آیا دهان دایناسور بسته می‌ماند؟

Submitted by editor69 on

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نویسنده (Term)
تصویرگر (Term)
پدیدآورندگان (Term)
نگارنده معرفی کتاب
نوع محتوا
معرفی کتاب
جایگاه
معرفی کتاب صفحه اصلی
ژانر کتاب

مجموعه ابی (ابی قایم باشک بازی می کند- ابی زیر چتر- پازل های واژه آموز ابی)

Submitted by editor69 on

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نویسنده (Term)
مترجم (Term)
تصویرگر (Term)
نگارنده معرفی کتاب
نوع محتوا
معرفی کتاب
جایگاه
معرفی کتاب صفحه اصلی
ژانر کتاب

تاریخچه بازنویسی و بازآفرینی ادبیات عامیانه و کهن برای کودکان و نوجوانان- بخش سوم

Submitted by editor74 on

بخش پیشین مقاله را مطالعه کنید:‌ تاریخچه بازنویسی و بازآفرینی ادبیات عامیانه و کهن برای کودکان و نوجوانان- بخش دوم

اصطلاح بازنویسی در ادبیات چگونه مطرح شد؟

اصطلاح بازنویسی، اولین بار پس از برگزاری مجمع بین‌المللی ادبیات کودک، در سال 1975 میلادی در تهران توسط م. آزاد نویسنده به مفهوم یک فن و روش در ادبیات مطرح شد و سخنرانان خارجی نظرات خود را درباره‌ی این روش بیان کردند. در سال‌های بعدی زنده یاد جعفر پایور در کتاب شیخ در بوته بازنویسی را این‌گونه تعریف کرده‌اند (بازنویسی، یعنی به زبان امروزی در آوردن متون کهن فارسی، به‌طوری که کهنگی زبان اثر کهن گرفته شود). ولی پس از سال‌ها برخورد با آثار متعدد و متنوع چه در عصر حاضر و چه در قرن‌های گذشته که از متون کهن به وجود آمده بود متوجه شدند. این تعریف از جامعیت و کلیت برخوردار نیست زیرا برخی از نویسندگان (کهن – معاصر) در بازنویسی‌های خود تنها روی زبان کار نکرده‌اند. بلکه ساختار جدیدی به اثر کهن داده‌اند. بدین معنا که ارکان موضوعی اثر پیشین را حفظ کرده و با فضاسازی‌ها، شخصیت پردازی‌ها و تغییر در محتوا و تفاوت در دیدگاه خود نسبت به اثر پیشین دست به بازنویسی زده‌اند. بنابراین تعریف قبلی را اصلاح و تکمیل نموده و بازنویسی‌ها را به دو گونه تقسیم کردم: بازنویسی ساده و بازنویسی خلاق. 
بازنویسی ساده، یعنی اثر کهن را به زبان امروزی در آوردن 
بازنویسی خلاق، به معنی ساختار نو به موضوع کهن دادن است.

چرا متون کهن مستقیماً قابل استفاده برای کودک و نوجوان نیست و نیازمند بازنویسی است؟
1-    سبک نوشتاری این متون قابل درک برای کودک و نوجوان نیست.
2-    لغات و ترکیبات استفاده شده قابل فهم برای کودک و نوجوان نیست.
3-    گاهی اوقات بعضی از متون دارای سیر کُند هستند و ممکن است داستان‌های طولانی داشته باشند و از حوصله‌ی کودک خارج شود.
4-    اتفاقات و حوادثی که در برخی از این متون متعلق به همان زمان می‌باشد و خاص کودک و نوجوان این دوره نیست.
5-    نمادها، استعارات متون فلسفی و عرفانی که برای کودکان و نوجوانان عرضه می‌شود باید ساده بشود.
با توجه به این مشکلات و احساس نیاز از جانب نویسندگان کودک و نوجوان بازنویسی از دوران مشروطه مورد توجه قرار گرفت.

بازنویسی‌های از ادبیات کهن (1350 – 1330) و نمونه‌هایی از بازنویسی

ادبیات کهن ایران سرچشمه‌ی بی‌پایان بازنویسی است. این ادبیات از ادبیات اسطوره‌ای و حماسی تا ادبیات دینی و تاریخی، عاشقانه، اخلاقی، اندرزی و طنز و حکایت‌ها را در بر می‌گیرد. می‌دانیم در سال‌های دهه‌ی 1330 به شدت با کمبود خواندنی برای کودک روبه‌رو بودیم. 
-    احسان یارشاطر از نخستین کسانی بود که به بازنویسی اسطوره‌ها و افسانه‌های باستان و شاهنامه برای نوجوان پرداخت. داستان‌های ایران باستان نخستین کتاب‌های بازنویسی به روش و شکل درست برای مخاطبان نوجوان ایرانی به‌شمار می‌آیند. (سال 1336)

در سایت کتابک بخوانید:‌ داستان های اساطیری ایران باستان برای نوجوانان


-    قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب مهدی آذریزدی، تجربه‌ای نو در کار بازنویسی از ادبیات کلاسیک ایران بود. او دو دهه کار بازنویسی از این متون را ادامه داد و آن را به جایگاهی برجسته رساند. صدها هزار خواننده‌ی کودک و نوجوان با کتاب‌های او با ادبیات کهن آشنا شدند. آذریزدی در بازنویسی‌های خود، زبان پخته و استواری داشت. در بازنویسی‌های آذریزدی نه تنها زبان بلکه خلاقیت نیز از جایگاه والایی برخوردار است. (شروع داستان سازی از ادبیات کهن)


خرید مجموعه قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب


به گفته‌ی مهدی آذریزدی در مقدمه کتاب‌ها: (... افسانه‌ها و داستان‌های قدیمی که از زبان‌های دیگر برای بچه‌ها ترجمه می‌شود غالباً تازگی ندارد و بهتر از آنها را خودمان در منابع شرقی و کتب قدیم داریم. بارها دیده شده که هرگاه نظایر آن از زبان‌های دیگر به فارسی برگردانده شده، اگر هم اصل آن از ریشه فارسی بازنویسی نشده بود و آنچه ترجمه شده بی‌نمک‌تر از آنچه خودمان داریم از کار درآمده، و اگر برای تهیه‌ی قصه و داستان برای کودکان هرگاه تابع آثار قدیم فارسی بشود هزاران افسانه و حکایت که به تمام معنی خوب و آموزنده هم باشد در آثار گذشتگان خودمان وجود دارد.)
-    زهرا خانلری‌کیا با بازنویسی مجموعه داستان‌هایی به‌نام داستان‌های دل‌انگیز ادبیات فارسی در عین سادگی و روانی و یکی از بهترین بازنویسی‌هاست. (سال 1337)
-    موش و گربه نمونه‌ی دیگری از بازنویسی که توسط ذبیح بهروز در سال 1335 منتشر شده است.
-    شمس‌الملوک مصاحب در سال 1337 شماری از قصه‌های هزارویک‌ شب را بازنویسی کرده است.

در دهه‌ی 1340 دوره‌ی بازنویسی از ادبیات کلاسیک، عامیانه و اساطیری گسترش پیدا کرد و از دیدگاه سنجش و روش به دانش و دقت بیشتری دست یافت. بیشتر بازنویسان کوشیدند، شیوه‌ی کار و کاستن و افزودن متن‌های بازنوشته‌ی خود را برای مخاطب روشن کنند. در مقایسه بازنویسی‌های این دوره در مقایسه با گذشته از جنبه‌های گوناگون توجه بیشتری شده، نمونه‌هایی از بازنویسی‌های دهه‌ی 1340 به بعد.

در سایت کتابک بخوانید:‌نقش آذریزدی در زبان‌سازی ادبی و ادبیات کودکان ایران

بازنویسی از شاهنامه (دهه‌ی 1350)
-    محمود مشرف‌آزادتهرانی (م. آزاد) بازنویسی‌هایی از شاهنامه انجام داد. بازنوشته‌های (م. آزاد) به‌نام‌های زال و سیمرغ و زال و رودابه از نظم به نثر، چهارچوب داستان تکان نخورده و زبان استوار و زیباست. (1357 – 1351)
کیفیت ادبی زبان در آثار (م. آزاد) رو به پیشرفت بود به‌طوری که در کتاب زال و سیمرغ و هفت‌خوان رستم زیبایی زبان به اوج خود می‌رسد. و یا در گردآفرید زبان متن فاخر، درخشان و گاه آهنگین و نگرش بازنویسی در پیام داستان در بند پایانی کتاب روشن می‌شود.
-    از محمود کیانوش، شاعر و نویسنده‌ی کودک سه کتاب کیکاووس تا کیخسرو (سیاهی)،  از کیکاووس تا کیخسرو (شبگیر)، و از کیکاووس تا کیخسرو (آفتاب) در دست است که به مناسبت جشنواره‌ی حماسه‌سرای بزرگ توس، از سوی اداره‌ی کل نگارش وزارت فرهنگ و هنر در سال 1354 منتشر شده‌اند. بازنویسی‌ها از نظم به نثر، دارای فهرست و منابع. هسته‌ی اصلی داستان با شاهنامه همخوانی دارند، ولی برخی از بخش‌ها کوتاه شده‌اند. بازنویس در نبرد مازندران نگاهی گذرا به هفت‌خان رستم و کوشش او برای آزادی کیکاووس و ایرانیان است. زبانی که کیانوش برای بازنویسی‌اش به کار می‌برد در خور شاهنامه و هم‌ساز با زبان شاهنامه است.


خرید مجموعه شاهنامه کودک و نوجوان


بازنویسی‌های ادبیات کلاسیک (در دهه‌ی 1340)
ماندگارترین و پرخواننده‌ترین مجموعه بازنویسی‌های ادبیات کلاسیک را مهدی آذریزدی برای کودکان و نوجوانان منتشر کرده است. قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب در 7 جلد و قصه‌های تازه از کتاب‌های کهن برای کودکان در 10 جلد از سال (1352 – 1336) منتشر شد، و بارها چاپ شده‌اند.
منابع قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب کلیله و دمنه، مرزبان‌نامه، سندبادنامه، قابوس‌نامه، مثنوی، منطق‌الطیر، مصیبت‌نامه، الهی‌نامه، گلستان و ملستان سعدی هستند. همه‌ی منابع بازنویسی از آثار کلاسیک ادبیات ایران گزینش شده‌اند. بازنویسی‌ها یک‌دست، شیرین، ساده، گاه طنزآمیز و مناسب با دریافت خواننده‌ی نوجوان. نگرش آذریزدی در گزینش قصه‌ها و برجسته کردن برخی نکته‌ها، پندآموز و اخلاق‌گراست.

در سایت کتابک بخوانید: آذریزدی، بازآفرین یا بازنویس ادبیات کودکان ایران

در مقاله‌ای که در سال 1346 در نشریه‌ی بامشاد در معرفی مجموعه قصه‌های تازه از کتاب‌های کهن منتشر شده به شیوه‌ی کار آذریزدی این‌گونه ارزیابی شده است. (درین میدان خالی، ولی مستعد کارمندی آذریزدی با طبعی سالم و روان و ذوقی شاعرانه و نیز با اطلاعات گستردهاز متون ادبی فارسی و اساطیر ایرانی دارد. دست به تجدید حیات قصص ایرانی اما فراموش شده زده است. این کار اساسی و مربیانه و نو ریخته است و با قلمی احساس مسئولیت‌کننده در حالی‌که خود را مقید به چارچوب قصص اصلی نمی‌داند و در آن دخل و تصرف‌هایی غالباً بجا و موفق می‌کند. در عین حال نسبت به محتوای اخلاقی و رفتاری قصص امین است و کلامش ساده و روان و گیراست.)
-    زهرا کیا (خانلری) داستان‌های دل‌انگیز ادبیات فارسی در سال 1337 منتشر شد. این کتاب جایزه‌ی یونسکو دریافت کرد. در ضمن خانلری‌کیا افسانه‌های سیمرغ را از منطق‌الطیر شیخ فرید‌الدین عطار نیشابوری بازنویسی کرد.

بازنویسی ادبیات عامیانه
از نخستین بازنوشته‌های ادبیات عامیانه در این دوره باید به بازنوشته‌ی قصه‌ی تلخون از صمد بهرنگی اشاره کرد که در مرداد 1342 در نشریه‌ی کتاب هفته منتشر شد. از دیگر آثار صمد بهرنگی که در این دوره بازنویسی کرد: کچل کفترباز، کور اوغلو و کچل حمزه از ادبیات شفاهی آذربایجان است. او در دو افسانه‌ی اخیر گرایش‌های فکری خود را که دفاع از تهیدستان و برجسته‌سازی نقش زنان است در گفتارها و کنش‌های روایت بازتاب داده است. 

افسانه‌ی محبت: قوچ‌علی و دختر پادشاه در سال 1346 به چاپ رسید و دو مرول دیوانه سر در مجموعه قصه‌های بهرنگ در سال 1348 پس از مرگ صمد منتشر شد. «قصه‌ی آه، آدی و بودی، به دنبال فلک، بز ریش سفید، گرگ و گوسفند و موش گرسنه» را در سال 1349 امیرکبیر در مجموعه‌ی تلخون چاپ کرد. و پوست نارنج ظاهراً یکی از آخرین نوشته‌های اوست.
نخستین اثر فریده فرجام کتاب مهمان‌های ناخوانده که در سال 1345 به چاپ رسیده و در همان سال جایزه‌ی سلطنتی را از آن خود کرد. «مهمان‌های ناخوانده» بازنویسی افسانه‌های عامیانه است که در کتاب عمو نوروز صبحی به‌نام «خانه‌ی پیرزن» آمده است. 
فریده فرجام در بازنویسی این افسانه عناصری را به داستان اصلی افزوده و هنرمندانه آن را گسترش داده و فضاسازی‌ها و شخصیت‌پردازی‌ها را در چارچوب فضای عامیانه و کهن افسانه پرورانده است. از زبان مناسب برخوردار است و تا به امروز برای خردسالان و کودکان گیرایی داشته است. شورا این کتاب را به‌عنوان یکی از بهترین کتاب‌های سال 1345 برای کودکان 3 تا 8 ساله برگزید و نامزد کتاب سال شورا کرد.
فریده فرجام بازنویسی دیگری را به‌نام عمو نوروز با همکاری محمود مشرف‌آزادتهرانی انجام داد. در مقایسه با افسانه‌ی عمو نوروز صبحی چهارچوب داستان تغییر نکرده اما پایان هرکدام شکل جداگانه دارد. زبان پخته و زیباست. در این دوره از مهدخت صنعتی (دولت‌آبادی) دو بازنوشته از ادبیات عامیانه به‌نام‌های گنجشک و مردم و جم‌جمک برگ خزون. کتاب «گنجشک و مردم» را شورا کتاب سال شناخته 1348 قصه با زبانی ساده آغاز می‌شود و رخدادها را توصیف می‌کند و زبان روایی از ویژگی‌های قصه‌های عامیانه حفظ کرده است.
از صادق هدایت مجموعه‌ی بخوان و بخواب و بازنویسی لچک قرمزی در سال 1349 را انتشارات امیرکبیر منتشر کرد. در این بازنویسی تنها شنل قرمزی دخترک افسانه اصلی به لچک قرمز تبدیل شده. در پایان گرگ لچک قرمزی را یک لقمه می‌کند.

بازآفرینی (شروع ادبیات خلاقه)
در سال‌های آغازین دهه‌ی 1340 برخی از دست‌اندرکاران ادبیات کودک با بهره جستن از ادبیات اساطیری، عامیانه و کلاسیک ایران با پدیدآمدن ادبیات خلاقه به بازآفرینی آثار ادبی برای کودکان و نوجوانان پرداختند. 
مهرداد بهار و مهدخت کشکولی از کسانی هستند که با آگاهی به ارزش و اهمیت بازآفرینی به آفرینش دوباره از متن‌های کهن پرداخته‌اند. کتاب جمشید شاه و بستور یا یادگار زریران، افسانه‌ی باران در ایران و افسانه‌ی آفرینش در ایران را بر پایه‌ی ادبیات اساطیری بازآفرینی کردند. این دو که در زمینه‌ی تاریخ، اساطیر و افسانه‌های دینی ایران کار و پژوهش کرده بودند به نو ساختن برخی از آثار ادبی این گستره پرداختند.
کتاب جمشید شاه مهرداد بهار در سال 1346 که از سوی کانون پرورش فکری کودکان چاپ و منتشر شد. جایزه‌ی بهترین کتاب سال از شورای کتاب کودک گرفت.

بازآفرینی از ادبیات عامیانه
احمد شاملو در دهه‌ی 1340 و 1350 چند افسانه عامیانه را برای کودکان و نوجوانان بازآفرینی کرده است. افسانه هفتادودو ملت برای کودکان در سال 1339. کتاب‌های خروس زری پیرهن پری، قصه‌ی هفت کلاغون، ملکه‌ی سایه‌ها، قصه‌ی دخترای ننه دریا در سال 1357 بر بنیاد قصه‌ها و افسانه‌های عامیانه انتشار یافتند.

خروس زری پیرهن پری


خرید کتاب خروس زری پیرهن پری


قصه دخترای ننه دریا


خرید کتاب قصه دخترای ننه دریا


قصه‌ی هفت‌کلاغون


خرید کتاب قصه‌ی هفت‌کلاغون


بازآفرینی از ادبیات کلاسیک: منطق‌الطیر عطار
سیمرغ و سی‌مرغ بازآفریده محمود مشرف‌آزادتهرانی. این بازآفرینی برخلاف دورن‌مایه‌ی منطق‌الطیر که عرفانی است، دیدگاه انقلابی و سیاسی دارد. در منطق‌الطیر، مرغان خواستار پادشاهی سیمرغ یا مراد خود هستند. اما در کتاب سیمرغ و سی‌مرغ، نجات‌بخش می‌خواهند. در پایان در می‌یابند که خود نجات‌بخش خویش‌اند. هُدهُد در این اثر، نماد اندیشه و راهنماست و داستان به شکلی نمادین پایان می‌یابد.
اسکندرنامه یکی از قصه‌های بلند ایرانی که سرگذشت پیچیده و تودرتو دارد. روایت افسانه‌ای از اسکندر یونانی که به گونه‌ای شگفت‌انگیز بازآفرینی شده است. (دهه‌ی 1330)

کتاب همایش پرندگان


خرید کتاب همایش پرندگان


آیا شورا فقط به بازنویسی و بازآفرینی ادبیات رسمی توجه دارد؟

تأسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال 1344 نقش مهمی در تحول ادبیات کودک داشت و انتشارات آن با دعوت از نویسندگان برای نوشتن از حوزه‌ی کهن برای کودکان همراه و موازی فعالیت‌های شورا بود. در گزارش شورای کتاب به‌ خوبی مشهود است که کتاب‌های برگزیده‌ی سال 1349 – 1344 تقریباً اکثریت موضوع‌های مهم از فولکور و ادبیات باستانی و کلاسیک هستند. در آن سال‌ها شورا با اهدای لوح افتخار به پدیدآورندگان این کتاب‌ها آنها را تشویق کرده است.
گزارش شورای کتاب کودک در سال 1352، 1353 و 1355 به‌ خوبی نشان می‌دهد که شورا علاوه بر ادبیات رسمی یا مکتوب به ادبیات شفاهی (داستان‌های عامیانه و افسانه‌های کودکان و اسطوره برای کودکان) هم توجه داشته است، از جمله:

 

1344    قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب، ج 4       از مثنوی مولوی               مهدی آذریزدی
1345    مهمان‌های ناخوانده                                   از یک قصه‌ی عامیانه        فریده فرجام
1345    بچه‌ی آدم                                                  از داستان حی‌بن یقظان    مهدی آذریزدی
1345    قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب              از قصه‌های قرآنی            مهدی آذریزدی
1346    جمشید شاه                                              اسطوره‌ی باستان ایران     مهرداد بهار
1347    قصه‌ی طوقی                                          از ادبیات عامیانه              م. آزاد
1348    گنجشک و مردم                                        از ادبیات عامیانه               مهدخت دولت‌آبادی
1348    افسانه‌ی سیمرغ                                       از شاهنامه                       زهرا خانلری
1349    لی‌لی حوضک                                          از ادبیات عامیانه               م. آزاد
1349    سی‌مرغ و سیمرغ                                      از فریدالدین عطار            م. آزاد

یکی از مشکلات بازنویسی
در پی‌گیری فعالیت‌های شورا در سال 1352 در زمینه‌ی تألیف کتاب‌ها از 48 کتاب، 9 کتاب بازنویسی‌هایی هستند از شاهنامه و شرح‌ حال فردوسی. تقریباً همه‌ی این آثار جنبه‌ی تکراری دارد و این بحث را پیش می‌آورد که آیا هر کسی می‌تواند به خود اجازه دهد شاهنامه را با همه یگانگی و اصالتی که دارد مورد دستبرد قرار دهد، و با زبان و ساخت داستانی فکر و برداشت خود شاهنامه را دگرگون کند.
در پی استقبال کتاب‌های مناسب در جامعه مخاطب آن روز، جریانی نگران‌کننده از کتاب‌های نامناسب این حوزه از طرف ناشران غیرمتخصص و احیاناً سودجو به راه افتاد، علتی شد تا سال 1356 توران میرهادی در سمینار ادبیات کودک در اصفهان «نسبت به حفظ میراث ادبی» هشداری دهد: که اگر اندوخته‌ی غنی ادب فارسی به سرعت و تخصص و عشق واقعی بازنویسی نشود پل حیاتی بین فرهنگ دیرین و فرهنگ امروزی زده نمی‌شود. نسل جوان هویت حقیقی خود را به‌دست نمی‌آورد.

سمینار شورا در سال 1364 و نتایج به‌دست آمده
اهمیت و ابتکار شورا در برگزاری سیمنار بازنویسی در سال 1364 در رابطه با رواج بازنویسی‌های نامناسب در میدان نشر کتاب‌های کودکان با توجه به سمینار بازنویسی سال 1345 گستره آثار بازنویسی و بازآفرینی زمینه‌ی لازم را برای سنجش ادبی فراهم کرد. شورا نظر کارشناسان و استادان را جویا شد. پس از سمینار بازنویسی نتیجه در دو بخش اعلام شد. 
1-    به‌دست آوردن نکات نظری و معیارهای جدید 
2-    پیشنهادهایی برای برخورد با موج بازنویسی‌های نامناسب.

پس از بحث‌های طولانی در زمینه‌ی اهداف گفته شده به این نتیجه رسیدند که:
یکی از ضروری‌ترین کارها گذاشتن درس ادبیات کودک در دانشکده‌هاست. برای تقویت بازنویسی‌های مناسب که توسط سه گزارشی جداگانه تهیه شده بود (آذریزدی، م. آزاد، نادر ابراهیمی) که هر سه نویسنده‌ی بازنویسی و بازآفرینی از متون کهن فارسی بودند. به این نتیجه رسیدن:
1-    تشکیل کار گروه ادب فارسی در سال 1364
2-    گذاشتن واحدهای درسی ادبیات کودک در دانشکده‌ی علوم تربیتی دانشگاه تهران 
3-    برگزاری سخنرانی (مشکلات بازنویسی و بازآفرینی) توسط ثریا قزل‌ایاغ
4-    گنجاندن موضوع تدریس (بازنویسی و بازآفرینی) در برنامه کارگاه ادبیات کودک در شورا
5-    بررسی آثار بازنویسی، بازآفرینی، گردآوری و گزیده در گروه بررسی تألیف (گزارش سالانه‌ی وضعیت این حوزه. معرفی بهترین آثار و تشویق بازنویسی‌ها و ناشران آنها و فهرست کردن این آثار.)

نکته‌ی اول در مورد کار گروه ادب فارسی است که فعالیت این گروه داوطلبانه بود و اعضا عبارت بودند از خانم‌ها: بحرالعلومی، حق‌دوست، میرهادی، مینوکده و آقایان دکتر انوری، رئوف و پایور که در اولین جلسه، اشکال ارائه ادبیات کهن را گزیده، ساده‌نویسی، بازنویسی، بازآفرینی و تلخیص از نظم به نثر به نظم تعیین کردند و سپس طرح کار به شکل زیر موافقت شد.
-    تعریف هر یک از اشکال ارائه
-    هدف هر یک از اشکال ارائه
-    شیوه یا نحوه‌ی کار
-    ویژگی‌های نویسنده یا ارائه‌کننده متن جدید
-    نکته‌ها
-    تصویر، واژه‌نامه یا سایر ملزومات
-    چگونگی معرفی مؤلف اصلی

مسئولیت مطالعه و تعریف ضابطه‌های هریک از روش‌ها به یک نفر از حاضران جلسه داده شد و قرار شد هریک از افراد نتیجه‌ی کار خود را در گروه به بحث بگذارند و سپس نهایی کنند. چنین شد در نتیجه مطالب نظری و معیارها و ضوابط هریک از روش‌ها مدون گردید. از یک‌سو دکتر انور مطالب مربوط به درس‌نامه‌ها و جزوه‌های خود را چاپ کرد، از سوی ‌دیگر زنده یاد جعفر پایور به‌طور تخصصی و مستقل در سال 1370 کتاب مقدمه‌ای بر بازنویسی و بازآفرینی در ادبیات کودک و نوجوان و در سال 1380 کتاب دیگری به‌نام شیخ در بوته، چگونگی روش‌های بازنویسی و بازآفرینی و ترجمه و بازپرداخت در آثار ادبی و نیز هیجده نقد در نشریات ادبی و نشریات تخصصی ادبیات کودک منتشر کرد.

در مورد نتایج تدریس ادبیات کودک در دانشکده‌ی علوم تربیتی دانشگاه تهران است. بازتاب آن به‌صورت پایان‌نامه (کودکان و ادبیات رسمی ایران، بررسی جنبه‌های مختلف بازنویسی از ادبیات کلاسیک ایران برای کودکان و نوجوانان) توسط صدیقه هاشمی‌نسب که ثریا قزل‌ایاغ استاد راهنمای ایشان بودند، در سال 1371 به‌صورت کتابی منتشر شد. کتاب ذکر شده و مقاله‌های بازتاب سمینار بازنویسی در شورا است. 

به علاوه تعدادی از بهترین آثار بازنویسی شده در کتاب‌شناسی «ایران در ادبیات کودکان و نوجوانان» به مناسبت گفتگوی تمدن‌ها تهیه شد. در دویستمین سال تولد هانس کریستیان اندرسن ویژه‌نامه‌ی فرهنگ مرم با عنوان «کودک و ادبیات شفاهی» به پایمردی احمد وکیلیان و شهرام اقبال‌زاده از طرف شورا انجام گرفت.
از سال 1386 «جایزه‌ی پایور» برای بهترین بازنویسی‌ها و بازآفرینی‌ها در هر سال با پیشنهاد خانم فروغ‌الزمان جمالی و موافقت شورا بنیان گذاشته شد. (سیاست تشویقی شورا و احترام به اعتقاد زنده یاد جعفر پایور در تأثیر ادبیات کهن بر شکوفایی ادبیات اصیل ملی است.)
در نیمه‌ی دوم دهه‌ی 1380 چهار کتاب بازنویسی که در شورا ویژه شده و لوح افتخار گرفته بود از سوی شورا برای معرفی (فهرست افتخار) دفتر بین‌المللی کتاب برای نسل جوان (IBBY) ارسال شد تا در فهرست صد کتاب برتر سال‌های مربوطه قرار گیرد.


منابع

1-    ارج‌نامه: علم عاشقی (به مناسبت پنجاه سال فعالیت فرهنگی شورای کتاب کودک). به کوشش شهرام اقبال‌زاده. تهران: کتابدار، 1393.
2-    انتخاب و انطباق منابع ادب فارسی (برای تدوین کتاب‌های کودکان و نوجوانان). تهران: دانشگاه آزاد ایران، 2536.
3-    پایور، جعفر. بازنویسی و بازآفرینی در ادبیات. به کوشش فروغ‌الزمان جمالی. تهران: کتابدار، 1388.
4-    پایور، جعفر. شیخ در بوته: چگونگی روش‌های بازنویسی و بازآفرینی و ترجمه و بازپرداخت در آثار ادبی. تهران: اشراقیهف 1379.
5-    محمدی، محمدهادی؛ قایینی، زهره. تاریخ ادبیات کودکان ایران (ج 6). تهران: چیستا.
6-    محمدی، محمدهادی؛ قایینی، زهره. تاریخ ادبیات کودکان ایران (ج 9). تهران: چیستا.

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نویسنده (دسته بندی)
پدیدآورندگان (دسته بندی)
نوع محتوا
مقاله
جایگاه
اسلایدشو
مقالات صفحه اصلی
ویژه صفحه اصلی

گلدان نامه‌ رسان

Submitted by editor69 on

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نویسنده (Term)
تصویرگر (Term)
پدیدآورندگان (Term)
نگارنده معرفی کتاب
نوع محتوا
معرفی کتاب
جایگاه
معرفی کتاب صفحه اصلی
ژانر کتاب
قالب کتاب

معلم ها بلد نیستند

Submitted by editor69 on

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نویسنده (Term)
مترجم (Term)
تصویرگر (Term)
پدیدآورندگان (Term)
نگارنده معرفی کتاب
نوع محتوا
معرفی کتاب
جایگاه
معرفی کتاب صفحه اصلی
ژانر کتاب
قالب کتاب

تاریخچه بازنویسی و بازآفرینی ادبیات عامیانه و کهن برای کودکان و نوجوانان- بخش دوم

Submitted by editor74 on

در سایت کتابک بخوانید: تاریخچه بازنویسی و بازآفرینی ادبیات عامیانه و کهن برای کودکان و نوجوانان- بخش نخست

البته حماسه انواعی است که مهم‌ترین آن عبارتند از: 1. حماسه‌ی ملی، 2. حماسه‌ی دینی یا مذهبی، 3. حماسه‌ی تاریخی.

-    حماسه‌ی تاریخی منظومه‌هایی است که درباره‌ی جهان‌گشایی‌های پادشاهان ساخته‌اند و واقعیت تاریخی است. قسمت اخیر شاهنامه (تاریخ دوران ساسانی) حماسه‌ی تاریخی است. همچنین منظومه‌هایی درباره‌ی شاه عباس صفوی، نادرشاه، شاهان سلجوقی، فتحعلی شاه و حتی چنگیز و تیمور به زبان فارسی سروده شده است.

-    حماسه‌ی دینی یا مذهبی داستان‌های حماسی است که قهرمانان آن اولیای دین یا مذهب است. داستان‌های این نوع حماسه واقعیت تاریخی ندارند و زاده‌ی تخیل هستند مانند: خاوران نامه ابن‌حسام که شرح جهان‌گشایی‌ها و دلیری‌ها و طلسم‌شکنی‌های تخیلی مولای متقیان (ع) است و صاحبقران‌نامه که در آن فتوحات خیالی حمزه عم رسول اکرم (ص) یاد شده است. البته حماسه‌هایی هم هستند که در عین داشتن جنبه‌ی دینی و یا مذهبی با تاریخ منطبق هستند و می‌توان آنها را حماسه‌ی دینی – تاریخی نامید، مانند: حمله‌ی حیدری – خداوندنامه‌ی صبا – اردیبهشت سروش.

-    اما، مهم‌ترین نوع حماسه که در بازار ادب رسمی ایران و جهان قدر و ارجی بسزا دارد، همان حماسه‌ی ملی است که شرح پادشاهی شاهان داستانی ایران و دلیری و جنگ‌آوری پهلوانان سیستانی (خاندان رستم و نیاکان و فرزندان او) است. این خاندان هم نسبت خود را به جمشید می‌رسانند و نام بعضی از افراد این خاندان (مانند گرشاسب) در اوستان آمده و بعضی دیگر (مانند رستم و بیژن به دوران‌های بعد – خاصه دوران اشکانی – تعلق دارند. معروف‌ترین آنها رستم که شاهکار حماسی ملی ایران در شاهنامه است. اما اجداد وی مانند گرشاسب و سام و نریمان ... نیز نام و نشانی دارند. (ص 16 انتخاب و انطباق منابع ادب فارسی محمدجعفر محجوب) (اما بعضی از داستان‌های منسوب به رستم را نیز فردوسی نظم کرده است و علت آن روشن نیست).

شاهنامه


خرید کتاب کودک درباره شاهنامه


بعضی دیگر از شاه‌زادگان ایران نیز قهرمان داستان‌های حماسی واقع شده‌اند مانند اسفندیار پسر گشتاسب‌ شاهزادل دلیر که در جوانی به دست رستم کشته می‌شود. (حدیث دلیری‌های او کتابی به‌نام اسفندیارنامه آمده است) ... ، (ص 18 همان)
این داستان‌های شیرین که مردم ایران با شوق و رغبت بسیار قرن‌ها بدان گوش فرا داده‌اند، دلیلی ندارد که ما از این منابع شورانگیز برای کتاب کودکان استفاده نکنیم (البته به اختصار و مصور باشد)

بچه‌ها باید تمام قهرمانان حماسه‌ی ملی را به‌خوبی بشناسند و از سرنوشت آنان آگاه باشند. البته بعضی از داستان‌های شاهنامه مانند کرم هفتواد در سرگذشت اردشیر بابکان داستانی سخت دلکش است و در شاهنامه از کارنامه‌ی اردشیر بابکان ترجمه شده و برای کودکان جذاب است و تاکنون برای کودکان نوشته نشده است. 

اما اسکندرنامه نظامی را به‌عنوان یک داستان حماسه‌ی ملی ساده خلاصه نکنیم و به دست کودکان بدهیم (زیرا تاریخ ایران اسکندر را مردی متجاوز و مهاجم و نسبت به ایرانیان ستمگر و در نتیجه منفور می‌شناسد و البته از قصه‌ی اسکندر نوشته‌های گوناگونی در دست است که سه تای آنها مشهورتر است.
1-    اسکندرنامه‌ی منشور در قرن ششم متنی فصیح و از نظر نثر فارسی زیباست و اصلاً جنبه‌ی حماسی ندارد و اسکندر به دیده‌ی تحسین نگریسته شده است.
2-    اسکندرنامه‌ی نظامی آخرین منظومه‌ی اوست و جنبه‌ی حماسی دارد و در آن هم اسکندر مورد تحسین واقع شده است.
3-    اسکندرنامه کتاب است منشور به حجم شاهنامه‌ی فردوسی متعلق به دوره‌ی صفویه. در این کتاب اسکندر پیغمبر نامرسل است و مروج دین اسلام و مدت‌ها از روی این کتاب در قهوه‌خانه‌ها نقل می‌گفته‌اند و هنوز هم می‌گویند. 

محمد شیرزاد از پهلوانان معروف افسانه‌‌ی سپهسالار لشکر اسکندر است. داستان نبرد او با شیرزادخان شیر دره‌یی و کشته شدن شیرزادخان به دست او (که در اصطلاح نقالان شیرزاد کُشی می‌گویند) مانند داستان سهراب و رستم شاهنامه و کشته شدن سهراب به دست رستم (که در عرف نقالان سهراب‌ کُشی گفته می‌شود)‌ شهرت فراوان دارد.
البته از آنجا که اسکندرنامه از شاهنامه کمتر معروف است، شیرزاد کُشی آن نیز کمتر از سهراب کُشی مورد توجه عوام مردم است. به هر حال او را با مطالبی مخالف حقایق تاریخ ایران انباشته‌ایم و این کار درستی نیست. اگر بخواهیم حقایق تاریخی را در باب اسکندر به‌صورت داستان کودکان درآوریم دیگر نام آن بازنویسی از داستان ادبی حماسی اسکندرنامه نیست. بنابراین بهتر این است که از این داستان برای کودکان خلاصه‌ی زمانی که هنوز نامی از اسکندر نشنیده و سیمای تاریخی او را نشناخته استفاده نکنیم. البته وقتی کودک بزرگ‌تر شد و اسکندر را چنان که باید شناخت می‌توان با اثر نظامی آشنا کرد.


خرید کتاب درباره ادبیات کهن ایران برای کودکان


داستان‌های دینی و قصه‌های پیامبران علاوه بر آن‌که خود بسیار جالب توجه اجتماعی و روان‌شناسی و لطایف فن داستان‌سرایی وجود دارد. کلیدی برای درک ادب فارسی و آشنا شدن با تعبیرها، اشاره‌ها، استعاره‌ها، کنایه‌ها و مثل‌های آن. خواندن آن برای کودک هم فال است و هم تماشا. هم داستانی بسیار شیرین و جذاب خوانده و هم خود را برای درک زیبایی‌های شعر و ادب فارسی آماده کرده است. اما این داستان‌ها تنها محدود به قصه‌ی پیامبران و امامان نیست. سرگذشت بعضی یاران رسول (ص) و صفات و خصوصیات آنها هم در ادب فارسی راه یافته است. 
مثلاً: حسن و زیبایی حضرت یوسف، زیرا در قصه‌های دینی از او به‌عنوان زیباترین فرد انسانی یاد شده است، زلیخا نمونه‌ی عشق و دلدادگی، ایوب قهرمان صبر، سلیمان نمونه‌ی حشمت و نعمت، داوود خداوند آواز خوش، نمرود سرشناس‌ترین جباران، فرعون و وزیرش هامان معروف‌ترین کافران و مبارزان با حق و عدالت و قارون بزرگترین خداوند ثروت و مکنت و ... .
چقدر خوب است اگر بتوانیم این مطالب را در ضمن داستان‌های خواندنی برای کودکان بگنجانیم و با محیط شعر و فارسی و معانی ادب فارسی آشنا کنیم.

سومین نوع داستان‌های را که می‌توان در آثار ادبی کلاسیک یافت افسانه‌ها، قصه‌های غیرواقعی و تخیلی است که برای پند دادن و اندرز گفتن و راهنمایی کردن در مسائل مختلف زندگی آن را ابداع می‌کردند. از قدیم در بین اقوام هند و اروپایی رسم بود که مسائل جدی اخلاقی و سیاست را در لفافه قصه می‌پیچیدند و آنها را به‌صورت قصه به مردم می‌آموختند. نمونه‌ها این کتاب‌ها: 
-    کلیله و دمنه که سه هزار سال پیش در هندوستان تألیف شده که شاید قدیمی‌ترین کتاب علوم سیاسی باشد که در جهان نوشته شده در این کتاب آداب سلطنت و آیین کشورداری و دادگستری و ... در لباس قصه بیان می‌کند. در نسخه‌ی اصلی آن گفته شده است که پادشاهی فرزندانی ناخلف و بی‌توجه به اندرز و حکمت داشت و آنچه در راه تعلیم دادن به آنان کوشید مؤثر نیفتاد، تا اینکه حکیمی به‌نام و شینو سرمن نزد پادشاه تعهد کرد در اندک مدتی آنان را به خوبی تعلیم دهد و راه و رسم سلطنت و آیین زندگی را به آنها بیاموزد. حکیم این کتاب را برای ایشان نوشت و به آنچه که تعهد کرده بود موفق شد. بعد از اسلام این کتاب یکی از آثاری است که از عربی به فارسی ترجمه شد و رودکی آن را به نظم درآورد.


خرید کتاب کلیله و دمنه برای کودکان


-    مثنوی مولانا جلال‌الدین کتابی است که از نظر موشکافی در حقایق اخلاقی و دینی و کنجکاوی در زوایای تاریک روح بشری و طرح مطالب دقیق و حقایق نازک و باریک فلسفی در جهان کم‌نظیر است. مولانا، با آن استعداد سرشار، نیک دریافته است که این حقایق را جز در لباس افسانه نمی‌توان به مردم عرضه کرد. البته گفتن مطالب، مطالب در هر لباس به هر صورت میسر است اما آزموده‌ترین و مطمنئن‌ترین راه همان پوشانیدن در لباس افسانه است.

یک قسمت از قصه‌هایی که در ادب رسمی وجود دارد. افسانه‌های حکمت‌آمیز است نمونه این گونه کتاب‌ها: کلیله و دمنه و مرزبان‌نامه از کتاب‌های معروف این است. علاوه بر تمثیل‌ها و قصه‌های فراوان در طی کتاب‌های مختلف مثل مثنوی مولوی حدیقه نسایی، مثنوی‌های گوناگون عطار، داستان‌های عوامانه ماند هزار و یک شب و چهل طوطی و ... از قدیم هم به آموزندگی و مفید بودن برای کودکان مورد توجه است. ایرج میرزا هم هر قصه و تمثیلی را پیدا می‌کرد برای کودکان با همان زبان ساده که خاص شعر اوست به نظم می‌آورد. در آغاز مشروطیت بسیار کسان به شیوه‌ی او توجه داشتند و هنوز هم کم‌وبیش به شیوه و به تقلید از آن بزرگوار در کتاب‌های دبستانی آورده شده است.

برای آماده کردن این‌گونه قصه‌ها به منظور مطالعه‌ی کودکان باید از جنبه‌ی پند و اندرز و احیاناً لفاظی و جمله‌پردازی آنها کاست و قصه را هر چه ساده‌تر و آسان‌تر در اختیار کودک گذاشت. از منابع دیگر شعرهای شاعران حکیمی مانند ناصر خسرو (حکایت عقابی که از سر سنگ به هوا خاست) و یا عنصری (مناظره زاغ و باز) هم می‌توان از این‌گونه تمثیل‌ها پیدا کرده و یا بوستان گلستان سعدی و مثنوی‌های عطار و غیره جای خود دارد.

داستان‌های ادب کلاسیک و رسمی، قصه‌های واقعی است. سرگذشت بزرگان، پادشاهان، سرداران، وزیران، رجال، دبیران، دانشمندان، شاعران و منجمان است. نمونه‌هایی از این کتاب تاریخ بیهقیف کتاب‌های اخلاق و سیاست مثل قابوس‌نامه و کتاب‌های اخلاقی در احوال صوفیان مثل اسرار التوحید، تذکرةالاولیا و ... می‌توان داستان‌های دلپذیر و جالب توجه کرد. 
یا کتاب‌هایی که در شرایط دبیری، شاعری، پزشکی و نجوم مانند چهار مقاله نظامی عروضی است که برای کودکان می‌توان بازنویسی کرد. این حکایت‌ها وقتی به دست یک کارشناس داستان‌های کودکان بیفتد از آن داستان‌هایی می‌سازد که مسیر زندگی ده‌ها کودک را تغییر می‌دهد و می‌تواند از یک بچه باهوش یک نابغه بسازد.
از کتاب‌های دیگر در این زمینه، جوامع‌الحکایات کتابی است درای صد باب گوناگون هر باب مختص یک دسته حکایت‌هاست. حکایت منجمان، حکایت ندیمان، حکایت وزیران ... .

نوع دیگر داستان‌های منظوم مانند منظوم عشقی است مانند خمسه نظامی که یکی از آنها هفت پیکر است که هفت قصه بسیار جذاب طرح شده است. همچنین در هفت اورنگ جامی داستان‌های بسیار کوتاه، تمثیل‌های چند سطری و داستان‌های مفصل آمده است. همچنین در هشت بهشت امیرخسرو دهلوی دارای داستان‌های بسیار بسیار شیرین است. منابع ادب عوام به دو دسته تقسیم می‌شوند:
1-    داستان‌های عوامانه‌ای که به شکل کتاب در آمده،
2-    دسته‌ای دیگر سینه به سینه و دهان به دهان نقل شده.
از انواع داستان‌های عوامانه مکتوب می‌توان سمعک عیار، خاله سوسکه، امیرارسلان و حسین کرد شبستری صداقت، رازداری، مظلوم‌نوازی، مبارزه با ظالمان، راستگویی، پای‌بند بودن به عهد و پیمان، از خودگذشتگی ... .

از دسته‌ی دوم که به کتابت در نیامده و هنوز سینه به سینه به‌صورت شفاهی انتقال می‌یابد. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم کودکان آنها را می‌شنوند و سرگرم می‌شوند.
در کل این کتاب به مطالب نظری زیر می‌پردازد.
1-    طبقه انواع ادبیات کهن
2-    فایده و کاربرد هریک از انواع نمونه‌های گوناگون ادبیات کهن
3-    ضرورت شناخت این انواع در درک ادبیات و فرهنگ
4-    امکان انتخاب همه یا بخشی از متن 
5-    امکان تغییر متن 
6-    ساده و امروزی کردن زبان و سبک 
7-    چگونگی برخورد با بند مستقیم 
8-    تطابق صورت و محتوا با ویژگی‌های مخاطب
9-    ضرورت داشتن دانش، علاقه، روشن‌بینی و آزادی بازنویسی در انتخاب شیوه‌ی بازنویسی

گردآوری در ایران چگونه پا گرفت؟

پدیده‌ی گردآوری ادبیات عامیانه، همراه با اندیشه‌های نوگرایانه از غرب به ایران آمد. نخستین کسانی که در ایران از دوره مشروطه به بعد به گردآوری ادبیات عامیانه پرداختند گروهی از ایران‌شناسان و جهانگردان بودند مثل ژوکووسکی، هانری ماسه و دیگران. انگیزه‌ی آنها در قالب خاورشناسی گنجانده می‌شد. بعد از آن در ایران شروع به گردآوری ادبیات عامیانه شد. پیشگامان این روش عبارتند از:
کار گردآوری و کاوش در ادبیات عامیانه و شفاهی با نگرش علمی به شیوه‌ی اروپایی یا صادق هدایت آغاز شد. او در سال 1310 اوسانه و در سال 1312 نیرنگستان را به چاپ رساند و ذهن پژوهندگان و علاقه‌مندان ایرانی را با معنا و مفهوم واژه‌ی فولکلور آشنا کرد.
-    جمال‌الدین خوانساری به گردآوری فرهنگ عامیانه در کتاب کلثوم نقد پرداخت.
-    امیرقلی امینی با انتشار کتاب هزار و یک سخن گام در گردآوری ادبیات عامیانه برداشت (1342)
-    کوهی کرمانی در سال 1320 کاوش‌های خود را در مناطق مختلف ایران در کتاب چهارده افسانه از افسانه‌های روستایی ایران منتشر کرد.
-    صبحی که در زمینه‌ی ادبیات عامیانه قصه‌پردازی را در رادیو ایران آغاز کرد و آثار زیادی از جمله افسانه‌ها و ... منتشر کرد (1330) (گردآوری و بازنویسی)
-    منوچهر انور در دهه‌ی 1330 افسانه‌هایی مانند کدو قلقله‌زن و حسنی را برای پیش‌دبستانی گردآوری کرد.

کتاب کدو قلقله زن


خرید کتاب کدو قلقله زن


-    محمد خلیفی در سال 1337 فرهنگ و هنر را پایه‌گذاری کرد و کارش پژوهش در مردم‌شناسی و فرهنگ عامه بود. محمدجعفر محجوب شناخت فرهنگ عامه را تدریس می‌کرد.
-    انجوی شیرازی در سال 1351 فرهنگ مردم را در سازمان رادیو و تلویزیون بنیان گذاشت که شامل موسیقی محلی و فولکلور ایران و جهان و ... مصاحبه مردم و پژوهشگران و یک دوره‌ی کامل نقالی و شاهنامه‌خوانی داشت. در مجموعه‌ی گنجینه‌ی فرهنگ مردم در سال 1352 انتشارات امیرکبیر کتاب‌های تمثیل و مثل، زمستان (جشن‌ها و آداب و معتقدات، بازی‌های نمایشی و مجموعه قصه‌های ایرانی "قصه‌های ایرانی، گل به صنوبر چه کرد؟ و عروسک سنگ صبور") نمونه‌هایی از این آثارند.
-    جلال‌ آل احمد در سال 1339 – 1337 به گردآوری فرهنگ مردم پرداخت و بخش‌هایی از کتاب‌های خود با عنوان‌های اورازان، تات نشین‌های بلوک زهرا، جزیره‌ی خارک، دُرِ یتیم خلیج فارس منتشر شدند.
-    از صمد بهرنگی در سال 1345 مقاله‌ی پژوهشی ادبیات و فولکلور آذربایجان به چاپ رسید. برجسته‌ترین کار صمد بهرنگی و دوستش بهروز دهقانی، گردآوری مجموعه‌ای از افسانه‌ها، داستان‌ها، ضرب‌المثل‌های آذربایجان است که در سال 1344 به چاپ رسید. گردآورندگان در مقدمه به ویژگی‌های ساختاری و افسانه‌ها و گروه‌بندی افسانه‌ها و حکایت‌ها پرداخته است. 
-    از حسین محمدزاده صدیق کتاب هفت مقاله پیرامون فلکور و ادبیات مردم آذربایجان منتشر شده است. با دیدگاه ساختارشناسانه به تحلیل افسانه‌های آذربایجان پرداخته است (1357) و مجموعه‌ی دنیای قصه بچه‌ها 16 قصه و افسانه از ادبیات شفاهی آذربایجان گردآوری کرده است.
-    در سال 1357 احمد شاملو توجه ویژه‌ای به فرهنگ مردم دانست و دستاورد سال پژوهش او در نخستین جلد کتاب کوچه منتشر شد.
-    مهدخت دولت‌آبادی در سال 1348 کتاب جم‌جمک برگ خزون را که گردآوری ترانه، بازی‌های عامیانه است منتشر کرد.

جم‌جمک برگ خزون


خرید کتاب جم‌جمک برگ خزون


افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نویسنده (دسته بندی)
پدیدآورندگان (دسته بندی)
نوع محتوا
مقاله
جایگاه
اسلایدشو
مقالات صفحه اصلی
ویژه صفحه اصلی

مامانم بلد نیست

Submitted by editor69 on

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نویسنده (Term)
مترجم (Term)
تصویرگر (Term)
پدیدآورندگان (Term)
نگارنده معرفی کتاب
نوع محتوا
معرفی کتاب
جایگاه
معرفی کتاب صفحه اصلی
ژانر کتاب
قالب کتاب

این درخت من است

Submitted by editor69 on

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نویسنده (Term)
مترجم (Term)
تصویرگر (Term)
پدیدآورندگان (Term)
نگارنده معرفی کتاب
نوع محتوا
معرفی کتاب
جایگاه
معرفی کتاب صفحه اصلی
ژانر کتاب
قالب کتاب

زندگی، زمانه و داستان‌های هوشنگ مرادی کرمانی بررسی مجموعه داستان «تهِ خیار» بخش هفتم: شاید زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی

Submitted by editor69 on

مقاله پیشین را در سایت کتابک بخوانید:

زندگی، زمانه و داستان‌های هوشنگ مرادی کرمانی بررسی مجموعه داستان «تهِ خیار» بخش ششم: صورتک همان صورت است


4. اثر هنری جهانی خلق می‌کند که تماماً خودارجاع و خودبسنده است

«در هر لحظه‌ای، بافت شاد و آرام وقایع می‌تواند فرو بپاشد، نه به سبب فوران نوعی خشونت وحشیانه از پس رویه قواعد اجتماعی (بنا به تصور رایج که ما همگی، در پس نقاب متمدن خویش، وحشیان و آدم‌کشانی بیش نیستیم)، بلکه بدین سبب که آنچه لحظه‌ای پیش جایز شمرده می‌شد به ناگهان به یک رذیلت نفرت‌بار بدل می‌شود، هر چند خود عمل، در واقعیت فیزیکی و بی‌واسطه‌اش یکسان باقی بماند.[1]»

داستان «کار و بار عروسک‌ها» با حساب و کتاب راوی داستان آغاز می‌شود: «گفتم که، امسال چیزی دستمان را نگرفت [...] چیز دندان‌گیری نبود [...] دو تا کامیون بود و چهار تا سواری. اتوبوس خوب است. نان و پول و‌پله دارد. دو سال پیش چند تا اتوبوس داشتیم. سال پیش شد سه تا.» چرا راوی از تعداد ماشین‌ها می‌گوید و آن‌ها ‌را می‌شمرد؟ دلیل نقل داستانش چیست؟ «آخرهای زمستان برف سنگینی گردنه را گرفت [...] اتوبوس‌ها توی سرپایینی گردنه نتوانستند خودشان را نگه دارند. لیز خوردند، آمدند پایین.» آن پایین چه خبر است؟ 

در پایین دره، مردمی زندگی می‌کنند که امرار معاش‌شان از مرگ دیگران است. مرگ کسب‌و‌کارشان است :«ماشین‌هایی که از گردنه می‌افتند غلت می‌زنند و از کوه می‌آیند پایین و می‌روند ته دره، می‌رویم کمک [...] نان و درآمد ما از همین راه است. روستا درآمد ندارد. انتظار می‌کشیم که زمستان بشود و کسب‌وکار رونقی بگیرد.»

راوی مدام دلیل می‌آورد که کارشان زشت ‌یا غیراخلاقی نیست و ما نباید بر کارشان سنجه اخلاقی بگذاریم و داوری‌شان کنیم «نه خیال کنید ما خداخدا می‌کنیم که سواری و اتوبوس بیفتد و ما به نان و نوایی برسیم. اصلاً این‌طور نیست. باور کنید هیچ‌کس در این روستا حاضر نیست خون از دماغ کسی بیاید که او تکه‌ای پنبه بدهد تا فرو کند توی دماغش و ازش پولی بستاند. اینجا همه توی خانه‌هایشان پنبه و چسب و باند و تخته و چوب برای شکسته‌بندی دارند. همه بچه‌ها می‌دانند که چه‌جور زخمی‌ها را از میان آهن‌های مچاله‌شده بیرون بیاورند که قطع نخاع نشوند [...] این‌طور نیست که ما خلاف باشیم و مال آدم‌های بیچاره‌ای را که توی آهن‌پاره‌ها له‌و‌لورده شده‌اند برداریم [...] همه‌چیزشان را می‌بخشند هرچه زودتر به دوا و دکتری برسند [...] البته این کارها را تا آنجا که بشود در راه خدا می‌کنیم. ولی خیلی وقت‌ها همین‌جور مفت از کار در نمی‌آید. ما هم خرج داریم. باید زندگی کنیم. پنبه و باند را که داروخانه همین‌جوری نمی‌دهند.»

آدم‌های این روستا حتی خیریه‌ای درست کرده‌اند تا از بچه‌هایی که پدر و مادرشان می‌افتند توی دره و نابود می‌شوند نگه‌داری ‌کنند. کسب‌وکارشان آنقدر از این مرگ دیگران رونق دارد که روستاییان بالای جاده به آن‌ها حسودی‌شان می‌شود: «چند تا روستا هستند پشت همین کوه‌ها که دارند از حسادت دق می‌کنند می‌ترکند. به همین درآمد ناچیز ما از افتادن کامیون و اتوبوس به دره حسادت می‌کنند دق می‌کنند. چند بار نامه نوشته‌اند که جاده را از بالای کوه ما رد کنید.» این کسب‌وکار فقط از درمان بیماران نیست آن‌ها وسایلی را که از اتوبوس‌ها برمی‌دارند و به گواهی راوی مسافران «خودشان اگر زنده باشند» می‌دهند آن بالا می‌فروشند. راوی می‌گوید «آنها فقط التماس می‌کنند ما را برسانید به دکتر و درمانی.» او ظاهر جمله‌هایی که مسافران از سر استیصال می‌گویند می‌خواند و استدلالش را برای غارت مسافران و گرفتن اموال آنان بر آن بنا می‌کند. انگار راوی این صدا را حذف کرده: «هرچه دارم می‌دهم. همه‌اش برای تو فقط بچه و شوهرم را نجات بده.» و خوانش خودش را آورده: «زن‌ها طلاهاشان را می‌دهند که بچه و شوهرشان را هرچه زودتر به دوا و دکتر برسند [..] آن بالا سر جاده دکه زدیم. دست‌دوم می‌فروشیم از همین‌ها که توی اتوبوس‌ها و سواری‌ها پیدا می‌شود.»  حتی این کسب‌وکار مرگ سبب پیشرفت بچه‌هایشان هم شده است: «بچه‌های ما خیلی باهوش هستند. بعضی از آن‌ها در دانشگاه‌های خارجی و داخلی مهم قبول شدند. بعضی‌ها علاقه‌مند شدند پزشکی بخوانند.» راوی تمام تلاش‌اش را می‌کند که به ما و خودش را بقبولاند که کسب‌وکار آن‌ها از راه مرگ دیگران درست است تا داوری‌شان نکنیم و کارشان را رذیلتی نفرت‌بار ندانیم: «در هر لحظه‌ای، بافت شاد و آرام وقایع می‌تواند فرو بپاشد، نه به سبب فوران نوعی خشونت وحشیانه بلکه بدین سبب که آنچه لحظه‌ای پیش جایز شمرده می‌شد به ناگهان به یک رذیلت نفرت بار بدل می‌شود، هر چند خود عمل، در واقعیت فیزیکی و بی‌واسطه‌اش یکسان باقی بماند.» اما بار این قبولاندن، بر دوششان سنگینی می‌کند. پایان داستان راوی از عروسک‌هایی می‌گوید که صاحب‌شان را خواب می‌بینند، عروسک‌های خرس و فیل و پلنگ و میمون، همان عروسک‌هایی که از ماشین‌های مرگ برداشته‌اند: «مردم اینجا عقیده دارند که عروسک‌ها شب‌ها صاحبانشان را خواب می‌بینند صداشان می‌زنند. اگر گوش کنیم تا سفیده صبح صدای خرس و سگ و فیل و پلنگ می‌آید. صداشان توی کوه می‌پیچد. توی کوچه‌های روستا راه می افتند، به زبان خودشان زوزه می‌کشند ناله می‌کنند و آواز می‌خوانند.» صدای عروسک‌ها صدای چیست و چرا راوی داستانش را برای ما می‌گوید؟ آیا صدای عروسک‌ها همان صدای وجدان، صدایی آزارنده در گوش مانند زوزه و ناله عروسک‌ها، نیست که راحتشان نمی‌گذارد؟ همان صدایی که دلیل نقل داستان راوی شده است؟ مانند داستان «پیشرفت یتیمان»؟ آیا می‌توانیم بر کارشان سنجه اخلاقی بگذاریم؟: «اثر هنری ای که به عنوان اثر هنری با آن برخورد شود در‌ واقع یک تجربه است نه یک گزاره یا پاسخی به یک پرسش. هنر صرف درباره چیزی نیست بلکه خود یک چیز است. اثر هنری چیزی در جهان است و نه صرف متن یا تفسیری در مورد جهان. اثر هنری جهانی خلق می‌کند که تماماً خودارجاع و خودبسنده است.[2]»

جهان اثر هنری متعلق به خودش است هرچند شبیه به ساز‌وکار جهان واقعی ما باشد. این هنر است که می‌تواند درک ما را از زندگی دگرگون کند و باورها را به چالش بگیرد. هنر سبب می‌شود که تلخی واقعیت برای ما تحمل‌پذیرتر شود. اگر بر داستان و کنش های داستانی سنجه اخلاقی بگذاریم، واقعیت را بر داستان منطبق کردیم و این تفسیر به تمامی اشتباه است. هنر است که سنجه‌ی اخلاق ما را به هم می‌ریزد: «اگر دربرابر چیزی در یک اثر هنری همان واکنش اخلاقی‌ای را نشان دهیم که به عملی در زندگی واقعی نشان می‌دهیم واکنش متناسبی نشان نداده‌ایم.[3]»

زندگی، زمانه و داستان‌های هوشنگ مرادی‌کرمانی بخش نخست: مرادی کرمانی، روایت سرگردانی میان «‌من»‌ و «من دیگر»

5. انسان می‌تواند بدون سر برای مرگ برقصد

«ایده‌ی بازگشت جاویدان، ایده‌ی مبهمی است؛ و نیچه اغلب دیگر فیلسوفان را با این ایده مبهوت کرده است فکر کنید هر چیزی که ما یک بار تجربه کرده‌ایم روزی باز گردد؛ و این بازگشت تا ابد تکرار شود این افسانه‌ی دیوانه‌وار چه معنایی دارد؟ بیایید این افسانه‌ی بازگشت جاویدان را وارونه در نظر بگیریم؛ یعنی زندگی‌ای که یک بار و برای همیشه نابود می‌شود که دیگر بازنمی‌گردد مثل سایه بی‌وزن، از پیش مرده و چه این زندگی ترسناک باشد یا زیبا یا، عالی، ترس خوبی و زیبایی‌اش هیچ معنایی ندارد.[4]»

«چغندر» آخرین داستان مجموعه «ته خیار» است؛ داستان روستایی که مردمانش در هول و ولای تدارک عروسی و مرگ هستند. پیرزن‌ها و پیرمردها و آن‌ها که رمقی به تن ندارند باور کرده‌اند مرگشان سر رسیده پس نه چیزی می‌خورند نه می‌آشامند و گشنه و تشنه به آب جوی نگاه می‌کنند و می گویند: «عمر همین است، مثل آب می‌گذرد و برنمی‌گردد.» و یا دراز به دراز می‌خوابند و می گویند: «من رفتم» و مرگ می‌آید و تمام. در میان این مرگ، دخترها و پسرهای جوان تندتند دست به کار تدارک عروسی‌اند تا نفر بعدی نمرده تا مرگ دیگری نیامده، باید عروسی بعدی را گرفت: «فکر می‌کردند هر لحظه یکی از عزیزانشان از دار دنیا می‌رود و تا مدت‌ها نمی‌توانند عروسی بگیرند.» پس صبر جایز نیست. مرگ انگار عجله دارد: «مردم دل‌مرده و غمگین، عروسی فراوان!» چه اتفاقی در روستا افتاده که سبب سلطه سایه مرگ و میل عروسی شده است؟ «همه‌اش تقصیر شکرالله بود. شش تا قبر تو قبرستان کنده بود. قبرها دهانشان باز بود. عین آدم گرسنه خوراک می‌خواستند. این قبرها مال آدم خاصی نبود.» شکرالله قبرکن روستاست و قرار است به زیارت برود. با خودش حساب کرده در این یک ماهی که نیست مردم نباید کار مرگ‌شان لنگ بماند! پس پیش از مردن شان برای‌شان قبر کنده است و آن‌قدر هم در کارش ماهر است که دغدغه مردم روستا قبرهای اوست انگار همگی برای مردن آماده‌اند و کابوسشان از مردن نیست، از این است که بمیرند و شکرالله قبرشان را نکنده باشد: «روستایی‌ها شب‌ها خواب‌های بد می‌دیدند. خواب می‌دیدند که شکرالله به رحمت خدا رفته و آن‌ها مرده‌اند و هیچ‌کس نیست برای‌شان قبر عمیق و گشاد بکند.» عجیب است؟

کتاب ته خیار


خرید کتاب ته خیار


این دنیای هوشنگ مرادی کرمانی در داستان‌های مجموعه «ته خیار» است؛ دنیایی که هیچ مرگی و دردی نمی‌تواند در آن قهقهه خنده را بایستاند و متوقف کند. پایان این داستان شگفت، وقتی شکرالله از زیارت برمی‌گردد کسی درون یکی از قبرها خاک شده که از همه قبراق‌تر و سرحال‌تر بوده. مرگ نه گوشش به قبرها بدهکار است نه بیماری. مرگ هرکه را که دلش بخواهد بی‌حساب‌وکتاب با خود خواهد برد! دنبال چه می‌گردید؟ معنایی برای مرگ؟

زندگی، زمانه و داستان‌های هوشنگ مرادی‌کرمانی بخش دوم: غریبه‌ترین آشناها

داستان «تا پیچ کوچه» از آخرین سوتک‌ساز می‌گوید، از جشنی برای تقدیر از آخرین بازمانده، از سوتک‌سازی که به گفته خودش هیچ‌کس صدای سوتک‌هایش را دوست نداشته: «من هشتاد سال سوتک ساختم، و فحش خوردم و نفرین شنیدم از پدرها و مادرها و مادربزرگ‌ها که پدرشان درآمد و گوش‌شان پاره شد و اعصاب‌شان خرد شد از صدای سوتک.» به نظر او راه نشنیدن این صدا این است که دیگران هم همین صدا را درآورند: «آدم وقتی خودش صدایی درمی‌آورد هرجور صدایی باشد، کیف می‌کند. اما از صداهای دیگران خوشش نمی‌آید و فحش می‌دهد.» او سوتک‌اش را درمی‌آورد و از دیگران می‌خواهد که با او همراهی کنند. این آخرین باری است که سوتک‌ساز سوتک می‌زند و این آخرین بار را چنان با قدرت می‌زند، چنان در سوتک فوت می‌کند که باقی جانش را در این دم می‌گذارد: «پیرمرد آن قدر بچه شد و سوتک زد و در خیال توی کوچه‌ها دوید تا حالش بد شد. نفسش گرفت. رها نکرد. لذت می‌برد [...] سرخ شد، از صندلی افتاد. روی زمین درازکشید [...] اول سوتک از دستش افتاد و بعد دستش افتاد.» او دارد می‌میرد و جماعت برایش کف می‌زنند، برای آخرین سوتک‌ساز جهان. آن‌ها خیال می‌کنند که پیرمرد شیرین‌کاری می‌کند. این شیرین‌کاری آخرین بازی پیرمرد است با زندگی، معامله او با مرگ است. پیرمرد می‌میرد: «در حافظه و خیال مردم و بچه‌ها می‌دوید.» پیرمرد مجسمه سنگی می‌شود توی میدان. و مردم چه می‌کنند؟ به یادش سوتک می‌زنند: «مردم دورتادور میدان ایستاده بودند نگاه می‌کردند. انگشت روی بینی می‌گذاشتند که یعنی سکوت. میدان در سکوت بود. هیچ‌کس سوت سوتک نمی‌زند.»

مجموعه «ته خیار» مملو از صداها است؛ از صدای راویان غیرقابل اعتماد داستان‌های «کسب‌وکار عروسک‌ها» و «پیشرفت یتیمان» تا صدای ذهن راوی داستان «میان باد و ابر»، صدای وجدان‌ها، صدای مرگ و خرخر کردن، صدای بلند خندیدن به سقوط دیگران، خندیدن به صداهایی که از بدن انسان بیرون می‌آید، صدای گریه‌ها و شیون‌ها، صداهای جانوران و قهقهه زدن به فاجعه. هوشنگ مرادی کرمانی نویسنده‌ای است که در داستان‌هایش به مرگ صدا داده، به شر اجازه حضور داده و از شخصیت‌هایش خواسته با مرگ برقصند مانند رقص محکومان بی‌سر داستان «پیشرفت یتیمان.» او شر را در دنیای ادبیات به رسمیت شناخته است. شجاعت و صراحت او در مواجه با چنین موضوعاتی از او نویسنده‌ای ساخته که داستان‌هایش، حتی یکی، شبیه دیگری نیست؛ مانند پیرمرد سوتک‌ساز داستان «تا پیچ کوچه» که دوست نداشت هرگز سوتک‌هایش شبیه دیگری باشد: «هیچ وقت آرزو نکردم سوتکی بسازم که عین آن یکی که ساختم صدا کند [...] یک بار سوتکی ساختم که صدایش عین سوتکی بود که چهل سال پیش ساخته بودم، زود شکستمش.» او داستان‌هایش را با صداهایی در ذهنش نوشته که به او می گفتند این را ننویس چندش‌آور است! صداهایی که انگشت روی بینی می‌گذاشتند و به او می‌گفتند سیسسس! 

در سایت کتابک بخوانید: در ستایش روایت و روایت‌گری، هوشنگ مرادی کرمانی، بار دیگر نامزد جایزه جهانی آسترید لیندگرن (آلما) 2024

در نگاه مرادی کرمانی زندگی جایی تمام می‌شود که تو دیگر رشد نمی‌کنی، ادامه نمی‌دهی، قد نمی‌کشی: «رشد می‌کند، پیش می‌رود تا جایی که دیگر قدرت کشیدن ندارد. می‌ایستد و دیگر هیچ یعنی تمام.» همانند ایستادن استاد سوتک‌ساز میانه میدان. آخرین دم او آخرین فوت‌هایی بود که در سوتک‌اش دمید: «رؤیای مدرن یک کابوس است کابوس تکرار، کنش بی‌سرانجام و احساس استهلاک.[5]»

در دنیای مرادی کرمانی می‌شود به مرگ، به درد، به افتادن و از دست دادن خندید. انسان می‌تواند بدون سر برقصد یا ساعت‌ها از ته دل بخندد و خنده‌اش نه از شادی که از سقوط و پرت شدن انسان دیگری باشد مانند خنده‌های داستان «خندان خندان»: «کی گفته به جای ازبین بردن دردها به آن‌ها بخندیم؟ [...] دردها که تمام‌شدنی نیستند یکی دو تا نیستند.» 

«خندان خندان» داستان ارثی است که دختران یک خانواده از آن بهره دارند. داستان زنان و دختران خانواده‌ای که تنها چیزی که آن‌ها را می‌خنداند زمین خوردن دیگران است: «من سال‌هاست که به افتاده‌ها می‌خندم [...] وقتی می‌خندم طرف دردش یادش می‌رود او هم می‌خندد.» هوشنگ مرادی کرمانی می‌داند زندگی ممکن است تنها به لحظه‌ای بند باشد؛ لحظه‌ای که پیرزنی در مغازه‌ای دولا می‌شود تا سکه‌هایش را جمع کند و صدایی که از بدنش درمی‌رود مرد مغازه‌دار را به خنده بیاندازد تا نقل فندقی در دهانش راه نفسش را ببندد و تمام! زندگی تمام شود با همین «خنده پوک» و مرگ به همین سادگی می‌آید. آیا چیزی که پوک است خود زندگی نیست که ما تلاش می‌کنیم به آن معنا دهیم، که رخدادهای زندگی‌مان پشت هم ردیف کنیم، معنا کنیم و برای کارهایمان دلیل بیاوریم؟ آیا مرگ پوک نیست؟

آثار هوشنگ مرادی کرمانی


خرید آثار هوشنگ مرادی کرمانی


زندگی در نگاه هوشنگ مرادی کرمانی همین خنده‌های پوک است مانند رقص‌های بی‌سبب داستان‌های این کتاب، رقص مردگان بی‌سر و رقص ماهی‌ای در تنگ که دور جنازه ماهی دیگری در داستان «دهل و لگن» می‌رقصد: «ماهی کوچک تازه رسیده، پاک مرد. شناور شد توی آب تنگ [...] صدای زنی آمد: آغاز سال نو مبارک باد. نوای ساز و دهل آمد. ناگهان بچه‌ماهی جان گرفت. زنده شد توی آب چرخ خورد رقصید با ساز و دهل.» تنگی که نشانه‌ای از تحویل سال و آمدن روزگاری نو است اما همین لحظه‌ خوش با مرگ یک ماهی درون تنگ آغاز می‌شود. آیا انسان همان ماهی اسیر در تنگ تَنگ زندگی نیست؟

در سایت کتابک بخوانید: به بهانه زادروز «هوشنگ مرادی کرمانی» برای «هوشو»های عشق کتاب

در داستان «قلنبه قلنبه» پدر خانواده توی بشکه‌ای رفته تا قلنبه‌های آسفالت را صاف کند. او خودش غلتک آسفالت شده و از معنای زندگی برای دخترش می‌گوید: «زندگی عین این پشت‌بام است همه‌اش قلنبه‌قلنبه است باید صافش کرد. من باشم کمی از این قلنبه‌ها را صاف می‌کنم نباشم خودتان تو و برادرهات مادرت باید همه قلنبه ها را صاف کنید تعارف ندارد» پدری که در بشکه دارد از کارها و مهارت‌هایش تعریف می‌کند و از بچه‌ها می‌خواهد از او یاد بگیرند، ناگهان با همین بشکه از پشت‌بام به زمین می‌افتد و تمام! «مادر آمد تو سرزنان رفت روی بام. پا کوفت روی قلنبه‌ها. بد گفت به بخت و اقبالش. به قلنبه‌ها که هیچ وقت صاف نشدند.» آیا این داستان‌ها کمدی‌های سیاه نیستند؟ کمدی‌هایی که در آن از صحنه‌های تاریک و دهشتناک خبری نیست، چراغ خاموش نمی‌شود و همه‌چیز زندگی روزانه و عادی است و ما می‌توانیم در هر لحظه داستان به مرگ و مصیبت بخندیم؛ چون ادبیات جرأت مواجه با شر را به ما می دهد: «در ادبیات است که می‌توانیم چشم انداز انسانی را در کلیت آن ببینیم چرا که ادبیات نمی‌گذارد، اجازه نمی‌دهد بدون دیدن طبیعت بشری در تخطی‌گرانه‌ترین جنبه آن زندگی کنیم [...] این ادبیات است که برای ما امکان آن را فراهم می‌کند که بدترین ها را بشناسیم و به ما می‌آموزد چطور با آن‌ها مواجه شویم و چطور بر آن‌ها غلبه کنیم. انسانی که در بازی شرکت می‌کند در همان بازی است که نیروی غلبه بر آن چیزی را پیدا می‌کند که قبل از مواجه با آن وحشتش را داشته است.[6]»

زندگی، زمانه و داستان‌های هوشنگ مرادی کرمانی بخش سوم: آنان که گول نخورده‌اند به خطا می‌روند

6.رقصی چنین میانه میدانم آرزوست

«در جهان بازگشت جاویدان، وزن مسئولیت تحمل‌ناپذیر بر همه‌ی حرکات‌مان سنگینی می‌کند. اگر بازگشت جاویدان سنگین ترین بارها باشد، زندگی ما می‌تواند با سبکی باشکوهش در برابر آن بایستد. این سبکی باشکوه چیست؟ فقدان مطلق یک بار باعث می‌شود که انسان از هوا سبک‌تر شود، اوج بگیرد و زمین و هستی زمینی‌اش را رها کند و به موجودی نیمه واقعی تبدیل شود؛ موجودی که حرکاتش همان قدر که آزادانه‌اند، بی‌اهمیت نیز هستند. پس کدام را باید انتخاب کرد؟ سنگینی یا سبکی؟[7]»

داستان «مورچه بیابان» داستان علیجان است که در کویر سوزانی که در تابستان، آتش بادش آدم را کور می‌کند و در زمستان پوست صورت را می‌کند و مغز استخوان را می‌جود، خانه‌ای با خشت برای خودش، زنش و دخترش می‌سازد: «علیجان تو باد داغ کویر از چاه آب می‌کشید تا مشتی آب به سر و صورتش بزند و تر و تازه و زنده شود. بنشیند به خوردن لوبیاپلو که سوسن برایش پخته بود.»

علیجان همراه با گنجشک‌ها و مورچه‌های بیابان، لوبیاپلو و نان و قند می‌خورد و بعد از آن می‌خوابد: «علیجان توی شکم بلند و آبی آسمان خوابید و زیر لب گفت زندگی تو این دنیا ساده و راحت است خوش است.» علیجان که توی حوض خواب و خیال شنا می‌کند از سوزش کفلش از خواب می‌پرد. مورچه‌ای زیر انگشتش می‌آید همان مورچه‌ای که نان‌ونمک علیجان را خورده است. مورچه را بین دو انگشتش می‌گیرد که مورچه به زبان می‌آید: «قند نداری؟ علیجان گفت دارم ولی نمی‌دهم پررو.» علیجان دوباره کار خشت‌مالی را از سر می‌گیرد و این بار تیزی خاری پایش را خراش می‌دهد. خار را با سوزنی که سوسن در وسایلش گذاشته در می‌آورد. مورچه‌ها از او قند می‌خواهند تا سرگرم شوند و دوباره علیجان را گاز نگیرند. علیجان دو قند را به هم می‌سابد و باران نرمه‌های قند بر سر مورچه‌ها می‌بارد. میان باران قند علیجان دوباره در حوض خیال شناور می‌شود و عروسی دخترش را خیال می‌بافد. مورچه‌ها زیر باران قند می‌رقصند و علیجان هم همراهشان شروع می‌کند به رقصیدن: «پرنده‌ها و خزنده‌ها از گوشه کنار دشت و بیابان آمدند. کف پایش به زمین می‌خورد درد می‌کرد. کفلش می‌سوخت. ماری سر دیوار نشست و رقص علیجان را تماشا کرد.»

زندگی، زمانه و داستان‌های هوشنگ مرادی کرمانی بخش چهارم: از سربار تا سرخور تا مرگی با چشم‌های بیدار

هوشنگ مرادی کرمانی مجموعه «ته خیار» را به پیرمردی چاق هدیه کرده که هر شب: «خواب های پاره‌پاره، سیاه و تلخ می‌دید چون برمی‌خاست، می‌نشست خواب‌ها را می‌دوخت رنگ می‌زد، شکر می‌زد، کتاب می‌کرد و می‌فروخت.» واژه «چاق» یا حتا «پیرمرد»، این کتاب نخستین بار سال 1393 منتشر شده، در این جمله قرار است ما را از نویسنده کتاب دور کند. او نه پیرمرد بوده، نه چاق؛ اما کاری که او در این مجموعه داستان می‌کند همان کاری نیست که پیرمرد چاق کوچولو و تنها می‌کرد؟ او کابوس‌هایش، خواب‌های پاره‌پاره سیاه و تلخ‌اش را- به تکرار واژه «تلخ» از همان نخستین داستان مجموعه "ته خیار" تا داستان‌های دیگر مانند "میان ابر و باد" نگاه کنید- رنگ و شکر می‌زند و داستان می‌کند و می‌فروشد؟ یا اصلا چرا نوشتن برای پیرمرد دوختن پاره‌های تلخ و سیاه خواب‌ها ست؟ چون «نوشتن برای مرادی درمان است. درمان زخم‌های بازی که از دنیای مرگ می‌آیند.»

زندگی، زمانه و داستان‌های هوشنگ مرادی کرمانی بخش پنجم: آگاهی بازتابنده؛ ویرانه‌های جهانی رهایی‌یافته

علیجان داستان «مورچه بیابان» همان پیرمرد است که میانه سوختن و درد، میان آتش باد تابستان کویر، همراه با باران خیال‌اش می‌رقصد، سبک می‌رقصد، رقص او ‌چه از جنون باشد چه از آگاهی، رقصی بی‌معنا و بی‌سبب است که سازوکار داستان شیرین‌اش کرده. هوشنگ مرادی کرمانی همان پیرمرد است علیجان است؛ سبک، رها و آزاد که میانه‌ی درد می‌خندد، و در انتخاب میان سنگینی و سبکی زندگی، سبکی را برگزیده است و برای همین می‌تواند میانه‌ی میدان زندگی چنین برقصد و به مرگ بخندد.

«شاید زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی، اما حال که به آن دعوت شده‌ای تا می‌توانی زیبا برقص.»
چارلی چاپلین


پانویس

۱- علیه تفسیر. سوزان سانتاگ. ترجمه مجید اخگر. مقاله مرگ تراژدی. نشر بیدگل 1395

۲- علیه تفسیر. سوزان سانتاگ. ترجمه مجید اخگر. مقاله مرگ تراژدی. نشر بیدگل 1395

۳- علیه تفسیر. سوزان سانتاگ. ترجمه مجید اخگر. مقاله مرگ تراژدی. نشر بیدگل 1395

۴- سبکی تحمل‌ناپذیر هستی. میلان کوندرا. ترجمه حسین کاظمی یزدی. نیکونشر. 1402

۵- علیه تفسیر. سوزان سانتاگ. ترجمه مجید اخگر. مقاله مرگ تراژدی. نشر بیدگل. 1395

۶- ادبیات و شر. ژرژ باتای. ترجمه فرزام کریمی. نشر سیب سرخ. 1399

۷- سبکی تحمل‌ناپذیر هستی. میلان کوندرا. ترجمه حسین کاظمی یزدی. نیکونشر. 1402

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نویسنده (دسته بندی)
پدیدآورندگان (دسته بندی)
نوع محتوا
مقاله
جایگاه
اسلایدشو
مقالات صفحه اصلی
ویژه صفحه اصلی

تاریخچه بازنویسی و بازآفرینی ادبیات عامیانه و کهن برای کودکان و نوجوانان- بخش نخست

Submitted by editor69 on

امروزه مسئله‌ی جهانی بودن و بومی بودن شکلی ویژه از هویت را می‌طلبد و به دنبال آن مسئله‌ی ترویج ادبیات عامیانه و کهن برای کودکان بسیار جدی می‌شود. در عرصه‌ی نظری نیز گرچه مفاهیم بازنویسی به‌ویژه بازآفرینی از دل جریان‌های تاریخی ادبیات کودک برخاسته است، اما این مفاهیم همواره در تاریخ ادبیات همه‌ی جوامع وجود داشته و به کار رفته، از جمله آفرینش آثاری بزرگ چون شاهنامه‌ی فردوسی و مثنوی با روش‌های بازنویسی و بازآفرینی بوده است. به همین دلیل این مبحث در جایی که نظریه‌های ادبی به رابطه‌های بین متن‌های گوناگون می‌پردازند، اهمیت خود را نشان می‌دهد و ضرورت توجه اهالی و ادبیات معاصر را می‌طلبد تا نویسندگان جوان بدانند ادبیات کهن و میراث ادبی و فرهنگی تا چه حد در خلاقیت و تخیل آنها نقش دارد، زیرا که تمام جذابیت هنر و ادبیات به آن ذهن خلاق و منحصر به فرد است که پدیده‌ای کهنه را نو و زبان و بینشی تازه را خلق می‌کند به همین دلیل است نیاز است در این زمان به بازاندیشی فردیت خاص و هویت خود بپردازیم و از نو آن را کشف کنیم.

در سایت کتابک بخوانید: کتاب های ادبیات کهن ایران برای کودک و نوجوان

فرهنگ چیست؟

مجموعه‌ی سنن و آداب، اسطوره‌ها، شناخت‌ها، دانش‌ها و هنرها اعم از رسمی یا فولکوریک و آنچه که به کمک انسان معنویتی پیدا کرده باشد فرهنگ خوانده می‌شود. بنیاد تمدن هر جامعه را فرهنگ آن جامعه می‌سازد. انسان در فرهنگ زاده می‌شود. در فرهنگ می‌زید و در فرهنگ می‌میرد. آنچه دریافت می‌کند میراث فرهنگی است برای بهتر زیستن و آگاهانه هنر زیستن را تجربه کردن.

انسان میراث فرهنگی را به جا می‌گذارد. پس چگونه تمامی این غنیمت فرهنگی را تقدیم نسل دیگر کند تا هم مبانی ملیت در آنها تقویت شود و هم اطلاعات عمومی و درک و سواد کلی در ایشان افزوده گردد و هم لطایف و دقایق ادبی فارسی را زودتر بفهمد.

این رسالت بر دوش هر مدعی فرهنگی سنگینی می‌کند. چگونه می‌توان رغبت و علاقه‌ی کودکان و نوجوانان را به مطالعه‌ی آثار گذشتگان جلب کرد؟ و اندیشه‌های ارزنده و سازنده‌ی بزرگان ادب را در اختیارشان گذاشت؟

توجه به کودک از چه زمانی آغاز شد؟

زمان کودکی به‌عنوان مرحله‌ای برای یادگرفتن مهارت‌های زندگی و اندوختن دانش و شناختن درس‌ها و شکل گرفتن برای آینده بود. آنچه به‌نام ادبیات به کودک عرضه می‌شد سراسر آموزش، پند و نصیحت و نتیجه گرفتن اخلاقی از داستان‌ها و افسانه‌ها بود. کمتر کسی به حالات و روحیات و زندگی و آرزوهای درونی و اجتماعی دوران کودکی توجه داشت. بنابه ضرورت تاریخی که از مشروطه آغاز شد، توجه به کودک به‌عنوان موجودی مستقل با حقوق و دنیای ویژه در جامعه جدی‌تر گردید. برای پاسخ به نیازهای کودکان، نهادها و سازمان‌های مختلف تشکیل شد و جریان ادبیات کودک نیز شتابی بیشتر یافت. فعالیت‌های فردی و گروهی در این حوزه شکل گرفت. هر یک به سهم خود، کار را برای کودکان و نوجوانان با بازنویسی و بازآفرینی ادبیات کهن ادامه دادند. نویسندگان بازنویس و بازآفرین اصلی‌ترین نقش را در این حوزه عهده‌دار بودند. کودکان و نوجوانان با خواندن و درگیر شدن با متون کهن نه تنها از جنبه‌ی فرهنگی غنی‌تر می‌شوند، که احساسات ملی نیز در آنها شکل می‌گیرد.

قصه های خوب برای بچه های خوب


خرید مجموعه قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب


نقش شورای کتاب کودک در توجه به بازنویسی و بازآفرینی از گنجینه ادبیات کهن

شورای کتاب کودک یکی از سازمان های فعال در حوزه کتاب کودک است که به همت گروهی علاقه‌مند به ادبیات کودکان در سال 1341 تأسیس شد. شورا در شرایطی تأسیس شد که کودکان ایرانی به شدت به کتاب نیاز داشتند و طرف دیگر حوزه‌ی ادبیات کودک با کمبود خواندنی‌های مناسب برای کودک روبه‌رو بود. به مرور شمار کودکان باسواد و شمار مخاطبان بالقوه‌ی کتاب‌های کودکان نیز افزوده شد. نیازهای کودکان با کتاب‌های تألیفی و کتاب‌های ترجمه برآورده شد. اما بیشتر کتاب‌های ترجمه نامناسب بودند و به قصد تجارت منتشر می‌شدند و داستان‌های عشقی که هر ماه توسط بنگاه‌های مختلف چاپ و نشر می‌شد. دختران و پسران را قدم به قدم به‌سوی پرتگاه می‌برد. در چنین زمینه‌ای شورا اهداف خود را در زمینه‌ی ادبیات کودک اعلام کرد.
در سال 1342 جلسه‌ای باعنوان (بحث و مشاوره درباره‌ی کتاب‌های کودکان و نوجوانان) که پس از چندی به‌نام سمینار ملی ادبیات کودک یاد شد. شرکت‌کنندگان در هفت گروه برای بررسی هفت موضوع راجع به انواع کتاب‌های کودکان تقسیم شدند. گروه سوم با موضوع (چگونه می‌توان از ادبیات ملی ایران برای تولید کتاب کودک و نوجوان استفاده کرد و منابع مناسب برای کار کدام است؟

شورا از این نقطه وارد بحث چگونگی ارائه‌ی ادبیات کهن به کودک و نوجوان شد، که بعدها بازنویسی نام گرفت و به نوعی با جریانی تاریخی همراه شد که از مشروطه و با کار گردآورندگان ادبیات شفاهی و بازنویسان پیشین شروع شده بود. تاریخ ادبیات کودکان ایران این جریان را (گردآوری و بازنویسی) نامید.

نتایجی که از این سمینار به‌دست آمد عبارتند از:
1- سبک نگارش و انشاء کتاب‌ها با میزان معلومات و سطح فکر کودکان و نوجوانان مطابقت داشته باشد.
2- در صورتی که متن کتابی طولانی و با اطناب همراه باشد، تلخیص و تهذیب شود.
3-هرگاه وقایع و حوادث و صحنه‌ها و توصیف‌ها و عبارت‌ها و لغات نامناسب برای کودکان تعدیل و یا حذف کنند.
در واقع کار گروه سمینار ملی ارائه‌ی چهارچوب نظری به شورا برای تدوین معیارهای بررسی کتاب‌هایی با منبع میراث ادبی – فرهنگی بود.
سمینار دیگری در سال 1345 تشکیل شد با سخنرانی محمدجعفر محجوب همراه بود.

در سایت کتابک بخوانید: بازآفرینی ادبیات کهن عامل مهمی در رشد و توسعه ادبیات کودک است

سخنرانی سال 1345 دکتر محمدجعفر محجوب

به سال‌های قبل از 1342 که بر می‌گردیم می‌بینیم که کتاب در کشور ما کالایی نبود که بازارش گرو شیرین باشد. به‌خصوص کتاب‌های کودکان، از کتاب‌های دیگر هم بی‌رونق‌تر بود. لزوم کتاب برای کودکان احساس شد. اما این‌گونه کتاب‌ها چطور باید باشد؟ چه مطالبی داشته باشد؟ اما به‌طور کلی می‌توان گفت انواع و اقسام کتاب‌ها ممکن است به بچه عرضه شود و کیفیت آن از همه جهات ممکن است به تناسب سن خواننده، موضوع کتاب به‌صورت‌های گوناگون باشد. کتاب‌های تصویری برای کودکان تهیه شود که هدف جلب توجه کودک به رنگ‌ها و تصویرها و دقت در آنهاست. یا کتاب‌هایی به تناسب سن کودک که در آن مطالب اخلاقی، علمی، اجتماعی، دینی، اطلاعات عمومی و داستان‌ها که از زندگی روز و یا از فرهنگ و ادب گذشته باشد و یا از کتاب‌های خارجی خاص کودکان ترجمه شده باشد، همه‌ی این‌ها لازم و خوب است. اما یکی از انواع خاص کتاب کودک هم کتاب‌هایی است که در حقیقت وسیله‌ی پیوند دادن او با ادب و فرهنگ گذشته‌ی ایران است. و هسته‌ی مرکزی اطلاعات او را در باب فارسی و فرهنگ ایرانی تشکیل می‌دهد.

اما با توجه به اینکه قوه‌ی تخیل آدمی در دوران کودکی بسیار نیرومند و وسیع است، برای کودک این مسئله به‌ خوبی و با کمال سهولت قابل قبول است که یک آقا موشه در سر راه خاله‌سوسکه که هفت قلم آرایش کرده و چادر چنین و چنان به سر انداخته و کفش قرمزی پوشیده و در طلب شوهر در جاده‌ی همدان به راه افتاده تا به رمضان شوهر کند و منت بابای خود را نکشد. از او خواستگاری می‌کند و به او می‌گوید که در موقع خشمگین شدن او را (با دُم نرم و نازک) خود کتک خواهد زد. خاله سوسکه هم قبول می‌کند و عروسی می‌کنند و بقیه‌ی قضایا ... .

در حالی‌که این سرگذشت برای ما دلپذیر و حتی قابل قبول نیست و هزار عیب و ایراد برای این داستان از کلمه‌ی اول تا آخرش می‌تراشیم مثل: این‌ها که هم جنس نبودن، حال چرا کتک ... . حالا چرا چنین است؟ زیرا قوه‌ی ادارک و تعقل ما بیشتر رشد کرده، نقاط ضعف داستان را نمایان‌تر می‌کند و مانع لذت بردن ما از داستان می‌شود در صورتی که برای کودک مطرح نیست. کودک تحث تأثیر قوه‌ی تخیل خودش قرار می‌گیرد و برایش باورپذیر و قابل قبول است که بتواند با یک تکه چوب اسب‌دوانی نکند، و واقعاً با صمیمیت تمام یقین پیدا کند که بر اسب سوار شده و مشغول تاختن است.

در دوران کودکی لذت داستان‌های دلپذیر و عجیب و غریبی که مادرتان برای شما گفته‌اند تا به خواب رفته‌اید را به‌خاطر دارید. این لذت به واسطه‌ی راضی شدن و اقناع قوه‌ی تخیل به کودک دست می‌دهد. اکنون که همه‌ی ما بزرگ شده و به دنیای واقعیت، دنیای معقولات و ادراکات قدم نهاده‌ایم اما دلیل نمی‌شود که کودکی خود را از یاد ببریم. و اما این امر دلیل نمی‌شود که کودکان و خواست آنها را از یاد ببریم. یک وقت لی‌لی بازی می‌کردیم و لواشک به‌عنوان بهترین تنقل برایمان بود. بزرگ شدیم فراموش کردیم اما وقتی بچه‌هایتان به مدرسه رفتند متوجه شدیم که نه لی‌لی بازی فراموش شده و نه لواشک آلو خوردن از خاطر کودکان رفته است. در صورتی که این من بودم که از وجود آن غافل بودم. منظور از گفتن این داستان این‌ است که باید ببینیم خودمان چه چیزهایی را دوست داشتیم. سعی کنیم آنها را آسان‌تر و بی‌دردسرتر در اختیار کودکانمان بگذاریم.
منظورمان از داستان‌های کودکان یعنی آنچه که از ادب و فرهنگ ملی سرچشمه می‌گیرد که البته بسیاری از چیزها وجود نداشت مثل شرح اختراع‌ها و اکتشافات تازه، قصه‌های علمی و تخیلی ... این خلاءها با بازنویسی در داستان‌های امروزی پر خواهیم کرد. اما آنچه مربوط به گذشته است چه چیزهایی است؟ چند قسمت است و از آنها چگونه باید استفاده کنیم؟ به‌طور کلی منابع گذشته‌ی فرهنگ ایرانی به دو دسته تقسیم می‌شود:
1-    منابع رسمی و ادبی
2-    منابعی که به‌طور کلی می‌توان آن را فرهنگ عوام یا فولکلور، اگر دقیق‌تر بگوییم، ادب عوام نامید.

مجموعه سی شعر


خرید مجموعه سی شعر


یکی از مهم‌ترین انواع داستان‌های ادب رسمی، داستان‌های حماسی است. حماسه یک منبع بزرگ و سرشار از منابع داستانی ما را تشکیل می‌دهد. این داستان‌ها از قدیم‌ترین روزگاران شاید از دوران پیش از تاریخ (اوستا یکی از منابع قدیم داستان‌های حماسی است و از طرفی کتاب دینی ایرانیان باستان) است. با ارزش‌ترین این داستان‌ها در عصر اشکانیان تا عصر ساسانی ادامه داشته است. کهن‌ترین نمونه‌ی بازمانده از نثر فارسی بعد از اسلام شاهنامه‌ی فردوسی است که محبوب‌ترین کتاب ایرانیان که کارنامه‌ی دلیرها و جوانمردی‌ها و جهان‌گشایی‌های شاهان و سرداران ایرانی است، و امروز گنجینه‌ای است گرانبها و پایان‌ناپذیر که می‌توان از آن داستان‌های فراوان برای کودکان استخراج کرد و با استفاده‌ی کودکان از آنها، هم مبانی ملیت در آنها تقویت می‌شود و هم غرق در لذت و سرور و انبساط خاطر می‌شوند و هم به اطلاعات عمومی و درک کلی ایشان کمک خواهد کرد و هم موجب خواهد شد که خیلی زودتر و بهتر لطایف و دقایق ادب فارسی را بفهمند و لذت ببرند.

این مقاله ادامه دارد...
 

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نویسنده (دسته بندی)
پدیدآورندگان (دسته بندی)
نوع محتوا
مقاله
جایگاه
اسلایدشو
مقالات صفحه اصلی
Subscribe to