نقاشی و همچنین ساختن کاردستی پس از خواندن کتاب در کارگاه‌ها به همراه مربی‌های ویژه، از جمله برنامه‌های همیشگی است که برای تشویق کودکان به کتابخوانی انجام می‌شود. 
همچنین کتاب نویسندگانی که برنامه‌ی بلندخوانی دارند فروخته می‌شود و در پایان بلندخوانی، نویسنده‌ها کتاب را برای بچه‌ها امضا کرده و با آن‌ها گفت‌وگو می‌کنند.

در سایت کتابک بخوانید: بلندخوانی، اهداف و روش‌های آن

بلندخوانی برای کودکان

جشن کتابخوانی کاپیتان بوک اهداف بسیاری را دنبال می‌کند که خانم اورزولا وایسبرن، مسئول موسسه هنر و فرهنگ، آن‌ها را این‌گونه توضیح می‌دهد:
«قابلیت اصلی خواندن این است که برای کودکان و نوجوانان درهای بسیاری می‌گشاید مانند افزایش سواد آن‌ها، یادگیری واژه‌های بیشتر، تقویت توانایی‌های نوشتاری و تشویق به بیان احساسات خود و... . امروزه دانشمندان دریافته‌اند خواندن کتاب از کودکی سبب تقویت و پرورش سلول‌های مغزی، افزایش فعالیت مغز، تولید و باز‌آفرینی فانتزی، تقویت قوه‎‌ی زیباشناسی و درنهایت، افزایش خلاقیت در کودکان می‌شود. کودکان در دنیای قصه‌ها و داستان‌ها بسیاری از توانایی‌های خود را کشف می‌کنند؛ توانایی‌هایی که همواره در مسیر زندگی، در تقویت اعتمادبه‌نفس و تحکیم شخصیت آن‌ها تاثیرات بسیار مثبت و مهمی می‌گذارند.»

جشن کتابخوانی کاپیتان بوک

وارد محوطه بزرگ سالن موزه‌ی هنری آلمان در شهر بن می‌شوم اما این‌بار چندمورد به چشم من که هرسال در این برنامه شرکت می‌کنم تازه آمد و توجه مرا جلب کرد. این‌بار کاپیتان بوک زن بود و چمدان بزرگ‌تری پر از کتاب برای بچه‌ها همراهش بود.
به سوی او رفتم و خود را معرفی کرده و گفتم من با کاپیتان بوک مرد هم گفت‌وگو داشته‌ام و عکس گرفته‌ام، آیا اجازه دارم از شما عکس بگیرم؟ با خوش‌‍رویی پذیرفت.

در گوشه‌ای از سالن پلاکارد بزرگی توجه‌ام را جلب می‌کند. روی آن بزرگ نوشته شده است: Help

پروژه کمک به کودکان جنگ زده

از خانمی که پشت میز وابسته به پلاکارد ایستاده بود پرسیدم شما چه وظایف و مسئولیت‌هایی بر عهده دارید؟ پاسخ می‌دهد پروژه ما به کودکان‌ جنگ‌زده یاری می‌رساند. می‌پرسم مثلاً چه کمک‌هایی؟ پاسخ می‎دهند در زمینه‌های متفاوتی کمک می‌کنیم: کمک‌های پزشکی، درمانی و بهداشتی، آب‌رسانی، تغذیه و همچنین با ایجاد پروژه‌هایی به کودکانی که آسیب روحی دیده‌اند کمک می‌کنیم. بروشوری به من داد و متوجه شدم فعالیت آن‌ها در سطح بین‌المللی است. برای ایشان آرزوی موفقیت می‌کنم و می‌گویم ای کاش دیگر جنگی نباشد، با لبخندی می‌گوید آرزوی ما هم همین است.

جشن کتابخوانی و کمک به کودکان جنگ زده

در جای دیگری از سالن، دیواری از جنس مقوا توجه مرا جلب می‌کند. روی دیوار نقاشی‌‌شده و کودکان بسیاری در اطراف آن می‌چرخیدند و بازی می‌کردند. روی آن امضا شده: بیست سالگی پروژه آبراپالابرا « Abrapalabra». این واژه اصطلاحی اسپانیایی است به معنای «ورد جادویی» یا طبق توضیحی که یکی از خانم‌های مسئول پروژه دادند «جادوی کلمه»

 جشن کتابخوانی

این پروژه از سال ۲۰۰۲ شروع شده و مبتکر آن موزه زنان در شهر بن آلمان است. هرسال در کلاس‌های چهارم دبستان، مسابقه داستان‌نویسی‌ای برگزار می‌شود و داستان هر دانش‌آموزی که برنده شود جایزه به تمام کلاس تعلق می‌گیرد. جایزه‌ها معمولاً دیدار از مرکزی هنری یا موزه، شرکت تئاتر یا رفتن به شهربازی است.

چاپ داستان های کودکان

از انگیزه آن‌ها برای این کار پرسیدم. پاسخ دادند این پروژه هنگامی که دانش‌آموزان نوشتن را به تازگی آموخته‌اند (کلاس چهارم دبستان) به آن‌ها کمک می‌کند با نوشتن و بیان نوشتاری احساسات و آرزوهای خود، توانایی خود را در بیان و درست نوشتن تقویت کنند. 
تاکنون مجموعاً ۱۹ جلد کتاب از داستان‌های نوشته شده برای کودکان چاپ شده و بیستمین جلد آن در زیر چاپ است. هر کتاب پیرامون یک موضوع است.

در شانزدهمین جلد با موضوع «اگر یک پرنده بودم»، پسری فلسطینی به زیبایی در داستانی که خودش قهرمان آن است آرزو می‌کند پرنده شود و مادربزرگش را که در منطقه حیفا زندگی می‌کند ملاقات کند. این آرزو در طی داستان فانتزی او برآورده می‌شود. او در راه بازگشت از خانه مادربزرگ، دچار مشکلاتی می‌شود و پرنده‌ای دیگر که داستانی شبیه به او دارد، به او کمک می‌کند به مقصد برسد. از آن تاریخ تا امروز این دو کودک دوستان صمیمی یکدیگر شده‌اند. این داستان نمونه‌ای ساده از آرزوی کودکی برای برقراری صلح است.

در یکی دیگر از این مجموعه کتاب‌ها، گزارش بسیار جالبی از برزیل خواندم. گزارشی از کشتی‌های پر از کتاب که به منطقه‌ی آمازون و شمال شرقی برزیل فرستاده می‌شود. در مناطقی که فقط از طریق رودخانه‌ها با هم تماس دارند و جاده‌ای نیست، هر ماه کشتی‌ای پر از کتاب در ایستگاه‌های مختلف ساحلی توقف می‌کند و به این مناطق به‌طور رایگان، کتاب کودک و نوجوان می‌دهد. به این صورت ساکنین این مناطق را تحت پوشش برنامه‌ی کتاب‌خوانی خود قرار می‌دهند. آن‌ها در این یک ماه سعی می‌کنند که کتاب‌ها را بخوانند و میان خودشان تقسیم کنند تا ماه بعدی که کتاب‌های جدید از راه می‌رسد، همه‌ی کودکان و نوجوانان محل کتاب‌ها را خوانده باشند. این کار حدود ده سالی است انجام می‌شود. این پروژه در برزیل جوایز مختلفی را به خود اختصاص داده است. نام این پروژه Barca das Letras است؛ پروژه‌ای بسیار ارزشمند و در نوع خود بی‌نظیر. این گزارش سبب شد من هم تصمیم بگیرم گزارشی از برنامه‌ی «با من بخوان» برای جلد بعدی این کتاب تهیه کنم.
توبا صابری اکتبر ۲۰۲۳

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نویسنده (دسته بندی)
پدیدآورندگان (دسته بندی)
نوع محتوا
مقاله
جایگاه
اسلایدشو
مقالات صفحه اصلی

شروع دوباره ی تو

Submitted by editor69 on

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نویسنده (Term)
تصویرگر (Term)
نگارنده معرفی کتاب
نوع محتوا
معرفی کتاب
جایگاه
معرفی کتاب صفحه اصلی
ژانر کتاب
قالب کتاب

دیدگاه: کتاب آتش یخ‌زده

Submitted by editor69 on

به «یکتا بهروزی» که شمع مادرش را روشن نگاه داشته است.

«آتش یخ‌زده» روایت پر‌فراز‌و‌نشیب پرواز به سمت زندگی جدید است. زندگی جدیدی که پدر برای پسر کوچکش ماتیو رقم می‌زند تا در خلال این سفر پر‌رمز‌و‌راز، زوایای تازه‌ای از جغرافیای جهان درون و بیرون خود را تجربه کند. تجربه‌ای که هر نوجوانی به آن احتیاج دارد، تا ضمن روبه‌رو شدن با ترس‌‌ها و نگرانی‌‌ها، امیدها و ناکامی‌‌هایی که دستاورد دنیای بزرگسالان است، به تصویر و تصوری شایسته و درخور از خویشتنِ خود برسد و هویت خویش را خلق کرده، بر اساس همین هویت به زندگی ادامه دهد.


خرید کتاب کودک درباره هویت


کتاب آتش یخ زده

پدر گفت: «خوب، ماتیو ما باز هم با هم هستیم و داریم به‌سوی یک زندگی جدید پرواز می‌کنیم.»

همین جمله کافی است تا مخاطب را با داستان هم‌سفر کند. بدین‌گونه او پابه‌پای قهرمانان داستان به اکتشاف و مکاشفه‌ی خود و دنیای پیرامونش دست خواهد زد؛ زیرا تمامی شخصیت‌های «آتش یخ‌زده» کنجکاوند و جست‌وجوگر. شخصیت‌هایی که در هیچ کجا، چه خانه باشد و چه مدرسه، چه قله‌ی کوه باشد و چه دامنه‌ی آن، از حرکت باز نمی‌ایستند و همواره در تلاش هستند. ایشان در نهایتِ شجاعت خطر می‌کنند و دل به دریای پرتلاطم حوادث می‌سپارند. هیچ برف و بورانی هم نمی‌تواند اراده‌ی آن‌ها را به زانو دربیاورد و شکست‌شان دهد. آن‌ها، در خلال همین کنجکاوی جسورانه، که گاه تا یک قدمی مرگ پیش می‌‌رود، زوایای تاریک هستی را درمی‌نوردند و در تقابل با جهان آکنده از واقعیت بزرگسالان، جهان عظیم سرشار از رؤیای خود را خلق می‌کنند.


خرید کتاب با موضوع نوجوانان و خودشناسی


کیاک گفت: «ما باید همیشه در حرکت باشیم.»
«من به یخ‌های شناور اعتماد ندارم. تو فقط پاهایت را جای پای من بگذار.»
در «آتش یخ‌زده»، مرز میان خیال و واقعیت و رؤیا و آرزو، نه‌چندان دور است و نه آن‌چنان نزدیک. اما در نهایت این آرزو است که آتش واقعیت را خاموش می‌کند و خود روح شکست‌ناپذیرش را چون ابری سپید بر هستی می‌گستراند. چنین جهان‌بینی‌‌ای مخاطب را متقاعد می‌‌کند که تحت هیچ شرایطی، رؤیاهایش را به فراموشی نسپارد و همیشه و همه‌جا به آرزوهایش فکر کند. 

«کاش مادر هم اینجا بود.» ماتیو آهی کشید: «او خیلی دوست داشت...»
«خوب، او اینجا نیست و من و تو باید به این فکر عادت کنیم.»
ماتیو گفت: «این را می‌دانم. فقط یک آرزو بود.»
پدر نفس عمیقی کشید و گفت: «آرزو هیچ‌چیز را عوض نمی‌کند.»
این گفت‌وگوی فلسفی میان ماتیو و پدرش، ضمن برجسته ساختن تقابل میان جهان‌بینی کودکان و بزرگسالان، بر این انگاره تأکید می‌‌کند که زندگی در ذات خود مبارزه‌‌ای طاقت‌‌فرساست و در نهایت این کودکان‌‌اند که پیروز میدان هستند. در این اثر، حوادث داستان به‌شکلی هنرمندانه در هم تنیده شده‌اند و مخاطب را برای رویارویی با طوفانی سهمناک آماده می‌کنند؛ طوفانی که هیچ ساحل امن آرامشی ندارد و او را نه برای خوابی رؤیاگونه، که برای تقابل با زندگی سخت و دشواری آماده خواهد کرد که چاره‌ای جز پیروزی بر آن نیست. 

تکاپو برای کشف جهان‌‌های ناشناخته‌‌ی دور از دسترس از موتیف‌‌های اصلی داستان است. پدر ماتیو مثل همیشه در جست‌وجوی یافتن گنجی پنهان در دل زمین است؛ گنجی که اگرچه هیچ‌گاه پیدایش نمی‌کند، وسوسه‌‌ی یافتنش همیشه با اوست و همین وسوسه زندگی او و ماتیو را سرشار از هیجان کرده است. اما ماتیو به‌جای گنجی که در زیر زمین پنهان شده است، به جست‌وجوی پدرش می‌پردازد که سرما و برف و بوران بی‌رحمانه می‌خواهند او را از پسرک بگیرند. ماتیو به‌ناچار درگیر مبارزه‌ای نابرابر می‌شود که البته در پایان سربلند از آن بیرون می‌آید. او نمی‌خواهد تسلیم سرمای زندگی شود و تحت هر شرایطی شمعی را میان تاریکی روشن می‌کند و اجاق خانه‌اش را روشن نگه می‌دارد.

وقتی ماتیو به داخل خانه قدم گذاشت گفت: «پدر تو اینجا هستی؟» جوابی نیامد. خانه‌ی خاکستری با آن فضای تیره و سرد لرزید. ماتیو با دست کلید چراغ را زد. اما هیچ اتفاقی نیفتاد. دوباره امتحان کرد. هیچ. او یکی از شمع‌های سفید را که برای مواقع اضطراری بود از قفسه درآورد و با یک کبریت هم شمع و هم اجاق را روشن کرد.

در «آتش یخ‌زده»، مخاطب همچون قهرمان قصه (با شگردی که نویسنده در ساختار روایی‌اش انتخاب کرده است) هر لحظه خود را در یک قدمی معدنی بزرگ و در بزنگاه شکار یک ماهی نهنگ‌آسا می‌بیند. اما هربار معدن از برابر چشمانش ناپدید می‌شود و ماهی از دستانش می‌گریزد تا انگیزه‌ی سفر در ذهن او باز هم چنان آتشی که هیچ‌گاه خاموشی نمی‌‌گیرد، زبانه بکشد. این امر مخاطب را وامی‌دارد تا به این دیدگاه فلسفی دست پیدا کند که آنچه در زندگی ارزش حقیقی دارد، جستن است، نه یافتن. شدن است، نه بودن. 
از سوی دیگر، رگه‌‌های روان‌شناسی وجودی، که در سرتاسر روایت موج می‌‌زند، مخاطب را با مفهوم وجود به‌شکلی دیگرگونه آشنا می‌کند، تا به ارزش حقیقی وجود پی ببرد؛ به نحوی که هم برای حفظ آن و هم برای هویت‌بخشی به خود نهایت تلاش خود را به کار گیرد.
پرستار گفت: «پدرت خیلی قوی است. او حدود صدوشصت کیلومتر راه یخ‌زده را طی کرد تا به اینجا رسید. او هم جان چارلی و هم جان خودش را نجات داده است.»

ستایش تجربه و تقابل زندگی حقیقی با سیستم تعلیم و تربیت مدرسه‌‌ای از دیگر مفاهیم بنیادینی است که نویسنده به شکلی هنرمندانه، بی‌آنکه به دام انتقاد مستقیم بیفتد در چیدمان اتفاقات و حوادث داستان خلق کرده است تا مخاطب به ارزش حقیقی تجارب زندگی پی ببرد و هیچ‌گاه از مدرسه‌‌ی واقعی، که خود زندگی است، غافل نشود. آنجا که ماتیو و دوستش در جست‌وجوی پدرش میان سرمای کوه گرفتار می‌‌شوند، ماتیو ضمن آگاهی از ناکارآمد بودن آموزش‌‌های مدرسه در خلق زندگی موفق، با اتکا به تجربیات پدربزرگش از مرگ نجات پیدا می‌‌کند.

در سایت کتابک بخوانید: انسان‌مداری در بازی‌های سنتی، گفت‌وگو با ثریا قزل ایاغ

«خواندن و نوشتن، جغرافیا، تاریخ، تیراندازی و تنیس خیلی هم لذت داشت.»
کیاگ گفت: «به‌جز تنیس و تیراندازی. چون من هم این‌‌ها را یاد گرفته‌‌ام. ولی ماتوسی کدام‌یک از این درس‌ها می‌‌تواند اینجا به تو کمک کند؟»
«نمی‌‌دانم. فکر می‌‌کنم هیچ‌کدام از آن‌ها نتواند در این شرایط به ما کمک کند.» 
کیاگ گفت: «درست است. هیچ‌کدام. ماتوسی در مدرسه درباره‌‌ی یخ به تو نگفتند؟»
«نه، درباره‌‌ی یخ نه.»
«یک بار یک کالونا به من گفت که پدربزرگم یک نادان بوده است. می‌‌شنوی چه می‌‌گویم نادان؟ ولی هرآنچه ما ظرف این چند روز انجام داده و در روزهای آینده انجام خواهیم داد از پدربزرگم به من رسیده است. بدون دانش پدربزرگم من و تو تا حالا مرده بودیم.»
بهره‌‌گیری از فرهنگ شفاهی اسکیموها و سرخپوست‌ها، جایی که داستان در آن اتفاق می‌‌افتد، جذابیت خاصی به فضای داستان بخشیده است و در پرداخت شخصیت‌‌ها و باورپذیری آن‌ها نقش مهمی دارد. ارجاعات درون‌متنی و پیرامتنی به این فرهنگ شفاهی، مرز میان واقعیت و افسانه را به حدی به هم نزدیک کرده است که از طریق درهم‌تنیدگی روایی، گاه در همدیگر می‌‌آمیزند و گاه در هم استحاله می‌شوند. این درهم‌تنیدگی سبب شده است مخاطب خود را نه صرفاً در مقام خواننده‌‌ی داستان، که به شکل انسانی تصور کند که خود در آن سرزمین حضور دارد و سایه به سایه‌‌ی مردمانش حرکت می‌‌کند و افسانه‌هایشان را به‌شکلی مستقیم تجربه کرده، با باورمندی به آن‌ها تا انتهای داستان پیش می‌‌رود.

موج بزرگ زندگی از مرگ قوی تر است


خرید کتاب موج بزرگ: زندگی از مرگ قوی‌تر است


«مادربزرگم می‌‌خواهد من به تو بگویم که او تقریباً تمام عمرش را در آکی آکتولااولاویک، در زمستان‌ها و در ایگلو و در تابستان‌ها در چادر پوست سگ آبی به سر آورده است. او شب‌ها نمی‌‌تواند بدون نور چراغ بخوابد. او از تاریکی می‌‌ترسد و معتقد است که چیزهای عجیبی مثل روح و شبح در تاریکی پرسه می‌زنند.» 

کیاگ گفت: «پدربزرگم مُرد با این فکر که زمین مسطح است. او فکر می‌‌کرد ارواح، یخ‌‌ها را به حرکت درمی‌‌آورند و آن‌ها را متوقف می‌‌کنند. او می‌‌گفت شب‌های مهتاب گاه می‌‌شود انسان‌های کوچکی را دید که در کنار شکاف‌‌ها به پشت دراز کشیده و پاهایشان را مثل قیچی در هوا حرکت می‌‌دهند و فریاد می‌‌کشند و می‌‌خندند و انسان‌های درمانده را دست می‌‌اندازند.»

حضور نه در رویکردی فیزیکی، بلکه در نگاهی فلسفی، از دیگر مفاهیم کلیدی داستان است. ساختار «آتش یخ زده» به گونه‌ای است که همه در آن حضور دارند. چه شخصیت‌هایی که حرف از پشت حرف روی سطرها راه می‌روند و با یکدیگر و مخاطب دیدار می‌کنند، چه شخصیت‌هایی که غائب‌اند، اما در روح و جان دیگران حضوری ازلی و ابدی دارند و با همین حضورِ معجزه‌گرشان داستان را پیش می‌‌برند. مادر در این داستان موجود منحصر‌به‌فردی است که اگرچه همسفر ماتیو و پدرش نیست، هیچ‌گاه از طرح داستان حذف نمی‌شود و ماتیو هر‌از‌گاهی با مرور خاطراتش او را از حاشیه به متن داستان فرامی‌خواند، تا مبارزه علیه عادت به نبودن را ادامه دهد. او برای رهایی از این عادت مرگ‌بار مدام از فقدان و فراموشی عادت‌زدایی می‌کند. نویسنده در این داستان به‌طرزی معجزه‌آسا دلبستگی ماتیو به مادرش را به تصویر کشیده است و همذات‌پنداری عمیقی را با شخصیت او برای مخاطب خلق کرده تا او هم به نقش مادر – حتی آن‌گاه که غایب است - در شکل‌گیری شخصیت انسان پی ببرد و کهن‌الگوی مادر را در گستره‌ی زندگی سخت و دشوارش حفظ کند.

ماتیو به یاد حرف‌های مادرش افتاد. او همیشه می‌گفت: «پدرت همیشه فکر می‌کند در یک‌قدمی یک معدن بزرگ است که زیر پای او پنهان شده است. تو باید به این فکر عادت کنی. او مثل ماهیگیری است که فکر می‌کند جایی در زیر آب‌ها، یک ماهی بزرگ منتظر قلاب اوست. کسی چه می‌داند شاید یک روز آنچه را که او به دنبالش می‌گردد بیابد.»
کسی چه می‌داند، شاید در یک قدمی من و تو هم یک معدن بزرگ وجود دارد، که زیر پایمان پنهان شده است. شاید ما همان ماهیگیری هستیم که جایی در زیر آب‌‌ها، یک ماهی بزرگ منتظر قلاب‌مان است. اگر این‌گونه است، بیا معطل نکنیم و «آتش یخ زده» را سطر به سطر بخوانیم. کسی چه می‌داند، شاید من و تو نیز یک روز آنچه را به دنبالش هستیم بیابیم.

مشخصات کتاب


نویسنده: جیمز هوستون
مترجم: ثریا قزل ایاغ
ناشر: توس
سال نشر: 1372
نوبت چاپ: اول
 

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نویسنده (دسته بندی)
ویراستار (دسته بندی)
پدیدآورندگان (دسته بندی)
نوع محتوا
مقاله
جایگاه
مقالات صفحه اصلی

مجموعه افسانه آمبر

Submitted by editor69 on

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
پدیدآورندگان (Term)
نگارنده معرفی کتاب
نوع محتوا
معرفی کتاب
جایگاه
معرفی کتاب صفحه اصلی
Subscribe to